نیم نگاهی به آسیب شناسى خانواده
محمّدرضا ضمیری
1. مقدّمه
نهادهای اجتماعی هر یک برای برآوردن نیازی از نیازهای اساسی بشر پدید آمده اند. نهاد خانواده نیز در پی سامان بخشیدن به نیازهای جنسی و تولید نسل و سکونت و آرامش روحی است. اما با این وصف، نهاد خانواده در تعامل با سایر نهادهای اجتماعی اشکال و صور متنوّعی می یابد، روابط اعضای خانواده را دگرگون می کند و کارکردهای آن را به چالش می کشاند.
در جوامع سنّتی، که تغییرات اجتماعی آهنگ کُندی داشت، بیشترین آسیب های اجتماعی از اعضای خانواده ناشی می شد; اما در جوامع صنعتی و نوین امروزی، که دگرگونی های اجتماعی بسی شتاب یافته و جوامع را در «حال گذار» پیوسته قرار داده، وضع به گونه دیگری است; زیرا بسیاری از تحوّلات و تغییرات اجتماعی تأثیر عمیقی در نهاد خانواده بر جای می گذارد و از این رهگذر، خانواده نیز در معرض آسیب قرار می گیرد. امروزه مسئله «اشتغال و استقلال مالی» برای زنان از اهمیت فراوانی برخوردار است. کارخانه ها، شرکت ها و بیمارستان ها، آموزش و پرورش و دیگر بنگاه های اشتغالزا ترجیح می دهند در برخی بخش ها، برای پیشبرد مأموریت ها و وظایف خود از زنان استفاده کنند; اما به موازات اشتغال زنان در خارج از خانه، خانواده و اعضای آن از غیبت زن و خلأ وجودی او دچار آسیب و عوارض منفی می شوند.
اشتغال زنان یکی از عوامل آسیب زا است که امروزه خانواده را متأثر نموده. اکنون این سؤال مطرح می شود که جامعه در حال گذار چه مشکلات و آسیب هایی برای خانواده پدید آورده است؟ و از منظر دین مبین اسلام، چه راه حل هایی برای جبران و رفع این مشکلات وجود دارد؟
پیش از پرداختن به پاسخ دو سؤال مزبور، لازم است واژگان کلیدی این پژوهش به دقت مورد بررسی قرار گیرد. در این مقال چهار مفهوم کلیدی توضیح داده می شود تا قلمرو و ابعاد بحث روشن گردد و از هرگونه پیش داوری و خلط بحث جلوگیری شود.
ادامه مطلب ...نگاهی روانشناختی به آسیبشناسی دینباوری جوانان
ابوالقاسم بشیری
مقدّمه
پدیده «دینگریزی» یکی از مشکلات اساسی جوامع انسانی است که همواره دغدغههایی را برای رهبران دینی، دینداران و خانوادههای متدیّن به وجود آورده و تهدیدهای جدّی برای نسل جوان محسوب میشود. این پدیده نامیمون مشکل امروز یا دیروز بشر نیست، بلکه سابقه دیرینه دارد و همواره جوامع بشری با آن دست به گریبان بودهاند. دینگریزی در سدههای اخیر، به ویژه در قرن بیستم، بخش عظیمی از شرق و غرب عالم را فرا گرفت و مکاتب فلسفی الحادی گوناگونی مانند کمونیسم مولود آن هستند. اکنون این سؤال مطرح است که چرا انسانی که ذاتا مشتاق دین است و فطرت او با عناصر درون دینی ارتباط تکوینی و ماهوی دارد، به دینگریزی روی آورده است و به این پدیده شوم دامن میزند، و سؤال اساسیتر اینکه چرا دینگریزی در نسل جوان شیوع و نمود بیشتری دارد؟
بدون تردید در ذات دین، هیچ عنصر دینگریزانه وجود ندارد. اگر انسانها به دریافت معارف دینی نایل آیند، در هیچ رتبهای از دین نمیگریزند، علاوه بر این، عقل و عشق، که دو رکن اساسی در حیات انسانی محسوب میشوند و همه جاذبهها و دافعهها در این دو حوزه و بر اساس این دو معیار رخ میدهند، هر دو در درون دین وجود دارد و دین با هر دو گروه باقی مانده است. دین، هم ذهن انسان را تغذیه میکند و هم دل آدمی را حیات و حرکت و نشاط میبخشد. بنابراین، پدیده دینگریزی به عنوان یک پدیده اجتماعی، عینی و رفتاری، معلول ماهیت و ذات خود دین نیست، بلکه علت و یا علل دینگریزی را در خارج از قلمرو دین و آموزههای دینی باید جستوجو کرد. بدون تردید، عوامل متعددی مانند ناهنجاریهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و روانی زمینه گریز جوانان را از دین فراهم مینمایند. در اینجا نگاهی روانشناختی به آسیبشناسی دینباوری جوانان خواهیم افکند.
