مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

خانواده و تربیت / جوانه‏ها الگوی عملی بهترین روش آموزش مسایل دین

خانواده و تربیت / جوانه‏ها الگوی عملی بهترین روش آموزش مسایل دینی به کودکان



محمدرضا مطهری مهمترین روشی که پیامبر اسلام(ص) همواره با آن سروکار داشت روش عملی بود. پیامبر(ص) به آنچه می‏گفت خود قبلاً عمل می‏کرد و در این مرحله به قدری پیش رفت که اساسا عمل پیامبر اکرم(ص) نیز به عنوان سنت حسنه یکی از منابع فقهی به شمار می‏رود. رسول خدا ضمن اینکه خود اسوه عمل بود، سعی می‏کرد دیگران را نیز طوری تربیت کند که سخنانشان با رفتارشان مطابق باشد تا در شنونده بیشتر اثر کند. قرآن مجید کسانی را که به قول خود عمل نمی‏کنند سخت سرزنش کرده و می‏فرماید: «موجب خشم شدید خداوند است که بگویید آنچه را عمل نمی‏کنید.»1 مسلمانان چون می‏دیدند پیامبر اسلام به سخنان و عقاید خود پای‏بند است بیشتر گرایش پیدا می‏کردند، زیرا بهترین موردی که می‏تواند تجلی اعتقاد یک فرد باشد همان عمل اوست و تربیت بیش از آنچه از طریق گفتار صورت گیرد، از راه عمل می‏تواند انجام شود.2 غریزه تقلید یکی از غرایز نیرومند و ریشه‏دار انسان است. به برکت وجود همین غریزه است که کودک، بسیاری از رسوم زندگی، آداب معاشرت، غذا خوردن، لباس پوشیدن، طرز تکلم، ادای کلمات و جمله‏ها را از پدر و مادر و سایر معاشرین فرا می‏گیرد و به کار می‏بندد. انسان در تمام عمر کم‏وبیش از دیگران تقلید می‏کند اما در سنین بین یک سالگی تا پنج و شش سالگی بیشتر از این غریزه برخوردار است. کودک تا مدتی از مصالح و مفاسد واقعی امور اطلاع چندانی ندارد و نمی‏تواند برای کارهایش هدفهای عاقلانه و درستی تعیین کند. در این مدت تمام توجهش به پدر و مادر و سایر معاشران است،اعمال و حرکات آنها را مشاهده می‏نماید و از آن تقلید می‏کند.

کودک در زندگی نیاز به الگو دارد، او نیاز دارد که بفهمد چه باید بکند، چه نوع رفتاری را از خود بروز دهد، در برابر امور و دشواریها چه موضع و راه حلی را باید در پیش بگیرد، چگونه خود را با امور مواجه کند.3 بدین جهت خداوند تبارک و تعالی، رسول اکرم(ص) را به عنوان بهترین سرمشق برای جهانیان معرفی می‏کند:

ادامه مطلب ...

حیا و خودآرایی و نقش آن‌ها در سلامت روانی زن

حیا و خودآرایی و نقش آن‌ها در سلامت روانی زن



عباس رجبی

مقدّمه

زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه نقش بسیار مهمی در ایجاد و گسترش عفّت، پاک‏دامنی و اخلاق در بین جوامع بشری دارند. عفّت و حیای زن، که یکی از مهم‏ترین عوامل حفظ و بقای عفّت عمومی است، نه تنها در تمام ادیان و مذاهب الهی مورد تأکید قرار گرفته، بلکه عقول و افکار بشری نیز آن را مورد تأیید قرار داده‏اند.

از نظر اسلام، اهمیت این موضوع به حدّی است که برخی روایات آن را «تمام دین» می‏دانند. در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمده که فرمودند: «اَلْحَیاءُ هُوَ الدینُ کُلُّهُ»؛ حیا تمام دین است. 1

امام علی(علیه‌السلام) نیز در مورد عفّت و پاک‏دامنی می‏فرماید: «عفّت و پاک‏دامنی منشأ هر خیری است.» به همین منظور، در تمام ادیان و مذاهب آسمانی، «اَلعِفَّةُ رَأسُ کُلِّ خَیْر» 2 قوانین گوناگونی برای حفظ و بقای عفّت و حیای عمومی وضع شده‏اند، که «حجاب» و پوشش زن از جمله آن‏هاست.

