مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

ویژگی های یک دوست خوب

ویژگی های یک دوست خوب


ویژگی ها:

1یک دوست خوب حرف هایی را که به صورت محرمانه به وی زده شده است نزد خود نگه داشته و راز دار شما می باشد.

2-وقت شناس بوده و در قرار ملاقات ها و یا مهمانی ها قابل اطمینان است و سر موقع حضور می یابد.

3-یک دوست خوب به موفقیت و یا دوستان شما حسادت نمی ورزد.

4-یک دوست خوب هنگامی که دچار بیماری و کسالت می گردید با شما تماس گرفته و حالتان را جویا می شود و به عیادت شما می اید.

5-وی می داند که چه زمانی صحبت و چه زمانی سکوت نموده تنها گوش دهد.

6- هنگامی که حالتان مساعد نبوده و یا دل و دماغ کاری را ندارید و پکر هستید وی از شما دلخور نمی شود.

ادامه مطلب ...

روش التیام قلب شکسته!

روش التیام قلب شکسته!


تا به حال شده کسی فقط با چند کلمه یا بدتر با سکوت سنگین خود، قلبتان را در سینه بشکند؟

شما چی؟ تا به حال اینکار را با کسی کرده اید؟ همیشه راهی برای خندیدن و عشق ورزیدن دوباره وجود دارد...




مراحل:

1.سعی کنید دلیل ناراحتی خود را بفهمید. دقیقاً چه موقع این حس ناراحتی در شما به وجود آمد؟

2.به این فکر نکنید که تقصیر که بوده است. همه اشتباه می کنند. اصلاً خودتان را نگران آن نکنید.

3.برای اینکه حس راحت تر و بهتری پیدا کنید، یک فعالیت تسکین بخش و ریلکس کننده انجام دهید. یک حمام داغ، مدیتیشن، خواندن کتاب یا هر کاری که آرامتان کند.

4.بعد از یکی دو ساعت، یعنی هر زمان که احساس کردید آمادگی آن را دارید، به این فکر کنید که آیا می توانید احساسات آن فرد را بپذیرید یا نه.

5.اگر توانستید خود را بقبولانید، به او زنگ بزنید، برایش یادداشت بگذارید یا هر کاری که لازم باشد را انجام دهید. شاید دوست داشته باشید که رو در رو با او صحبت کنید. البته این امکان وجود دارد که آنها نخواهند شما را ببینند یا با شما حرف بزنند، اما باید تلاش خود را بکنید. حتی اگر از شما رو برگرداندند، حداقل با خودتان می گویید که تلاشتان را کردید. شاید آنها هم متوجه تلاش شما بشوند.

ادامه مطلب ...

یک نکته از دکتر علی شریعتی

در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود.
و کلمه، بی زبانی که بخواندش، و بی اندیشه ای که بداندش، چگونه می تواند بود؟
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود،
و با نبودن، چگونه می توان بودن؟
و خدا بود و، با او، عدم،
و عدم گوش نداشت،
حرفهایی هست برای گفتن،
که اگر گوشی نبود، نمی گوییم،
و حرفهایی هست برای نگفتن،
حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آرند.
حرفهایی شگفت، زیبا و اهورایی همین هایند،
و سرمایه ماورایی هرکسی به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد،
حرفهای بیتاب و طاقت فرسا،
که همچون زبانه های بیقرار آتشند،
و کلماتش، هریک، انفجاری را به بند کشیده اند،
کلماتی که پاره های بودن آدمی اند...
اینان هماره در جستجوی مخاطب خویشند،
اگر یافتند، یافته می شوند...
و ...
در صمیم وجدان او، آرام می گیرند.
و اگر مخاطب خویش را نیافتند، نیستند،
و اگر او را گم کردند، روح را از دورن به آتش می کشند و، دمادم، حریق های دهشتناک عذاب برمی افروزند.
و خدا، برای نگفتن حرفهای بسیار داشت،
که در بیکرانگی دلش موج می زد و بیقرارش می کرد.
و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد؟
هرکسی گمشده ای دارد،
و خدا گمشده ای داشت.
هرکسی دوتاست و خدا یکی بود.
هرکسی، به اندازه ای که احساسش می کنند، هست.
هرکسی را نه بدانگونه که هست، احساس می کنند.
بدانگونه که احساسش می کنند، هست.
انسان یک لفظ است،
که بر زبان آشنا می گذرد،
و بودن خویش را از زبان دوست، می شنود.
هرکسی کلمه ای است:
که از عقیم ماندن می هراسد،
و در خفقان جنین، خون می خورد،
و کلمه مسیح است،
و در آغاز، هیچ نبود،
کلمه بود،
و آن کلمه، خدا بود

شاگرد زیرک و استاد!

