نویسنده: استاد محمدتقى مصباح یزدى
در ادامه سلسله بحث هاى اخلاقى استاد مصباح یزدى، در این شماره نیز شرح بخش دیگرى از وصایاى امام جعفر صادق(علیه السلام) به عبدالله بن جندب را پى مى گیریم:
«یاابن جندب ان احببت ان تجاور الجلیل فى داره و تسکن الفردوس فى جواره فلتهن علیک الدنیا واجعل الموت نصب عینک و لاتدخر شیئاً لغد واعلم ان لک ما قدمت و علیک ما اخرت.»( )
مى دانیم که ایمان مراتبى دارد; معرفت افراد نسبت به حقایق دین متفاوت است، همّت افراد نیز ذاتاً با یکدیگر تفاوت دارد. ما براى نیل به هدف عالى و بلندى که به دنبال آن هستیم باید اولاً، آن هدف را درست بشناسیم و به وجود آن ایمان داشته باشیم و ثانیاً، همّت و تلاش لازم براى رسیدن به آن هدف بلند را نیز داشته باشیم. افرادى که معرفت و ایمانشان ضعیف است، در صورت تقویت معرفت خود، این آمادگى و همّت را پیدا خواهند کرد که با تلاش بیش تر به اهداف بلند خود نائل آیند. اما کسانى که همّتشان ضعیف است و حتى در امور دنیایى هم همّت بلندى ندارند ـ صرف نظر از این که امور دنیا نسبت به آخرت چه موقعیتى دارد ـ هر قدر هم که زمینه معرفت و ایمان برایشان فراهم باشد، هیچ گونه ترقى و پیشرفتى نخواهند داشت. به این افراد باید هشدار داد تا با تقویت همّت خود، براى رسیدن به اهداف عالیه، راه صحیح را انتخاب کنند. البته، مؤمنان، هم از نظر مرتبه ایمان و هم ازنظر همّت، با یکدیگر تفاوت هایى دارند.
ادامه مطلب ...نویسنده: استاد محمدتقى مصباح یزدى
در ادامه سلسله بحث هاى اخلاقى استاد مصباح یزدى، در این شماره نیز شرح بخش دیگرى از وصایاى امام جعفر صادق(علیه السلام) به عبدالله بن جندب را پى مى گیریم:
«یاابن جندب ان احببت ان تجاور الجلیل فى داره و تسکن الفردوس فى جواره فلتهن علیک الدنیا واجعل الموت نصب عینک و لاتدخر شیئاً لغد واعلم ان لک ما قدمت و علیک ما اخرت.»( )
مى دانیم که ایمان مراتبى دارد; معرفت افراد نسبت به حقایق دین متفاوت است، همّت افراد نیز ذاتاً با یکدیگر تفاوت دارد. ما براى نیل به هدف عالى و بلندى که به دنبال آن هستیم باید اولاً، آن هدف را درست بشناسیم و به وجود آن ایمان داشته باشیم و ثانیاً، همّت و تلاش لازم براى رسیدن به آن هدف بلند را نیز داشته باشیم. افرادى که معرفت و ایمانشان ضعیف است، در صورت تقویت معرفت خود، این آمادگى و همّت را پیدا خواهند کرد که با تلاش بیش تر به اهداف بلند خود نائل آیند. اما کسانى که همّتشان ضعیف است و حتى در امور دنیایى هم همّت بلندى ندارند ـ صرف نظر از این که امور دنیا نسبت به آخرت چه موقعیتى دارد ـ هر قدر هم که زمینه معرفت و ایمان برایشان فراهم باشد، هیچ گونه ترقى و پیشرفتى نخواهند داشت. به این افراد باید هشدار داد تا با تقویت همّت خود، براى رسیدن به اهداف عالیه، راه صحیح را انتخاب کنند. البته، مؤمنان، هم از نظر مرتبه ایمان و هم ازنظر همّت، با یکدیگر تفاوت هایى دارند.