«حجاب»، که به معنای پوشیدن تمام بدن و زیبایی‏های ظاهری زن در برابر مردان بیگانه است، برای پیش‏گیری و مهار برخی گرایش‏ها و رفتارهای خودنمایانه و وسوسه‏انگیز می‏باشد. این در حالی است که زنان به طور طبیعی دوست دارند در برابر جنس مخالف خودآرایی کنند و زیبایی زنانگی 3 خود را به نمایش بگذارند.

حال این سؤال پیش می‏آید که این قانون اسلامی تا چه اندازه با طبیعت زن سازگار است؟ آیا تبرّج و جلوه‏گری از نظر اسلام و علم بکلی مردود است، یا برای آن قانونی وجود دارد؟ اگر در وجود زن غریزه‏ای تحت عنوان «تبرّج» وجود دارد، روش‏های رشد و پرورش این غریزه چیست و چه کارکردی در زن و حفظ سلامتی او می‏تواند داشته باشد؟ چگونه می‏توان غریزه تبرّج را با حیا، که یک ویژگی فطری در زن است، جمع کرد؟ آیا حجاب و پوشش به معنای نادیده گرفتن این غریزه نیست؟ آیا همان‏گونه که عده‏ای از مخالفان حجاب می‏گویند، این محدودیت مانعی برای رشد عاطفی و روانی زن محسوب می‏شود، یا به عکس، در جهت سلامت روانی اوست؟

ادامه مطلب ...

جنبه‏هاى مهم شخصیت نوجوان -2

جنبه‏هاى مهم شخصیت نوجوان -2



محمدرضا محمدى

دانش‏پژوه کارشناسى ارشد روان‏شناسى از مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى (رحمه الله)

چکیده:

دوره نوجوانى از مهم‏ترین و حساس‏ترین دوره‏هاى زندگى انسان به شمار مى‏رود; زیرا در این دوره نوجوان به دنبال یافتن هویت‏خویش، در مسیر شکل دادن به شخصیتى متکى به خود گام برمى‏دارد.سؤالات متعددى نیز در ذهن نوجوان نقش مى‏بندد که چنانچه نتواند پاسخى مناسب براى آن‏ها بیابد، چه بسا ممکن است‏شخصیتى متزلزل و احیانا دوگانه پیدا کند.بنابراین، شناخت جنبه‏هاى مهم جسمانى، روانى، اجتماعى، عقلانى و اخلاقى نوجوانان این توانایى را به نوجوان و اطرافیان او مى‏دهد تا شیوه صحیح برخورد با تغییرات جسمى - روانى به وجود آمده را بدانند و تا حدى از بروز ناسازگارى‏هاى خاص این دوران جلوگیرى نمایند.این مقاله، نیم نگاهى به جنبه‏هاى مهم شخصیت نوجوانان انداخته است.

مقدمه

دوره نوجوانى هم‏زمان است‏با دوره بلوغ; یکى از بحرانى‏ترین دوره‏هاى زندگى.در دروه بلوغ، تغییرات گوناگونى در ابعاد شخصیتى نوجوان رخ مى‏دهد که هر کدام به نوعى مى‏تواند بر او اثر بگذارد و حتى گاهى شخصیت او را دگرگون سازد.این نبشتار، به برخى از این جنبه‏ها اشاره دارد.اما پیش از ورود به اصل بحث، توجه به چند نکته لازم است:

1- بحران بلوغ: فرایند بلوغ یکى از بحرانى‏ترین دوره‏هاى زندگى هر فرد است. استانلى هال، ( Hall, Stanly ) که به پدر روان‏شناسى بلوغ معروف است، این مرحله را «دوران طوفان و فشار» مى‏نامد.نوجوان‏دراین‏دوره، تمایلات‏وخواهش‏هاى متضادى دارد; مثلا با این‏که مى‏خواهد با دوستان باشد، به تنهایى‏نیزعلاقه‏مند است. (1)

روسو دوره بلوغ را تولد مجدد مى‏داند.او مى‏گوید: وقتى فرد به دوره بلوغ مى‏رسد مثل این است که فرد دیگرى با خصوصیات بدنى و روانى متفاوتى در وى به وجود آمده است. (2)

