مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

تعلیم و تربیت در فلسفه‏ی ابن سینا و مقایسه‏ی آن با فلسفه‏ی اثبات

تعلیم و تربیت در فلسفه‏ی ابن سینا و مقایسه‏ی آن با فلسفه‏ی اثبات گرایی و عمل گرایی

دکتر فاطمه زیبا کلام

در دهه‏های اخیر پرسش‏های اساسی‏ای درباره‏ی فلسفه‏ی تعلیم و تربیت اسلامی به وجود آمده است. اهداف، سیستم ارزشی و از همه مهم تر گرایش کشورهای شرقی در به خدمت گرفتن سیستم های اجتماعیِ غرب، به همراه تکنولوژی غربی و نیز سیستم آموزشی کشورهای غربی، از جمله این مسایل است. تجربه، نشان داده اقتباس مسایل فرهنگی و اجتماعی از غرب، نمی‏تواند مسایل آموزشی را در کشورهای غیر غربی حل نماید. بنابر این، نسل جدید فیلسوفان اسلامی باید از نظامی پیروی‏کنند که ارزش های سنتی را مطابق با نیازهای جوامع اسلامی مدرن، به روز کند.

سیستم‏های آموزشی مبتنی بر اثبات گرایی و عمل گرایی که هم اکنون در ایران وجود دارد، پیش تر در غرب به کار گرفته شده، ناکارآمدی خود را نشان داده است. بنابراین، تضمین چندانی برای موفقیت آن‏ها در کشورهای اسلامی وجود ندارد؛ چرا که از نظر ساختاری با سیستم ارزشی‏مغایر است.

مقاله‏ای که پیش روی شما است، به بررسی این رویکرد آموزشی پرداخته، فلسفه‏ی ابن سینا را درباره‏ی آموزش بررسی کرده است. این مقاله به قلم دکتر فاطمه‏ی زیبا کلام، استاد دانشگاه تهران است که پیش‏تر در نشریه Moslem Educationاز انتشارات جدید دانشگاه کمبریج انگلیس، به چاپ رسیده است و اکنون ترجمه‏ی آن را تقدیم خوانندگان می نماییم:

«پگاه»

ادامه مطلب ...

تربیت عقلانى

تربیت عقلانى



نویسنده: جان الیاس

مترجم: عبدالرضا ضرّابى

چکیده

تعلیم و تربیت در رایج ترین کاربرد خود بر عقلانیت یعنى پرورش اندیشه دلالت دارد. انواع گوناگون تربیت که اصطلاحاً، اخلاقى، سیاسى، زیبایى شناختى و مانند آن نام گرفته اند، همه مؤلفه هاى شناختى یا عقلانى دارند.

اولین حامیان تربیت عقلانى فلاسفه یونان یعنى سقراط، افلاطون و ارسطو بودند.

رویکردهاى مختلفى به تربیت عقلانى وجود دارد. بعضى از آن ها دیدگاه ماوراى طبیعى رابطه بین ذهن و دانش عینى را مى پذیرند و برخى دیگر بر فعالیت ذهن تأکید دارند. عده اى هم بر انواع معرفت اصرار مىورزند.

دیدگاه سنتى بازگویى اى را پذیرفته که از دیدگاه معرفت شناختى ماوراى طبیعى که مستلزم سازمان دهى منظم مواد درسى در قالب علوم انسانى و دیالکتیک است، اجتناب مىورزد.

پل هِرست رویکردى را به تربیت عقلانى ارائه داده که به انواع معرفت به عنوان شیوه هاى متمایز مى نگرد.

فنیکس ( Phenix ) نیز تحلیل مشابهى از معرفت ارائه داده است. به عقیده او تعلیم و تربیت فرایند ایجاد مفاهیم اساسى است. سایز فلاسفه نیز رویکردهایى به تربیت عقلانى پیشنهاد کرده اند که بر ساختار دانش یا ساختار رشته هاى تحصیلى تأکید دارد. با این وجود، در ارزیابى تعلیم و تربیت عقلانى از دیدگاه معرفت صرفاً کار هِرست الگو قرار گرفته است.