ادامه مطلب ...نگاهى به عوامل جامعهشناختى و روانشناختى دینگریزى
(با تکیه بر یافتههایى از سوره مبارکه هود علیهالسلام )
ابراهیم اصفهانى
چکیده
این پژوهش کوشیده است مجموعهاى از عوامل جامعهشناختى و روانشناختى دینگریزى را بر اساس مفاد آیات سوره «هود» علیهالسلام و با بهرهگیرى از دیگر آیات قرآن و همچنین به مدد برخى از روایات بررسى کند. در آغاز، عوامل جامعهشناختى دینگریزى با تمرکز بر دو موضوع مهم ذیل بررسى گردیدهاند:
1. زمینهسازان دینگریزى که عبارتند از: خانواده، گروههاى صمیمى و ملأ؛
2. راهکارهاى مورد استفاده زمینهسازان دینگریزى که عبارتند از: تبلیغات، تهدید و تطمیع.
از سوى دیگر، عوامل روانشناختى دینگریزى به عوامل گرایشى و شناختى تقسیم شدهاند و آنگاه به صورتى فشرده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. سپس، با تکیه بر یافتههایى از سوره «هود»، عوامل دینگریزى در سده اخیر ایران شناسایى و تبیین شدهاند. بخش پایانى، تجزیه و تحلیل یافتههایى از سوره مذکور است که به نتایج خاصى همراه با پیشنهادات کاربردى رهنمون شده است.
پیش درآمد
فرار از بندگى خداى سبحان از جمله مسائل مهمى است که بشریت از آغاز آفرینش با آن دست به گریبان بوده است. این مشکل در قرنهاى اخیر به شیوههاى جدیدى سازمان یافته و از شکل سنّتى به صورت مکتبهاى گوناگون همانند «لیبرالیسم» و «سکولاریسم» در غرب ظهور پیدا کرده است. در دهههاى گذشته، دامنه موج دینگریزى به شرق از جمله به کشور ایران نیز سرایت کرد. این پدیده در غرب عوامل خاص خود را دارد. آنچه این نوشتار به دنبال آن است اینکه چرا در جامعه اسلامى ایران، که سابقهاى طولانى در دیندارى دارد ـ با آنکه دین موافق فطرت انسان است ـ عدهاى فرار از بندگى خداى سبحان را بر اطاعت از او ترجیح مىدهند؟
ادامه مطلب ...
هادی حسینخانی
دوران نوجوانی، هم از نظر نوجوانان و هم از نظر والدین دشوارتر از دوران کودکی قلمداد شده است. 300 سال پیش از تولّد مسیح(علیه السلام)، ارسطو چنین اظهار داشت: نوجوانان پرشور و آتشی مزاجند و آماده اند که خود را به دست غرایز بسپارند.