شاگرد زیرک و استاد!


آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟

 

 

استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند.



آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟



شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"



استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"



شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"

ادامه مطلب ...

اعتیاد در ایران

اعتیاد در ایران


متاسفانه اعتیاد در کشور ما طوری رواج دارد که  حتی  کودکان نا آگاهانه دچار آن شده اند

   اعتیاد رحم ندارد ...کارش نابود کردن  و فنا کردن است 

   کارش  از بین  بردن  محبت و صمیمت محفل گرم خانه ای است

  کارش معتاد کردن پدر یا مادر  دانش آموز یا دانشجو ی است

  کارش جدا کردن دو جوان تازه به هم رسیده است

  کارش این است  زنی را خود فروش کند تا   برای    خود یا شوهرش مواد تهیه کند

  کارش فقط با فقیران نیست 

 اعتیاد پول دار و فقیر نمی شناسد

  متاسفانه در این میل جای آن نیست افرادی را معرفی کنم سر شناس  که همگی آنان را می شناسند  اما معتاد هستند

   او فقط نابود می کند 

  شاید دردلت حرفا ها باشد که برخی مسئولین بی مسولیت هستند کاملا درست است

  اما این را بدانیم اول خود شخص است

   بعد محیط و جامعه

ادامه مطلب ...

چرا مجذوب جنس مخالف خود میشویم؟

چرا مجذوب جنس مخالف خود میشویم؟



تا به حال پیش آمده دوستتان در مورد یک مرد یا زن فوق العاده جذاب تعریف کند و آنقدر مشتاق شوید این فرد را از نزدیک ببینید اما هیچ شانسی نداشته باشید؟
یا تا حالا پیش آمده آنقدر مجذوب یکنفر شوید اما هیچ وجه تشابهی با او نداشته باشید، و با اینکه از نظر جسمی به هیچ وجه از نوع شما نیست، اما به طرز باور نکردنی کششی بین خود و او احساس کنید؟
یا شاید هم با همسرتان یک رابطه بی احساس و از نظر جنسی کاملاً مرده داشته باشید و ناگهان آنقدر مجذوب او می شوید که حتی یک لحظه هم نمی توانید دست از او بکشید؟
کشش و جاذبه اول به شکل خردمندی جسم یا غریزه اولیه وارد بدن می شود که میتوان آنرا نوعی عمل شیمیایی دانست. چیزی که با عقلانیت امروزی قابل توجیه نیست—چیزیکه فرد به طور مبهمی احساس می کند اما نمی توند منشاء آن را تشخیص دهد. و همانطور که می دانید، در آن سطح کاملاً غیرشخصی است، میتواند هر کسی باشد. گاهی اوقات، این جاذبه را به کسی پیدا میکنیم که برای اولین بار او را می بینیم و گاهی اوقات این جاذبه با بیشتر شدن ارتباط و صمیمیتمان با یکنفر در ما ایجاد می شود. بعضی وقت ها هم این شور و اشتیاق را به کسی پیدا می کنیم اما وقتی با او حرف می زنیم، این حس به کلی از بین می رود.
ادامه مطلب ...

باورنکردنی ترین داستان عاشقانه

باورنکردنی ترین داستان عاشقانه


اقدام به فرار دو کودک عاشق پیشه آلمانی به آفریقا برای ازدواج با یکدیگر!!!  بی بی سی گزارش کرد که یک  پسربچه شش ساله به نام میکا و نامزد پنج ساله اش به نام آنابل در حالی که قصد سفر به افریقا را برای ازدواج با یکدیگر در روز نخست ژانویه داستند، توسط پلیس...


اقدام به فرار دو کودک عاشق پیشه آلمانی به آفریقا برای ازدواج با یکدیگر!

روز گذشته  بی بی سی گزارش کرد که یک  پسربچه شش ساله به نام میکا و نامزد پنج ساله اش به نام آنابل در حالی که قصد سفر به افریقا را برای ازدواج با یکدیگر در روز نخست ژانویه داستند، توسط پلیس متوقف شدند. این زوج در حالی قصد سفر بدون پاسپورت و هیچ پولی را داشتند، که برای مراسم ازدواجشان فکر همه چیز را کرده بودند! آنها یک شاهد رسمی به نام آنا لنای 7 ساله [خواهر آنابل] را به عروسی خود دعوت کرده بودند تا همراهشان در این سفر باشد.

ادامه مطلب ...