در هفت‏سال سوم زندگى که دوران بلوغ و جوانى است، تحولات سریعى در جسم و جان نوجوان پدیدار مى‏گردد و در مدت کوتاهى اندام و افکارش به کلى تغییر مى‏کند. (3) دوره نوجوانى و بلوغ به سنین بین 12 تا 18 سالگى اطلاق مى‏شود.این دوره یکى از بحرانى‏ترین دوره‏هاست.گاهى گذشتن از مرز کودکى و رسیدن به قلمرو بلوغ با نابسامانى‏هاى فراوانى همراه است.در این دوره، نوجوان نه دیگر کودک به حساب مى‏آید و نه هنوز به درستى بالغ گردیده است.وى در مرز بین این دو مرحله (کودکى و بزرگ‏سالى) قرار مى‏گیرد و با فشارها و انتظارات خاص هر دوره رو به رو مى‏شود; از سویى، اگر کار کودکانه بکند او را ملامت مى‏کنند که بزرگ شده است و این کار در شان او نیست و از سوى دیگر، معمولا با او مانند بزرگ‏سالان رفتار نمى‏شود.در زندگى، نقش کودک و بزرگ‏سال، هر کدام مشخص است و مى‏دانند چه کارى باید انجام دهند، ولى نوجوان در وضع روحى مبهم و پیچیده‏اى به سر مى‏برد; او به درستى نمى‏داند چه باید بکند.

ادامه مطلب ...

جنبه‏هاى مهم شخصیت نوجوان

جنبه‏هاى مهم شخصیت نوجوان



محمدرضا محمدى

دانش‏پژوه کارشناسى ارشد روان‏شناسى از مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى (رحمه الله)

چکیده:

دوره نوجوانى از مهم‏ترین و حساس‏ترین دوره‏هاى زندگى انسان به شمار مى‏رود; زیرا در این دوره نوجوان به دنبال یافتن هویت‏خویش، در مسیر شکل دادن به شخصیتى متکى به خود گام برمى‏دارد.سؤالات متعددى نیز در ذهن نوجوان نقش مى‏بندد که چنانچه نتواند پاسخى مناسب براى آن‏ها بیابد، چه بسا ممکن است‏شخصیتى متزلزل و احیانا دوگانه پیدا کند.بنابراین، شناخت جنبه‏هاى مهم جسمانى، روانى، اجتماعى، عقلانى و اخلاقى نوجوانان این توانایى را به نوجوان و اطرافیان او مى‏دهد تا شیوه صحیح برخورد با تغییرات جسمى - روانى به وجود آمده را بدانند و تا حدى از بروز ناسازگارى‏هاى خاص این دوران جلوگیرى نمایند.این مقاله، نیم نگاهى به جنبه‏هاى مهم شخصیت نوجوانان انداخته است.

مقدمه

دوره نوجوانى هم‏زمان است‏با دوره بلوغ; یکى از بحرانى‏ترین دوره‏هاى زندگى.در دروه بلوغ، تغییرات گوناگونى در ابعاد شخصیتى نوجوان رخ مى‏دهد که هر کدام به نوعى مى‏تواند بر او اثر بگذارد و حتى گاهى شخصیت او را دگرگون سازد.این نبشتار، به برخى از این جنبه‏ها اشاره دارد.اما پیش از ورود به اصل بحث، توجه به چند نکته لازم است:

1- بحران بلوغ: فرایند بلوغ یکى از بحرانى‏ترین دوره‏هاى زندگى هر فرد است. استانلى هال، ( Hall, Stanly ) که به پدر روان‏شناسى بلوغ معروف است، این مرحله را «دوران طوفان و فشار» مى‏نامد.نوجوان‏دراین‏دوره، تمایلات‏وخواهش‏هاى متضادى دارد; مثلا با این‏که مى‏خواهد با دوستان باشد، به تنهایى‏نیزعلاقه‏مند است. (1)

روسو دوره بلوغ را تولد مجدد مى‏داند.او مى‏گوید: وقتى فرد به دوره بلوغ مى‏رسد مثل این است که فرد دیگرى با خصوصیات بدنى و روانى متفاوتى در وى به وجود آمده است. (2)

در هفت‏سال سوم زندگى که دوران بلوغ و جوانى است، تحولات سریعى در جسم و جان نوجوان پدیدار مى‏گردد و در مدت کوتاهى اندام و افکارش به کلى تغییر مى‏کند. (3) دوره نوجوانى و بلوغ به سنین بین 12 تا 18 سالگى اطلاق مى‏شود.این دوره یکى از بحرانى‏ترین دوره‏هاست.گاهى گذشتن از مرز کودکى و رسیدن به قلمرو بلوغ با نابسامانى‏هاى فراوانى همراه است.در این دوره، نوجوان نه دیگر کودک به حساب مى‏آید و نه هنوز به درستى بالغ گردیده است.وى در مرز بین این دو مرحله (کودکى و بزرگ‏سالى) قرار مى‏گیرد و با فشارها و انتظارات خاص هر دوره رو به رو مى‏شود; از سویى، اگر کار کودکانه بکند او را ملامت مى‏کنند که بزرگ شده است و این کار در شان او نیست و از سوى دیگر، معمولا با او مانند بزرگ‏سالان رفتار نمى‏شود.در زندگى، نقش کودک و بزرگ‏سال، هر کدام مشخص است و مى‏دانند چه کارى باید انجام دهند، ولى نوجوان در وضع روحى مبهم و پیچیده‏اى به سر مى‏برد; او به درستى نمى‏داند چه باید بکند.