ادامه مطلب ...نویسنده: استاد مصباح یزدى
در شماره هاى پیشین شرح بخش هایى از سلسله بحث هاى اخلاقى استاد مصباح یزدى در تبیین وصایاى امام جعفر صادق(علیه السلام) به عبدالله بن جندب را عرضه داشتیم. اکنون بخش دیگرى از این روایت شریف را به محضر اهل معرفت تقدیم مى داریم:
«یا ابنَ جُندب الماشى فى حاجةِ اَخیه کالسّاعى بَینَ الصَّفا وَالمروَة وَ قاضى حاجَته کالمُتَشَحِطِ بِدَمِه فى سَبیلِ اللّه یَومَ بدر و اُحُد و ما عَذَّبَ اللّه اُمَّةً اِلّا عِندَ اسْتِهانَتِهِمْ بحُقوقِ فُقَراءِ اِخوانِهِم. یا ابنَ جُندب بَلِّغْ مَعاشِرَ شیعَتِنا و قُل لَهُم لا تَذهَبَنَّ بِکُمُ المَذاهِب فَواللّه لا تُنالُ وِلایَتُنا اِلّا بِالوَرَعِ وَ الاِجتِهاد فى الدّنیا وَ مُواساةِ الاخوان فِى اللّه وَ لَیسَ مِن شیعتِنا مَن یظلم النّاس.»( )
امام صادق(علیه السلام) در این روایت شریف مى فرماید: کسى که در برآورده ساختن حوایج برادر ایمانى اش قدمى بردارد، مانند کسى است که سعى بین صفا و مروه انجام مى دهد و اگر شخصاً نیاز برادر ایمانى خود را برآورده سازد، ثواب کسى را دارد که در راه خدا و در جنگ بدر و احد جهاد کرده و در خون خویش غلتیده است.
نظیر این گونه تعبیرات، در روایات دیگر هم به چشم مى خورد و تشبیهات عجیب و ثواب هاى بسیار بزرگى براى انجام اعمالى به ظاهر کوچک بیان شده است. البته ممکن است سوء تعبیرهایى نیز از این روایات بشود. از یک سو، ممکن است کسانى که این تعبیرات برایشان سنگین است، به بهانه صحیح نبودن سند این گونه روایات، به کلى آن ها را رد کنند و از سوى دیگر، کسانى فکر کنند اگر هر کارى را به هر صورتى انجام دهند، همه ثواب ها را مى برند. هر دو این برداشت ها، افراط و تفریط است. شاید بعضى از عبادات در ظاهر چندان اهمیتى نداشته باشند، اما در حقیقت بسیار بزرگ و با ارزش باشند و خداوند متعال اجر زیادى براى آن قرار داده باشد. اجر و ثواب عبادات تنها به کمیت آن ها بستگى ندارد، بلکه بیش از هر چیز انگیزه، نیّت، سعى و تلاش و اخلاص انسان ملاک عمل است. این گونه تشبیهات در مقام این است که بگوید مثلاً خدمت به برادر ایمانى مى تواند به شکلى انجام بگیرد که ثواب شهید را داشته باشد; یعنى چنین امکان و استعدادى در این عمل هست، اما این گونه نیست که هر عملى که هر کسى، به هر نیّتى و در هر شرایطى انجام دهد چنین ثوابى داشته باشد. مثلاً اگر شخص میلیاردرى یک قطعه اسکناس صدتومانى به فردى نیازمند کمک نماید، این طور نیست که ثواب شهادت در جنگ بدر و احد را داشته باشد. اما کسى که براى رفع نیاز خودش هم مشکل دارد، اگر از نیازمندى هاى خانواده اش بگذرد و در حد توانش مبلغى ـ هر چند اندک ـ را براى رفع حاجت برادر ایمانى اش صرف کند، این ثواب شامل حال او مى شود.
