تعلیم و تربیت اسلامى
مرورى بر چالشهاى موجود بین فلسفه و دانش معاصر با اسلام سنّتى(1)
نویسنده: سیدحسین نصر
مترجم: غلامرضا متّقىفر
چکیده
هدف نویسنده در این مقاله آن است که تعالیم سنّتى اسلام را به عنوان موضوعاتى که با علوم متفاوت در دنیاى جدید ازقبیل تعلیم و تربیت، دانش، فلسفه و مهندسى در تضاد است معرفى نماید. پس از این بررسى، مىتوان از ماهیت واقعى علوم مذکور و تنشى که در قواعد(2) موضوعات مطرح شده در اسلام سنّتى از یک سو و دنیاى جدید از سوى دیگر وجود دارد، درک عمیقى به دست آورد. به هر حال، براى نشان دادن این تنشها پیش از هر چیز مىبایست برخى تعالیم سنّتى اسلام را در هریک از حوزههاى تخصصى، یعنى حوزههایى که همگان با آن سر و کار ندارند، معرفى نماییم. مواجهه اسلام سنّتى و دنیاى نوین امرى نیست که از دید کسى پنهان باشد. تا جایى که به تعلیم و تربیت اسلامى، همچنین علوم رایج امروز مربوط است، هر دو گستره وسیعى از فضاى عقلانى و دوره تاریخى را پوشش مىدهند و به آسانى نمىتوان در رابطه با این دو قضاوتى تمام عیار کرد. تنها راه ارزیابى و داورى درباره این دو حیطه، اشاره به برخى قواعد اساسى و ویژگىهاى برجسته آنها مىباشد که همیشه به عنوان ویژگىهاى اختصاصى اسلام سنّتى و جنبههاى قابل توجه تمدن اسلامى مطرح بوده است. اگر در این مقال به برخى دستاوردهاى مسلمانان در این حوزهها اشاره شده، این امر به منزله ارائه نمونه براى توضیح همان قواعد و ویژگىهاست. مقصود آن نبوده که یکایک دستاوردهاى مسلمانان در این حوزهها برشمرده شود. لازم به توضیح نیست که اگر قرار باشد مجموع آثار مسلمانان در این زمینهها جمعآورى شود، فهرست آنها چندین جلد کتاب خواهد شد.
ادامه مطلب ...رحیم شمیم نم
این تعلیم و تعلّم است که فرهنگ جامعه را رشد میدهد و انسانها را به سوی کمال رهنمون میسازد.
این تعلیم و تعلم است که آدمیان را از اخلاق ناپسند دور میکند و به سوی اخلاق پسندیده فرا میخواند.
این تعلیم و تعلم است که عمل مردم را پاک و خالص میگرداند و از شرک و ریا دور میسازد.
آنچه در پی میآید چهل حدیث درباره «تعلیم و تعلّم» است که امیدوارم با فراگیری و به کارگیری آنها به «علم حقیقی» و «حقیقت علم» نزدیکتر شویم.
(1) آموزش هدف بعثت پیامبر عزیز خدا صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: «بِالتَّعْلیمِ أُرْسِلْتُ؛1 من برای آموزش دادن فرستاده شدهام.
» (2) گرامیداشت دانشمند، گرامیداشت خداست امام امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرمایند: «مَنْ وَقَّرَ عالِما فَقَدْ وَقَّرَ رَبَّهُ؛2 در برابر کسی که به او دانش میآموزید (شاگرد) و کسی که از او دانش میجویید (معلم) فروتن باشید.
هر کس دانشمندی را گرامی بدارد، بیگمان پروردگارش را گرامی داشته است.
» (3) ارزشمندترین مردم کیست؟ پیامبر عزیز خدا صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «اَکْثَرُ النّاسِ قیمَةً اَکْثَرُهُمْ عِلْما؛3 بیشترین مردم از نظر ارزش، بیشترین آنهاست از نظر دانش.
» (4) تا جوان هستی دانش بجوی پیامبر عزیز خدا صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: «مَنْ تَعَلَّمَ فی شَبابِهِ کانَ بِمَنْزِلَةِ الرَّسْمِ فِی الْحَجَرِ؛4 هر کس در جوانی دانش بیاموزد، [از نظر پایداری] چون نقشِ روی سنگ است.
» (5) برای دانش اندوزی قدم رنجه فرما! پیامبر عزیز خدا صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِالصّینِ؛5 دانش بجویید؛ اگر چه در [راهی دور] چون چین باشد.