ادامه مطلب ...

تواضع و فروتنى (3)

تواضع و فروتنى (3)



آداب و اخلاق اهل علم(12)

در مقاله هاى پیشین از تواضع در برابر خدا و خلق خدا سخن گفتیم و ارزش و اقسام آن را نیز بررسى کردیم. اکنون براى تکمیل آن مباحث اشاره اى داریم به برخى از آثار و ره آوردهاى تواضع.

بى شک روحیه تواضع و فرهنگ فروتنى چه در برابر خداوند و چه در برابر بندگان او از زیباترین جلوه هاى آداب معاشرت است. هنگامى که تمامى افراد جامعه روابط خود را بر اساس فروتنى بنا نهند حیات طیّبه رخ خواهد نمود و بهره هاى فراوانى نصیب افراد متواضع خواهد شد از جمله:

1. بزرگى و ارجمندى

تواضع و فروتنى بر خلاف تصور متکبران نه تنها سبب کوچک شدن انسان نمى شود بلکه بر قدر و منزلت وى نیز مى افزاید و موجب رفعت و بلندى مقام وى مى گردد. انسان متواضع همچون زمین فروافتاده اى است که قطرات باران از هرسو بدان جا سرازیر مى شود و آن را حاصلخیز و پرثمر مى سازد. کسى که از تواضع سرباز مى زند به سان زمین مرتفع و بلندى است که از دربرگرفتن برکات آب باران محروم است. امیرالمؤمنین على(ع) فرماید:

(المتواضع کالوهدة یجتمع فیها قطرها و قطر غیرها والمتکبر کالرَّبوَةِ لایقرُّ علیها قطرها ولاقطر غیرها.1)

فروتن مانند زمین فرورفته اى است که قطره هاى باران از هرسو در آن گرد مى آیند و متکبر چونان زمین مرتفع و بلندى است که قطره اى باران بر آن نمى ماند.

افتادگى آموز اگر طالب فیضى هرگز نخورد آب زمینى که بلنداست چنین است که طالبان فیض همواره رفعت و بلندى را در کوچکى و افتادگى مى جسته اند و همچون قطره ناچیز باران خود را در دریاى بى کران انسانها کوچک مى دیده اند تا درخور رسیدن به مقامات عالى و کمالات انسانى شوند. از کوبیدن (در نیستى2) و (خردى) بزرگى یابند و افسر کرامت بر سرنهند. برخى به گمان این که تواضع شخصیت آنان را کوچک مى کند و از قدر و منزلت و جاه و جلال آنان مى کاهد از فروتنى دریغ مى ورزند و براى فرونشاندن میل نفسانى خویش خودنمایى متکبرانه رفتار مى کنند. غافل از این که شخصیت تصنعى و کاذب چیزى جز وهم و خیال نیست و پایه آن بسیار پوچ و سست است. خوى نرم و رفتار متواضعانه نه تنها ذرّه اى از بزرگى و منزلت آنان نمى کاهد بلکه حرمت و نفوذى طبیعى به انسان مى بخشد و جامه وقار و ابهت براو مى پوشاند:

(التواضع یکسوک المهابة3)

اساساً راز و رمز بزرگى و عظمت در فروتنى است. کسى که خود را چون شبنمى برخاک افکند رفعت و بزرگى مى یابد:

ادامه مطلب ...

