تنبیه بدنى کودکان و راه حلهاى جایگزین
فرض الله قلى زاده کلان
وقتى سخن از«تنبیه» به میان مىآید، در اکثر ذهنها، «انضباط» متبلور مىشود و در نتیجهبرخى تنبیه را با انضباط و اطاعت کورکورانه مترادف مىدانند. بعضى افراد معتقدندکه انضباط در سایه اطاعت کورکورانه به دست مىآید و منضبط کسى است که بدون اظهارنظرى، دستور مافوق خود را اجرا نماید. کسانى که این گونه فکر مىکنند، چند فرضرا قبول کردهاند که:
1- مافوق هیچ وقت اشتباه نمىکند و دستورهاى او همیشه با صلاح و صواب همراه است.
بنابراین، زیردستان بدون چون و چرا باید از وى اطاعت کنند;
2- افرادى که تحتسرپرستى یک نفر قرار دارند، معمولا از لحاظ فهم و درک ضعیفند، روى این اصل، صلاحو صرفه ایشان در این است که دستورهاى سرپرست را بدون این که درباره آنها بحثکنند، به اجرا درآورند;
3- اطاعت کورکورانه، پیشرفت و نتیجه کار را بهتر مىسازدو امور را تحت نظم و قاعده معین درمىآورد. (1)
متاسفانه این فرضها را بسیارى از والدین و مربیان پذیرفتهاند و فکر مىکنندکه اگر کودک از آنها اطاعت محض کند، خوشبختخواهد شد و بنابراین، زمانى که کودکاز دستور آنان سرپیچى مىکند، او را تنبیه مىکنند تا طبق نظر آنها رفتار کند.
این گروه معتقدند: ترس از تنبیه، کودک را به اجراى وظایف معین وامىدارد ومانع از این مىشود که او به انجام کارى که مخالف مقررات است، مبادرت ورزد.
تنبیه اثر فورى دارد و کودک را از ادامه تخلف باز مىدارد.
چنین والدین و مربیانى غافلند که اطاعت و انضباطى که از راه تنبیه حاصل شود،موجب اضمحلال و نابودى حس ابتکار کودک مىگردد. نیروى کنجکاوى دیگر رشد نمىیابد.
ادامه مطلب ...محمّدرضا احمدی
تاریخچه این مسئله دست کم 2400 سال سابقه دارد و در نقطه نظرات افلاطون و ارسطو و یونان باستان می توان آن را پی گیری کرد.
افلاطون در کتاب جمهوریت درباره تفاوت زن و مرد با کمال صراحت، ادعا می کند که زنان و مردان دارای استعدادهای مشابهی هستند و زنان می توانند همان وظایفی را عهده دار شوند که مردان بر عهده می گیرند، و از همان حقوقی بهره مند گردند که مردان از آن بهره مند هستند. وی در رساله پنجم، درباره امور ذیل بحث کرده است: اشتراک زن و فرزند; اصلاح نژاد و بهبود نسل و محروم کردن بعضی از زنان و مردان از تناسل، و اختصاص دادن تناسل به افرادی که از خصایص عالی تری برخوردارند; درباره تربیت فرزندان در خارج از محیط خانواده و نیز اختصاص تناسل به سنین معیّنی از عمر زن و مرد، که سنین قوّت و جوشش نیروی حیاتی آن ها به شمار می رود.
افلاطون معتقد است: همان گونه که به مردان تعلیمات جنگی داده می شود، به زنان نیز باید داده شود; همان گونه که مردان در مسابقات ورزشی شرکت می کنند، زنان نیز باید شرکت کنند. در عین حال، وی اعتراف می کند: زنان از مردان، چه در نیروهای روحی و دماغی، چه در نیروهای جسمی ناتوان ترند; یعنی تفاوت زن و مرد را از نظر کمّی می پذیرد، هر چند مخالف تفاوت کیفی آن ها از لحاظ استعدادهاست.
وی معتقد است: استعدادهایی که در مردان و زنان وجود دارند مثل یکدیگرند، منتها زنان در هر رشته ای از رشته ها از مردان ناتوان ترند، ولی این سبب نمی شود که هر یک از زن و مرد به کاری غیر از دیگری اختصاص داشته باشد.
ادامه مطلب ...تفاوت دیدگاه روان شناسى اسلامى و روان شناسى جدید کلاسیکى
حسین حقانى زنجانى
در مقالات گذشته گفتیم که در موضوع روانشناسى نظرات گوناگونى وجود دارد و هر نظر نیز مبانى خاصى داشته، از اصول معین و مشخصى پیروى مىکند حال این سئوال را مطرح مىکنیم که موارد گوناگون و متعدد و مسائل فراوان قابل بحثى، از مصادیق موضوع روانشناسى بوده، قابل طرح مىباشند و لکن در میان این مسائل و مصادیق موضوع روانشناسى، مواردى وجود دارد که داراى ویژگىهائى هستند که سایر مسائل مربوط به روانشناسى، آنها را ندارند، این موارد کدامند؟ و چه ویژگىهائى دارند؟ در پاسخ آن مىگوئیم که از مصادیق بازر آن، موارد بحث از نفس و روان و مطالعه آثار و احکام و خصوصیات آن است و به عبارت دیگر موضوع علمالنفس شامل خود جان و عمل آن، خود روح و نفس و عمل آن از قبیل اراده، تصمیم، استقلال، حب و بغض و سایر صفات و ویژگیهاى انسان بوده که در همین جهت ارزش خاصى به علمالنفس و روانشناسى اسلامى بخشیده، آن را از دیدگاه دانشمندان غربى و احیانا دانشمندان یونان باستان جدا نموده است.