ادامه مطلب ...تعلیم و تربیت اسلامى
مرورى بر چالشهاى موجود بین فلسفه و دانش معاصر با اسلام سنّتى(1)
نویسنده: سیدحسین نصر
مترجم: غلامرضا متّقىفر
چکیده
هدف نویسنده در این مقاله آن است که تعالیم سنّتى اسلام را به عنوان موضوعاتى که با علوم متفاوت در دنیاى جدید ازقبیل تعلیم و تربیت، دانش، فلسفه و مهندسى در تضاد است معرفى نماید. پس از این بررسى، مىتوان از ماهیت واقعى علوم مذکور و تنشى که در قواعد(2) موضوعات مطرح شده در اسلام سنّتى از یک سو و دنیاى جدید از سوى دیگر وجود دارد، درک عمیقى به دست آورد. به هر حال، براى نشان دادن این تنشها پیش از هر چیز مىبایست برخى تعالیم سنّتى اسلام را در هریک از حوزههاى تخصصى، یعنى حوزههایى که همگان با آن سر و کار ندارند، معرفى نماییم. مواجهه اسلام سنّتى و دنیاى نوین امرى نیست که از دید کسى پنهان باشد. تا جایى که به تعلیم و تربیت اسلامى، همچنین علوم رایج امروز مربوط است، هر دو گستره وسیعى از فضاى عقلانى و دوره تاریخى را پوشش مىدهند و به آسانى نمىتوان در رابطه با این دو قضاوتى تمام عیار کرد. تنها راه ارزیابى و داورى درباره این دو حیطه، اشاره به برخى قواعد اساسى و ویژگىهاى برجسته آنها مىباشد که همیشه به عنوان ویژگىهاى اختصاصى اسلام سنّتى و جنبههاى قابل توجه تمدن اسلامى مطرح بوده است. اگر در این مقال به برخى دستاوردهاى مسلمانان در این حوزهها اشاره شده، این امر به منزله ارائه نمونه براى توضیح همان قواعد و ویژگىهاست. مقصود آن نبوده که یکایک دستاوردهاى مسلمانان در این حوزهها برشمرده شود. لازم به توضیح نیست که اگر قرار باشد مجموع آثار مسلمانان در این زمینهها جمعآورى شود، فهرست آنها چندین جلد کتاب خواهد شد.
ادامه مطلب ...اشاره:
آقای دکتر سالار منافی اناری مترجم کتاب آداب الصلوة امام خمینی هستند که این کتاب معروف را به زبان انگلیسی ترجمه کردهاند. دکتر منافی تحصیلات خود را در رشتههای زبان انگلیسی،
الهیات (ادیان و عرفان) به پایان رساندهاند و دارای تالیفات و ترجمههای متعددی به زبانهای انگلیسی و فارسی میباشند. ایشان عضو هیات علمی بخش زبان انگلیسی دانشکدؤ ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامؤ طباطبایی هستند. دربارؤ ترجمؤ مزبور مصاحبهای با ایشان انجام دادهایم که میخوانید.
حضور: چه شد که تصمیم به ترجمؤ کتاب آدابالصلوة که مشحون از اصطلاحات دشوار اسلامی ـ عرفانی است گرفتید؟
دکتر منافی: بـا توجه به سوابق تحصیلی حوزوی و دانشگاهی و با در نظر گرفتن تجربیاتی که در زمینؤ تـالیف و ترجمه به زبان انگلیسی داشتـم مسوولیت سنگیـن ترجمؤ کتـاب نفیس آداب الصلوة حضرت امام(س) را به زبان انگلیسی پذیرفتم. این مسوولیت در آبان ماه سال 1371 به موجب قـراردادی از سوی موسسؤ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) به اینجانب واگذار گـردید.