به نظریه انواع معرفت انتقادات فراوانى شده است. که شدیدترین آن ها از سوى جامعه شناسان معرفت مطرح مى شود، نظریه معرفت دیویى نیز به رویکرد خاصى از تربیت عقلانى و برنامه درسى آن منجر گردیده است. تعلیم و تربیت عقلانى به نظر دیویى مانند همه اشکال تعلیم و تربیت شامل تعامل بین یادگیرنده و محیط است. این رویکرد نیز مورد نقد قرار گرفته است.

ادامه مطلب ...

اخلاق و سیاست

اخلاق و سیاست



نویسنده: داود الهامی

ارزیابی سیاست علی علیه‏السلام با توجه به معیارهای مکتبی

اگر ما سیاست علی علیه‏السلام را با معیارهای اسلامی ارزیابی کنیم، علی امیرمؤمنان علیه‏السلام در صف اول سیاستمداران راستین جلوه خواهد نمود به شرط اینکه متوجه بوده باشیم که پیروزی در زندگی چند روزه و بستن دست و پای زیردستان و ناتوانان غیر از پیروزی جاودانی بر تمامی مشاعر و دلهای فرزندان آدمی است.

جریانی که بیشتر به خاطر آن امام علیه‏السلام را به ضعف شمّ سیاسی، متهم می‏کنند، این است که وی پس از بیعت در آغاز خلافت تصمیم گرفت عاملان عثمان را معزول سازد و امتیازات اجتماعی و سیاسی آنان را سلب کند، بعضی‏ها از راه مصلحت‏اندیشی سیاسی به او توصیه کردند که در این تصمیم تجدید نظر کنند و عمّال سرشناس و با نفوذ را در مقام خود باقی بگذارد و در رأس این توصیه‏گران «مغیرة‏بن شعبه» و «ابن عباس» قرار داشتند.

طبق اظهار نظر «ابن خلدون» استدلال مغیره این چنین بود: تا مردم بر بیعت وی اجتماع کنند، و اتفاق کلمه و اتحاد حفظ شود و آنگاه پس از بیعت هرچه می‏خواهد بکند.

امام این پیشنهاد را نپذیرفت و بلافاصله دستور برکناری آنان را صادر کرد، آیا این کار خلاف سیاست بود؟ مگر یکی از علل قتل عثمان، همین نبود که عمّال و کارگزاران او فاسد بودند، مگر معاویه در رأس این فاسدان و دین‏تباهان قرار نداشت؟ آیا علی علیه‏السلام می‏توانست بدون عزل این عناصر فاسد بر حکومتی تسلّط یابد که عناصر شورشی آن را شکل داده بودند؟!

مهمترین اعتراضی که علی علیه‏السلام بارها بر عثمان و روش حکومت او داشت، ابقای معاویه در حکومت شام بود، این انتقاد شدید را کرارا مردم از زبان امام شنیده بودند و اگر خود با معاویه مماشات می‏کرد، سلاح برنده‏ای برای تضعیف موقعیت خود بین یارانش، به دست دشمنان می‏داد.

ادامه مطلب ...