یکى از دانشمندان برجسته اسلامى «فضلالله حامد حسینى» متوفاى 921 هجرى در رساله خود به نام «رساله نفسیه» (1) ضمن یک مقدمهاى به این نکته علمى اشاره دارد:
«اولا: شرف علم به اعتبار شرف معلوم بود و هیچ موجود، شریفتر از آن نیست که شرف همه چیزها به وى است و پادشاه و ملک همه، اوست، و همه عجایب عالم آثار قلم قدرت اوست پس هیچ معرفت از این شریفتر و لذیذتر نباشد.
و ثانیا تقاضاى معرفت از خاصیت دل آدمى است اگر دلى باشد که در وى این اقتضاء، باطل شده باشد، همچون تنى باشد که در وى طلب غذا نمانده باشد و گل را دوستتر دارد از نان....» از این دو مقدمه نتیجه مىگیرد که: «... پوشیده و مخفى نخواهد بود که معرفتحق سبحانه، موقوف بر شناخت نفس و کیفیت صحت و مرض و علاج وى است...» .
مقصود ایشان این است که این شناخت و عشق به شناختخداوند از جمله نفسانیاتى است که از عمق نفس انسان بر مىخیزد بهطورى که به منزله غذا براى ادامه زندگى و بقاى انسان مىماند.
ادامه مطلب ...علی اقلیدی نژاد
عبور از جادههای پر پیچ و خم زندگی همیشه به آسانی ممکن نیست. و در این میان دوران پرمخاطره نوجوانی از سختترین گذرگاههای مسیر زندگانی به شمار میرود. نوجوانی در واقع برزخی بین کودکی و جوانی است. این دوره آکنده از رفتارهای متناقض، غرایز طوفانوار و تشنج زا میباشد. در عین حال این سنین نوید بخش تولدی دوباره در تمامی عرصههای جسمی، اجتماعی و ارزشی است، همچنین میتوان از این ایام به عنوان «نقطه عطف زندگی» یاد نمود. از همین رواست که روانشناسان نوجوانی را با القاب و عناوینی همچون «دوران منفی»؛ «زندگانی تشنجانگیز»؛ «دوران طوفان و فشار»؛ «تولد جدید»1 و... نام گذاری نمودهاند.
نوجوانی دورانی انتقالی است و مانند هر مرحله انتقالی دچار نوعی ابهام است و همین ابهام باعث نوعی گمگشتگی در نوجوان میشود. او در این مرحله نه کودک است و نه بزرگسال. اگر کودکانه رفتار کند مورد سرزنش قرار میگیرد و چنانچه بخواهد همانند بزرگترها عمل نماید، با توجه به عدم تجربه کافی دچار مشکلاتی جدی خواهد شد. این مسئله همراه جهش و تغییرات فیزیکی، عاطفی، جنسی و تغییر در نوع نگرشهای ارزشی ـ اجتماعی، ویژگیهای متفاوتی را برای نوجوان به دنبال میآورد که در ادامه به برخی از آنها میپردازیم.
ادامه مطلب ...تعامل جسم و روان
محمّدرضا حاتمی
مقدّمه
مبحث تعاملات نفس و بدن با یکدیگر سابقه ای طولانی دارد، به گونه ای که پزشکان و فیلسوفان نامدار قدیمی همواره بر آن پافشاری می نموده اند. افلاطون معتقد بود همان گونه که چشم را بدون سر و سر را بدون بدن نمی توان درمان نمود، بدن را نیز نمی توان بدون در نظر گرفتن روان درمان کرد. ارسطو می گفت: احساسات آدمی بر بدن، و ویژگی های بدنی بر روح او تأثیر می گذارند. ابن سینا نیز با کمک گرفتن از تجارب پزشکی خویش نمونه هایی از ارتباط و تأثیر متقابل نفس و بدن را بیان کرده است. 1
دانشمندان علوم انسانی و پزشکی در دوران معاصر نیز با پژوهش های متمرکز بر تأثیر حالات روانی بر بدن و اثرگذاری شرایط جسمانی بر نفس و روان، مجموعه وسیعی از اطلاعات ارزشمند را در اختیار محققان قرار داده اند، به گونه ای که حتی گروهی از ایشان، انسان را موجودی زیستی ـ شیمیایی ـ روانی ـ اجتماعی 2 معرفی کرده اند.
این نوشتار، در ابتدا با استفاده از یافته های دانشمندان، به مواردی از تأثیرات متقابل روان و بدن بر یکدیگر می پردازد و سپس دیدگاه های عمده در زمینه تعامل این دو ساحت را مطرح می کند.