تواضع و فروتنى (2)

تواضع و فروتنى (2)



آداب و اخلاق اهل علم(11)

در بخش نخست این نوشتار از مفهوم تواضع و ارزش و اهمیّت آن سخن گفتیم وحد و مرز و رابطه آن را با تکبر چاپلوسى ذلّت... بررسى کردیم. اکنون اقسام تواضع را بررسى مى کنیم:

1 . تواضع در برابر خدا و قانون

اساس بسیارى از کمالات تواضع و افتادگى است و روح تواضع نیز بندگى و کرنش در برابر خداوند است. تابندگى و انقیاد پروردگار نباشد مراحل دیگر فروتنى ممکن نمى گردد. انسان باید رابطه خود را با خدا به گونه اى تنظیم کند که تمامى اعمال و رفتارش رنگ عبودیّت و تسلیم بگیرد و پیوسته خود را در برابر قدرتى لایتناهى و عظمتى بى کران مشاهده نماید. براساس این اعتقاد و باور درونى آنچنان خاکسار و فروتن باشد که جز تسلیم و سرسپردگى در مقابل خداوند و اطاعت از قانون الهى و پایبندى به مقررات و حدود شرعى اندیشه دیگرى او را به خود مشغول ندارد. با چنین دیدى انسان در برابر خداوند همچون قطره اى در برابر دریاى بى کران احساس حقارت و فروتنى مى کند و هیچ گاه گرفتار غرور و تکبر نمى گردد. امام صادق(ع) فرمود:

(اصل التواضع من جلال الله وهیبته وعظمته ولیس لله عزّوجل عبادة یقبلها و یرضاها الاّ وبابها التواضع. ولایعرف ما فى معنى حقیقة التواضع الاّ المقرّبون المستقلّین [المتصلون] بوحدانیته).1 اصل و اساس تواضع عزت و بزرگى خدا را به یادآوردن و خود را ناچیز شمردن است. هیچ پرستشى مقبول درگاه او نیست جز آنچه از روى فروتنى باشد.

به ارزش و حقیقت تواضع راه نمى یابند مگر مقربین آنان که به توحید و یکتایى خداوند پى برده اند.

تواضع کشتزار خوف2 و خشیت الهى است. این صفات جز در دلهاى فروتن نمى رویند و در غیر آن رشد نمى کنند. از این روى فرهنگ فروتنى و مهر باید آهنگ ارتباط انسان با خدا در همه زمینه ها باشد.

تواضع در برابر خداوند نمودهاى فراوانى دارد که در این جا به ذکر چند مورد مهمّ که در روایات بدانها اشاره شده است بسنده مى کنیم:

ادامه مطلب ...

تواضع و فروتنی

تواضع و فروتنی



نویسنده: محمد محمّدی اشتهاردی

پیش سخن :

کرامت و شرافت انسان به ارزش‏های وجودی او بستگی دارد، ارزش هایی که جانشین ضد ارزش‏ها گردد؛ به عبارت دیگر سیادت و آقایی انسان با پرهیز از رذایل و تحصیل فضایل به دست می‏آید.

این مطلب در قرآن به عنوان هدف از آمدن پیامبران از طرف خدا، با تعبیر «تزکیه و تعلیم» بیان شده است. و این مطلب همان ترک رذایل و کسب فضایل است که از آن در علم اخلاق، به «تخلیه و تحلیه» تعبیر می‏شود؛ یعنی نخست باید خود را از هر گونه ملکات و حالت‏های انحرافی و گمراه کننده و گناه، تخلیه و پاک کرد و سپس، با زیورهای فضایل و ارزش‏های والای الهی و انسانی آراست. چنان که این مطلب در آیه 129سوره بقره، و آیه 2 سوره جمعه آمده است:

«هو الذی بعث فی الامیّین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة» خداوند کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می‏خواند و آنها را تزکیه (پاک سازی) می‏کند و به آن‏ها کتاب و حکمت می‏آموزد.

به عنوان مثال، دو باغ را در نظر بگیرید. یکی بر اثر نامساعد بودن زمین و فضای آن، پر از علف‏های هرزه و مزاحم است و آثار و ثمری جز آفت‏های گوناگون ندارد ؛ روشن است که چنین باغی بی ارزش است و وجودش مایه نکبت و رنج و آزار خواهد بود. به عکس، باغ دیگری را در نظر بگیرید که از نظر زمین و فضا و سایر ویژگی‏ها، ممتاز و شاداب بوده و دارای گل‏های رنگارنگ و میوه‏های مختلف است، و آفت‏ها و علف‏های هرزه از آن دور بوده و وجودش موجب بهره‏های فراوان و برکات سرشار است.

انسان منهای ارزش‏ها ـ که در ضد ارزش‏ها غوطه ور است ـ همانند باغ نخست است که نام باغ را دارد، ولی در حقیقت شوره زاری بیش نیست. به عکس، انسانی که در صراط پرهیز از رذایل و تحصیل فضایل گام برمی دارد، همچون باغ دوم است که وجودش مایه برکات و آثار درخشان است. بر همین اساس مولانا می‏گوید:

ادامه مطلب ...