اخلاق و سیاست

اخلاق و سیاست

نویسنده: داود الهامی

علی علیه‏السلام مجسّمه سیاست واقعی اسلام

در مقابل «سیاست» پرشیطنت بنی‏امیه، «سیاست» امیرمؤمنان علی علیه‏السلام می‏باشد که او در حقیقت مجسمه راستین اسلام است. سیاست علی علیه‏السلام از تعالیم و ایدئولوژی اسلام سرچشمه می‏گیرد، سیاست درستی و راستی و عدالت است. سیاست انسانی و پاکمایه علی که از سراسر «نهج‏البلاغه» و تاریخ پرافتخار زندگی او، نمودار است، نشان دهنده عمل دقیق او به مبانی و تعالیم عالیه اسلام می‏باشد. در این نوع سیاست، هیچ‏گونه جایی برای نیرنگ و مجامله و به تعبیر خودش، «پیروزی از راه ستم» و عوامفریبی، نیرنگبازی، اغتشاش و برادرکشی وجود نداشت. البته این سیاست همان اندازه با سیاست معاویه فرق دارد که علی علیه‏السلام با معاویه و کفر با ایمان. بنابراین سیاست علی علیه‏السلام را باید با معیارها و ارزشهای اسلامی سنجید نه با سیاستِ سیاست‏بازان و دغلکاران امثال معاویه.

عجبا که حتی روشنفکران و سیاستمداران زمان خود حضرت علی علیه‏السلام هم میان این دو بینش سیاسی فرقی نگذاشته، امام علیه‏السلام را متهم می‏کردند بر این که او از صفات ضروری یک رجل سیاسی عاری است و معاویه از او سیاستمدارتر است و این مطلب را بر سر زبانها انداختند امام در مقام دفاع از خود فرمود:

«واللّه ما معاویة بأدهی منّی و لکنّه یغدر و یفجر و لولا کراهیة الغَدْر، لکنتُ من أدهیَ النّاس و لکن کلّ غدرةٍ فجرة و کلّ فجرةٍ کفرة»1.

«به خدا سوگند معاویه با هوشتر و سیاستمدارتر از من نیست، او به خیانت و فساد و عوامفریبی متوسل می‏گردد، اگر خیانت و عوامفریبی امری زشت و پلید نبود، من از همه مردم در سیاست زبردست‏تر و هوشیارتر بودم، لیکن عوامفریبی و خیانت، گناهی بس بزرگ و فسادی عظیم است و در نهایت به کفر می‏انجامد، البته هر عوامفریب خائنی نشانه مشخصی در روز رستاخیز دارد که بدان وسیله شناخته می‏شود. اگرچه هیچ‏گاه از این وسیله پلید استفاده نمی‏کنم اما در برابر نیرنگ و نقشه‏های مکّارانه غافلگیر نمی‏گردم و در قبال حوادث سخت و دسایس دشمن خود را نمی‏بازم و ضعف و سستی از خود نشان نمی‏دهم».

ادامه مطلب ...

اخلاق و سیاست

اخلاق و سیاست



نویسنده: داود الهامی

تفکیک ناپذیری سیاست از اخلاق در اسلام

سیاست اسلام، سیاست خاصی است و با سیاستهای منفور جهان هیچگونه قابل مقایسه نمی‏باشد. در مسأله وحدت دین و سیاست در اسلام، اختلاف اساسی اسلام با فلسفه سیاسی غرب آشکار می‏شود. در نظام سیاسی اسلام، اخلاق نه تنها از سیاست جدا نیست، بلکه سیاست اسلامی بر فلسفه اخلاق استوار است.

سیاست در ایدئولوژی غرب برای کسب قدرت است تجمع همه قدرتها نیز در یک شخص، قدرت دادگری و انصاف را از او می‏ستاند به قول : «لرداکتون» مورخ انگلیسی:

«قدرت فاسد کننده است و قدرت مطلق، فساد مطلق می‏آورد، خودکامگان تاریخ که همه اموال، همه قدرتها و همه امور را در اختیار داشتند، مجالی برای عدالت برای آنها باقی نماینده بود، هرچه را می‏کردند، در ملک خود می‏کردند نه در ملک دیگری و مگر تصرف در ملک خود خلاف عدالت است؟!»1.

یا به تعبیر «منتسکیو»: تجربه تاریخ نشان داده است که وقتی کسی همه‏کاره شد، و فرمانش در حکم قانون بود، ابائی از بی‏عدالتی نخواهد داشت. اجرای عدالت یک فرد که دارای قدرت مطلقه است، ناشدنی است و به همین‏روی دستور دادن به آن، امری غیر اخلاقی است. اقتضای واقعیت چنین است که حاکم مطلق‏العنان، سر به ستمگری خواهد کشید و به هیچ اندرزی از ستم روی بر نخواهد یافت»2.