ادامه مطلب ...ترک بعضى عادات بد،...(1)
ترک بعضى عادات بد ثمرات سودمند و زودرس دارد
دکتر منصور اشرفى
برخىاز عادات به طور دائم روزمره، باعث آزار جسم و گاهى روان هستند مثلا اعتیاد بهسیگار و خوردن قهوه زیاد باعث افزایش مداوم و تدریجى فشار خون خواهد شد چه ایندو ماده به ویژه نیکوتین به محض ورود به بدن، فشار خون را بالا مىبرد. اگر کسىسیگار را ترک کند، بهبود سریع در وضع مزاجى خود خواهد دید. درواقع این جایزهاىاست که انسان در ازاى ترک یک ماده زیانآور دریافت مىکند. این بهبود وضع، مساءلهساعت و روز استیعنى اثر خوشحالى و بهبود خیلى زود ظاهر مىشود و اثر فورى آنروى فشار خون است که رو به کاهش مىگذارد و به سمت طبیعى سیر مىکند. پژوهشگرانانگلیسى این مطلب را به خوبى روشن کردهاند. آنان 16 نفر پیدا کردند که فشار خونبالاتر از طبیعى داشتند و همه آنان به سیگار و قهوه معتاد بودند. از آنانخواستند که یک شب از این ماده صرفنظر کنند (از نصف شب تا ساعت 9 بامداد) فشارخون این گروه که معمولا 164 روى 102 میلى متر جیوه بود، صبح همان روز به 147 روى89 نزول کرد به طورى که در ظرف 9ساعتیعنى کمى بیش از یک شب استراحت، فشار خوناز مرز خطر به حد طبیعى رسید. سپس به آنان اجازه داده شد که سیگار بکشند و قهوهبنوشند. دو ساعتبعد فشار خون متوسط آنان از نو، به 162 روى 102 (مرز خطر)رسید (1) .
اثر ورزش
اثر ورزش در ترک عادات زیانآور بسیار درخشان است. جایزهاى که انساناز ورزش انتظار دارد در عرض 60 دقیقه نصیب وى مىشود. لازم نیست که انسان درمسابقه «دو» شرکت کند و یا به قله دماوند صعود نماید تا جایزه دریافت کند،بلکه همانقدر که وى به طور متعادل و متناسب ورزش نماید، جایزه خود را دریافتخواهد کرد و آن ارزشمندترین جایزه، یعنى تندرستى است. تندرستى جسم و روان. وقتىکه دستگاه ناتوان شده قلب وعروق توان خود را در اثر ورزش باز مىیابد و یا بدنمتعادل و متناسب مىشود، این خود بهترین پاداشى است که از ورزش به دست مىآوریم.
این بهبود وضع بدن و مزاج تقریبا به همان زودى آغاز مىگردد که انسان به ورزشاقدام کند.
ادامه مطلب ...محمدرضا ضمیرى
در این مقاله، رابطه متقابل تعلیم و تربیتبا جامعه مورد بررسى قرار گرفته است. در ابتدا، تربیت این گونه تعریف شده است: تربیت هنر مدیریت انسانى است که فرد را براى پذیرش یک سرى صفات اخلاقى، دینى و عقلانى آماده مىسازد. سپس، به اصول تعلیم و تربیت اشاره شده است. در ادامه، جامعه و ویژگىهاى آن مورد بررسى قرار گرفته است. جامعه، به معناى وسیع آن شامل تمامى مناسبات اجتماعى میان آدمیان مىشود.
رویکردهاى نظرى، رابطه جامعه با تربیت و طرح سه نظریه کارکردگرایى، تضادگرایى و کنش متقابل، انواع نهادهاى اجتماعى یعنى خانواده، اقتصاد، سیاست و دین، و تاثیر متقابل هر یک، از دیگر مباحث این مقال است. و در نهایت، فرهنگ و محتواى نهادهاى اجتماع و نسبت آن با تعلیم و تربیتبیان شده است.
یکى از اهداف مهم دین و بعثت انبیاعلیهم السلام تربیت و تزکیه انسان است. دین اسلام نیز در احکام عبادى، اجتماعى، اقتصادى و سیاسى خود، تربیت انسانها را وجه همتخویش قرار داده است. تربیت انسان در جامعه صورت مىگیرد; زیرا انسان مدنى بالطبع است، او در جامعه با نهادهاى خانواده، سیاست، اقتصاد، دین و تعلیم و تربیتسر و کار دارد و هر یک از آنها هنجارها و ارزشهاى ویژهاى را از فرد انتظار دارند و اینجاست که فرد باید بر اساس فکر و منطق و مقتضیات کنش متقابل تصمیم بگیرد. از اینرو، تصور اینکه تربیت فراگردى فردى است فکرى خام و بىاساس است. حال که تربیت در جامعه صورت مىگیرد، باید دید که جامعه چه تاثیراتى را بر فرایند تربیت مىگذارد و متقابلا، نظام تعلیم و تربیت چگونه جامعه را متحول مىسازد.
ادامه مطلب ...