حضور: با توجه به اصطلاحات مشکلی که در این کتاب وجود دارد و دقت زیادی که لازمؤ ترجمؤ صحیح کتاب است آیا به تنهایی این مهم را به انجام رساندید یا همکارانی هم داشتید؟
دکتر منافی: پس از آنکه این مسوولیت خطیر را پذیرفتم و سنگینی آن را بر دوش خود احساس کردم، مجبور شدم، برای آنکه از عهدؤ انجام آن برآیم، از یکی دو کار دیگر دست بردارم و حتی از مسئولیت بزرگ دیگری که در دانشگاه بعهدهام بود کنارهگیری کنم، تا بتوانم با تمام توان این کار عظیم را به اتمام رسانم. انجام تمام مراحل کار از قبیل ترجمه، مقابلؤ ترجمه با متن اصلی، ویرایش علمی و ادبی و اصلاح نواقص احتمالی همه به علت عظمت کار از عهدؤ یک نفر ساخته نبود و اگر هم میشد نمیتوانست کار خوبی باشد، لذا پس از مشورت با همکار خوبم جناب آقای محمد جعفر خلیلی، کار این طور انجام شد که ابتدا وی متن کتاب را به انگلیسی ترجمه میکرد و سپس اینجانب ترجمؤ انگلیسی را کلمه به کلمه با متن اصلی مقابله میکردم و در برخی موارد اصلاحات و تغییراتی را بعمل میآوردم و بهنگام لزوم، برای مشورت در مورد برخی متشابهات و مشکلات علمی با اساتید صاحب نظر در مسائل فلسفی، عرفانی و علوم و معارف اسلامی به بحث و تبادل نظر مینشستم. البته این مشورت تنها با شخصیتهای علمی بطور حضوری نبود، بلکه به کتابهای مرجع و منابع و ماخذ معتبر نیز به طور مرتب مراجعه میشد تا بهترین معادل در زبان انگلیسی برای هر یک از اصطلاحات تخصصی پیدا شود. گاه لازم میشد که برای اطمینان از مناسب بودن یک یا چند اصطلاح عرفانی به کتابهای معتبر زیادی در زبانهای عربی، انگلیسی و فارسی مراجعه کنم و یا بدنبال این کار به کتابخانؤ معتبری در تهران بروم.
ادامه مطلب ...«نقد گونهاى بر هدفهاى آموزش و پرورش در ایران و جهان»
هادى رزاقى
در منابع دینى، شواهد بسیارى گواهى مىدهد که محور دعوت پیامبران الهىعلیهم السلام در طول تاریخ، توحید بوده است و همه تعالیم آنان به همین اصل اساسى باز مىگردد. از آیات قرآن مجید، که به بیان هدف بعثت انبیاعلیهم السلام پرداخته است، این نکته به خوبى به دست مىآید (1) .روح دعوت انبیاعلیهم السلام، اسلام - یعنى تسلیم بودن در برابر خدا - بوده است. (2)
هدف رسالت و بعثت پیامبران در نظر شهید مطهرى دو چیز بوده است: دعوت به توحید نظرى و عملى فردى (3) و اقامه قسط و عدل در جامعه - یعنى برقرار ساختن توحید عملى اجتماعى. (4) این دو هدف، در حقیقت، به یک چیز - یعنى همان توحید - برمىگردد. (5)
علامه طباطبایى روح حاکم بر همه آیات قرآن را توحید مىداند. قرآن با همه تفصیلات و جزئیاتش بر یک اصل اساسى مبتنى است که بنیان دین نیز بر آن قرار گرفته و آن «توحید» است; یعنى در واقع، تفاصیل ذکر شده در قرآن، بیان فروعات این اصل بنیادى است. سوره هود همین نکته را بیان مىکند که معارف قرآنى با تحلیل به «توحید خالص» برمىگردد و از اینرو، مىتوان گفت: براى قرآن کریم با همه پراکندگى و تفرق آیات آن، تنها یک غرض متصور است که پس از تفصیل و تجزیه، گاه به صورت اصل دینى، گاه دستور اخلاقى و گاه حکم شرعى درمىآید. هیچکدام از عقاید دینى، دستورات اخلاقى و احکام عملى شریعت از این روح اساسى دین تخطى نمىکنند و در حقیقت، همه آنها جسم آن روح واحدند. (6)
در نهجالبلاغه، هدف از بعثت پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله به صراحتبیان شده است: «خداوند محمد - صلىالله علیه و آله - را مبعوث نمود تابندگانش را از بندگى بتها خارج سازد و به پرستش خدا بکشاند». (7)
در خطبه یکم نیز چنین آمده است: «از فرزندان آدمعلیه السلام پیامبرانى برگزید... تا عهد و پیمان فطرت را به یاد بندگان آورند.»