یا به گفته جناب «بیسمارک» «حق در لوله تانگ است»3. و لذا قدرت هم ذاتا خبیث و ناپاک معرفی شده است.

ادامه مطلب ...

اخلاق و سیاست

اخلاق و سیاست

نویسنده: داود الهامی

بهترین سیاستها و بهترین سیاستمدارها

علی علیه‏السلام بهترین سیاستها را «عدالت» معرفی کرده و فرموده است:

«خیرالسیاسات العدل»

1. «بهترین سیاستها، عدالت است».

و در جای دیگر حسن و زیبائی سیاست را «عدالت و عفو» دانسته و فرموده است:«جمال السیاسةِ العدل فی الامرة و العفو مع القدرة»

2.«زیبائی و حسن سیاست عدالت کردن در حکومت و عفو و گذشت با قدرت است».

امام علیه‏السلام سیاستی را که از عدل ناشی می‏شود، در سه چیز می‏داند و می‏فرماید:

«سیاسة‏العدل ثلاثة: لین فی حزم، و استقصاء فی عدل و افضال فی قصد»

3.

1 - نرمی کردن و درشتی ننمودن با مردم است.

2 - در دادگری و احقاق حقوق مردم کار را به نهایت رسانیدن.

3 - احسان کند با مردم در میانه‏روی که به اسراف نرسد».

همچنین رفق و مدارا و بردباری در عالم سیاست آنچنان لازم و ضروری است که امام علیه‏السلام از آن به عنوان «سَرْ» تعبیر آورده است: «رأس السیاسة استعمال الرفق»4 «سر و عنوان سیاست مدارا کردن است».

در جای دیگر می‏فرماید: «الحِلم رأس السیاسة»

ادامه مطلب ...

اخلاق و زندگی، لذتهای معنوی

اخلاق و زندگی، لذتهای معنوی

سید مهدی موسوی

یکی از مهمترین نعمتهای خداوند، احساس لذت است که در وجود انسانها به امانت گذاشته شده است.

احساس لذت سبب می‏شود که جانداران در پی کسب عوامل بقای خویش برآیند و همین امر است که امید به زندگی و نشاط را در دل انسانها زنده نگه داشته، ادامه حیات را برای آنان موجه و دلپذیر می‏سازد.

در حقیقت، احساس لذت، انسان را نسبت به نعمتهای بی‏کران خداوند آگاه می‏کند و او را به سپاسگزاری در برابر آن وا می‏دارد، زیرا لذتی که چشم از دیدن منظره‏های زیبا و فرح‏انگیز و گوش از شنیدن آوای دلنشین پرندگان و ذائقه از چشیدن طعم انواع خوردنیها و آشامیدنیها احساس می‏کند، خود وسیله‏ای است تا انسان لطف حق را نسبت به خویش بفهمد و شاهد احاطه نعمتهای بی‏پایان الهی باشد.

بسیاری بر این پندارند که لذت، تنها در امور جسمانی حاصل می‏شود و انسان تنها از طریق خوردن و آشامیدن و غریزه جنسی به لذت مطلوب می‏رسد. ولی حقیقت این است که آنچه اینان به عنوان لذتهای انسانی تصور کرده‏اند، چیزی است که سایر حیوانات نیز از آن بی‏بهره نیستند و حتی در برخی از این زمینه‏ها از انسان چند گام جلوترند، در حالی که نوع بشر به خاطر مقام انسانیت، دارای لذتهایی است که در دایره عالم حیوانی وجود ندارد؛ کسانی که زندگی خود را تنها در دنیای خوراک و پوشاک و امثال آن خلاصه کرده‏اند، از سر نادانی هر خوشی و لذتی، بجز لذتهای مادی و حیوانی را انکار می‏کنند و گاه از اساس بر آن می‏تازند.

ادامه مطلب ...