در اوایل قرن حاضر ج. استانلی هال، مؤسس انجمن روان شناسی آمریکا، نوجوانی را دوران «طوفان و تنش شدید» و نیز دوران توانایی فوق العاده جسمانی، عقلی و عاطفی می دانست. برخی از نظریه پردازان روان کاوی نیز نوجوانی را وضعیتی می دانند که نوجوان در آن دچار اختلال روانی است. البته بررسی های تجربی درباره نوجوانان به طور کلی نشان می دهند که آشفتگی دوران نوجوانی بیش از حدّ بزرگ جلوه داده شده است. 1 با این وجود، فرایند انتقال از کودکی به بزرگ سالی، دشوار و پرکشمکش است. نوجوان از یک سو با سرعت بی سابقه ای بلوغ جسمی و جنسی را می گذراند و از سوی دیگر، خانواده، فرهنگ و جامعه از او می خواهند تا مستقل باشد، روابط جدیدی را با هم سالان و بزرگ سالان برقرار کند و آمادگی ها و مهارت های لازم را برای زندگی شغلی و اجتماعی به دست آورد. نوجوان باید علاوه بر پذیرش و سازگاری با این همه تغییر و تحوّل، هویت منسجمی نیز برای خود کسب کند و به سؤالات دشوار و قدیمی «من کیستم؟»، «جای من در هستی کجاست؟» و «از زندگی خود چه می خواهم؟» پاسخ مشخص و اختصاصی بدهد. 2
بر این اساس، دوران نوجوانی از مراحل بسیار مهم تحوّل شخصیت به شمار می رود که از دیرباز محور توجّه روان شناسان قرار داشته است. نوشتار حاضر به بررسی برخی از تحولّات این دوران و نقش آنها در رشد روانی می پردازد. هرچند این دوران بستر تحوّلات مهم عاطفی، اجتماعی، مذهبی، شغلی، هویتی و... نیز می باشد، اما بنا به اختصار تنها مروری گذرا به تحوّلات جسمی، جنسی، شناختی و اخلاقی خواهیم داشت.
پیش از بررسی هر یک از تحوّلات چهارگانه مزبور، مناسب است به تعریفی از نوجوانی پرداخته و مراحل آن را نیز مورد توجه قرار دهیم.
ادامه مطلب ...نگاهى به پرخاشگرى نوجوانان
ابوالقاسم بشیرى
فارغ التحصیل کارشناسى ارشد روانشناسى از مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(رحمه الله)
چکیده
بىتردید، شیوع پرخاشگرى (1) در میان نوجوانان، موجب نگرانى بسیارى از خانوادهها، اولیا، مربیان و مسؤولان کشور است.گسترش روزافزون این نابهنجارى رفتارى در شکلهاى گوناگون، بر زندگى فردى و اجتماعى انسانها تاثیرات منفى گذاشته و آرامش و احساس ایمنى را مورد تهدید قرار مىدهد.شاید بتوان گفت که یکى از علل بروز جنگهاى خانمانسوز، که همواره جوامع بشرى از آن رنج مىبرد و خسارتهاى جبرانناپذیرى در پى داشته، ادامه همان رفتارهاى پرخاشگرانه دوران نوجوانى جنگ افروزان است.البته توجه به این نکته ضرورى است که رفتار پرخاشگرانه همیشه نامطلوب نیست، بلکه داراى حکمتهایى از جمله دفاع و دفع خطراتى است که بقا و ادامه زندگى را تهدید مىکند، ولى اگر مهار نشود و به راههاى صحیح هدایت نگردد، همین ابزار دفاعى موجب آسیبهاى جبران ناپذیرى مىشود.
این نوشتار با عنایتبه تحقیقات نظرى و پژوهشهاى میدانى، درصدد ارائه راه حل اساسى کاهش رفتار پرخاشگرانه دوران نوجوانى است.
ادامه مطلب ...نگاهى بر تربیت جنسى فرزندان
افسربخشى - مدرس
کودکان امروز سازندگان فرداىجامعهاند. سعادت و بقاى هر جامعهبستگى به تربیت صحیح آینده سازانآن دارد. یکى از ابزار مهم تربیت،شناخت مربى، استعدادها، محیط ومساعد نمودن محیط با توجه به تواناو و نیازهاى اولیه است که نتیجه آنبرآورده شدن نیازهاى والاى فرداست.