ادامه مطلب ...عبدالحسین خسروپناه
تربیت، یکى از حیاتىترین عناصر انسانی است که تمام خوبىها و زشتىها، سعادتها و شقاوتها به مصادیق آن برمىگردد. مهم این است که آدمى، راه صحیح را باز شناسد و طریقت آن را اراده نماید. امیرمؤمنان على(ع) به این نکتهى مهم، چنین رهنمود داده است: «اى مردم، کسى که راه آشکار را بپیماید به آب درآید و آن که بیراهه را پیش گیرد، در بیابان بىنشان افتد.» [1] على(ع) نسبت به گم شدگان و متحیّران خطاب مىکند: «پس کجا مىروید؟ و کى باز مىگردید؟ که علامتها برپاست و دلیلها هوید است، و نشانهها برجاست. گمراهى تا کجا؟ سرگشتگى تا کى و چرا؟ خاندان پیامبرتان میان شماست که زمامداران حق و یقیناند و پیشوایان دینند. با ذکر جمیل و گفتار راست قرینند. پس همچون قرآن، نیک حرمت آنان را در دل بدارید و چون شتران تشنه که به آبشخور روند، به آنان روى آرید.» [2]
امام على(ع) در سخنان گهربار خود از مبانى، عوامل و موانع، اصول، روشها و تربیت سخن گفته است. که به اختصار بدآنها خواهیم پرداخت.
امام(ع) درباب موانع تربیت، دنیاپرستى و وابستگى به دنیا را مهمترین مانع تربیت آدمى قلمداد مىکند؛ زیرا دنیا و آخرت دشمن و دو راه مخالفند. [3] و به همین دلیل رسول خدا(ص)، دنیا را خوار و کوچک شمرد. [4] على(ع) نیز به دنیا خطاب مىکرد که «اى دنیا، از من دور شو که مهارت بر دوشت نهاده است گسسته، و من از چنگالت به دورى جستهام و از ریسمآنهایت رسته و از لغزشگاههایت دورى گزیدهام». [5] «اى دنیا، اى دنیا، از من دور شو، با خودنمایى فرا راه من آمدهاى؟ یا شیفتهام شدهاى؟ هرگز آن زمان که تو در دل من جاى گیرى فرا نرسد. هرگز، دور شو، دیگرى را فریب ده، مرا به تو نیازى نیست، تو را سه طلاقه کردهام که بازگشتى در آن نیست.» [6] اما آنچه در این بحث مهم است، تبیین چیستى دنیاست:
ادامه مطلب ...تربیت جوان از دیدگاه معصومین(ع)
على همتبنارى
جوانان با ویژگیهاى خاص خود چون قدرت و توان بدنى، فعال و پرتحرک بودن، مقطع سنى مناسب، زمینه و امکان بر عهده گرفتن مسئولیتهاى بزرگ و جایگاه ویژهاى در هر جامعه دارند دوره جوانى بهترین و با نشاطترین دوره زندگى است، فرصت جوانى فرصتى استثنائى و زمینهاى مناسب براى برداشتن گامهاى بلند و حرکتبه سوى کمال مطلوب است، معصومین(ع) در سخنان درربار خود بر اهمیت و لزوم بهرهبردارى کامل از آن تاکید بسیار نمودهاند. على(ع) فرموده است: «دو چیز است که ارزش و قیمت آنها را نمىداند مگر کسى که آنها را از دست داده باشد. یکى جوانى و دیگرى تندرستى. (1) نیز رسول گرامى اسلام در وصیتبه ابوذر فرموده است: پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمتبشمار، جوانیت را قبل از پیرى و...» (2) و در قیامت اولین سئوال از جوانى است «رسول خدا(ص) فرموده است: «در قیامت هیچ بندهاى قدم بر نمىدارد مگر اینکه از او سئوال مىشود عمرش را در چه کارى فنا کرده و جوانیش را در چه راهى صرف نموده است» (3)
اهمیت دوره جوانى و جایگاه ویژه جوانان ضرورت تربیت آنان را دو چندان کرده است. در این راه بهره گرفتن از شیوههاى تربیتى مربیان مطمئن و معصوم، خود ضرورت دیگرى است تکیه بر دیدگاهها و سیره انسانهاى معصوم در تربیت تردید را از سر راه بر مىدارد و انسان را در مسیر پرپیچ و خم تربیتسلامتبه مقصد مىرساند.
براى پیدا کردن دیدگاههاى معصومین(ع) در روایات، واژههاى «الشباب، الشاب، الشبان و الفتاء» واژههاى کلیدى است که با رجوع به آنهاء;ء در روایات مىتوان مسائل مربوط به جوان را به دست آورد، قبل از پرداختن به مباحث اصلى تربیت جوان، لازم است معناى لغوى این واژهها بیان و از لابلاى آراء لغویین معتبر محدوده سن جوانى را مشخص نمائیم. براى این منظور اقوال بعضى لغویین معتبر را نقل و سپس به جمع بندى و نتیجهگیرى آنها به پردازیم.
ادامه مطلب ...