در این سخن اجمالى قصد آن داریم بهبحث پیرامون یکى از اساسىتریننیازهاى فیزلوژیک فرد و چگونگىرویارویى و بهرهمندى مطلوب از آن درراستاى اعتلاى فرد و جامعه بپردازیم زیراعدم برخورد صحیح با این نیاز هموارهبعنوان یک معضل اساسى در جوامعشناخته شده است. سعى نگارنده در اینمقاله این است که با توجه به برداشتهاىمختلفى که از بلوغ جنسى شده عواملموثر در آن را برشمرد و در پایان وظایفمربیان و اولیا را بیان نماید زیراهرجامعهاى با توجه به اهداف غایى آنبهگونهاى به این مقوله مىپردازد، درجوامعى که بىبندوبارى جنسى رواجدارد مسؤولان جامعه اساس تربیتجنسى را بر آموزش روابط جنسىمىگذارند و از سنین دبستان ساعاتى رااختصاص به چگونگى آموزش روابط بهکودکان مىپردازند غافل از آنکه همینمطرح نمودنها باعث زودرسى بلوغ درکودک مىشود بدون آنکه کودک بداند اینبیدارى جنسى را چگونه ىبایستبهسامان برساند زیرا هنوز از لحاظ شناختىبه مرحله بالایى از رشد نرسیده استلیکن ما هدف از تربیت جنسى رااطلاعاتى مىدانیم که به فرزند مىدهیم تامسائل مربوط به جنسیتخویش راتشخیص دهد و به وظایف ومسؤولیتهاى خویش پىببرد و با توجه بهسلامت جامعه به سازگاریهاى مطلوبرسیده، ارزشهاى اخلاقى و فرهنگى راهمواره مدنظر قرار دهد و در مواقعمختلف باهشیارى و با توجه به شرع واخلاق موضع لازم را اتخاذ نماید. تفاوتبین ما و غربیها براى تربیت جنسى بسیاراساسى است. زیرا ما کلیه ریشه و مبانىاخلاقى را از جمله زمینه جنسى بطور عاماز شرع مىگیریم و غرب آن را از حیاتاجتماعى و شرایط عرف و اجتماع اخذمىکند به هر حال جامعه سالمى کهانتظارش را داریم دختران و پسران رامىبایستبگونهاى تربیت نماید که بهدختر یا پسر بودن خویش قلبا خشنودباشند و به آن افتخار کنند و به گفته شهیدمطهرى: «مقتضاى منطق و تعقل ایناست که با سنن و خرافات مبتنى برپلیدى علاقه جنسى مبارزه کنیم و در عینحال موجبات طغیان و عصیان و ناراحتىغریزه را به نام آزادى و پرورش آزادانهفراهم نکنیم. سنت مخفى داشتن آنزمینهساز عوارض و گاهى هم حرص وعطش بیشتر در کشف است. واقع بینها راباید پذیرا شد در عین اینکه هدفگرایى رااز یاد نمىبریم.»
ادامه مطلب ...نویسنده: سلاحتین پارلادیر
ترجمه: محمد احسانى
این نوشتار ترجمهاى است از مقاله تربیتى که در فصلنامه تعلیم و تربیت اسلامى دانشکده اسلامى کمبریج انگلستان نوشته شده است. نویسنده مقاله که خود عرب تبار است، سعى کرده تأثیرات دو نهاد دین و خانواده را بر تعلیم و تربیت کودک نشان دهد. و بدین منظور، مقایسهاى بین تربیت کودک در دوره پیش از اسلام و پس از آن انجام داده است و دستورات پیامبراکرم صلىاللهعلیهوآله در زمینه توجه به پرورش کودکان را بسیار برجسته و مهم جلوه داده است. از رفتار آن حضرت با کودکان به خصوص نوههاى ایشان امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در اثبات این مهم کمک گرفته است. سرانجام، رفتار محبتآمیز والدین در محیط خانواده نسبت به تربیت فرزندان و پرورش روحى و عاطفى آنان مهم تلقى کرده و در اثبات آن، در سیره نبوى مدد جسته و بر علم تبعیض بین فرزندان تأکید نموده است. ضمن تشکر از جناب حجةالاسلام آقاى دکتر شاملى، که این مقاله را از نظر ترجمه و محتوا مورد بررسى قرار دادند، باهم این مقاله را مىخوانیم.
مهمترین نکتهاى که توجه ما را به رابطه دین و خانواده جلب مىکند آن است که باورها و احساسات دینى طى دوره کودکى، در محیط صمیمى و منظّم خانواده شکل مىگیرد و پرورش مىیابد، به گونهاى که دیدگاه کودک را نسبت به زندگى و رفتار آینده تحت تأثیر قرار مىدهد. علاوه براین، باید روشن کرد که اسلام معیارهاى مهمى را براى تشکیل زندگى خانوادگى مبتنى بر بنیادهاى سالم و نیز ایجاد فضاى معنوى، که کودک اولین تأثّرات شخصیتساز را از آن فضا دریافت مىدارد، در نظر گرفته است. این رابطه را مىتوان به شرح ذیل تبیین کرد:
ادامه مطلب ...