ادامه مطلب ...نویسنده: استاد محمدتقى مصباح یزدى
در شماره پیشین، ادامه سلسله بحث هاى اخلاقى حضرت استاد را در زمینه سعادت با عنوان مطلوب فطرى انسان، برخوردارى مؤمنان از نعمت هاى ویژه الهى در دنیا و آخرت،سعادتمند واقعى،تفاوت بهره افراد از سعادت،استقامت به عنوان شرط دست یابى به سعادت وهماهنگى مصلحت الهى بابهره مندى مؤمنان ازنعمت هاى دنیابه محضراهل معرفت تقدیم داشتیم. در این شماره نیز مواعظ ایشان رادر تبیین وصایاى امام صادق(علیه السلام)به عبدالله بن جندب به گوش جان مى سپاریم.
«یا ابنَ جندب، لا تَقُل فىِ المُذنبینَ مِن اهلِ دعوتَکم اِلاّ خیراً واستکینوا اِلىَ اللّهِ فى توفیقهم و سلّوا التوبةَ لَهُم. فَکُلَّ مَن قَصدَنا و تولاّنا و لم یوالِ عدوَّنا و قالَ ما یَعلمُ و سکتَ عمّا لا یَصلمُ اَو اَشکل عَلیه فهو فى الجنة.»(1)
f در ادامه روایت، امام صادق(علیه السلام) مؤمنان را از بدگویى نسبت به شیعیان بر حذر داشته و به ایشان سفارش مى کند که حتى اگر برخى از شیعیان گناهکار باشند، جز سخن خیر، چیز دیگرى درباره آن ها نگویند، بلکه با خضوع و خشوع و التماس، دعا کنید که خداوند به آن ها توفیق دهد گناهانشان را ترک و توبه کنند تا مشمول آمرزش حق تعالى قرار گیرند.
این یک دستور اخلاقى است که مؤمنان نباید به محض این که خطایى از برادران دینى خود مشاهده کردند، با آن ها قطع رابطه کنند و ایشان را منحرف، غیر قابل هدایت و اهل جهنم بدانند. اگر شیعیان گناهکار هستند ولى اساس ایمان و اعتقادشان درست است، باید خالصانه ـ و نه سرسرى ـ برایشان دعا کنیم که خداوند توفیق توبه و ترک گناه به آن ها عطا فرماید.
ادامه مطلب ...تاکنون دراین بخش از مجله مباحثى از مقدمات اخلاق پیشینه تاریخى درسهاى اخلاق اصول نوشتاراخلاقى و ویژگیهاى درس واستاداخلاق مطرح کرده ایم .اینک در تکمیل همان مباحث مى پردازیم به[ آداب و اخلاق اهل علم] .
سرفصل این باب (که سرفصل و نخستین شرط زندگى اهل علم است )اختصاصا دارد و به سرچشمه و معیار دیگر فضائل اخلاقى ،یعنى[ اخلاص در نیت] .
توضیح نکته اى ضرورى است و آن این که : چه ارتباطى نیت واخلاص با آداب واخلاق دارد؟ آداب واخلاق بیشتر به رفتار و صفات ظاهرى مربوط مى شود،وى نیت واخلاص ارتباط پیدا مى کن با قلب و درون آدمى ؟ پاسخ آن است : که آدمى در زندگى روزمره خویش و برخورد با حوادث گونه گون ما فى الضمیر خویش را برون مى افکند،که رفتار و کردار آدمى جلوه و نمودى است از نیت . به فرموده على ( ع ) :
ما اضمر احد الا ظهر فى فلتات لسانه و صفحات وجهه 1 .
هیچکس امرى را پنهان نکند مگر که آن امر در لغزش سخن و بر صفحه رخسارش آشکار گردد.
این یک اصل است در روان انسان که : گاهى ما فى الضمیر در لغزشگاههاى سخن و رخسار آدمى آشکار مى گردد. زبان و چهره انسان حکم دریچه اى را دارند که از آن بخوبى مى شود ما فى الضمیر را دید.
بنابراین این ساختار درونى است سرچشمه آداب و کردار ظاهر مى شود و براى سالم سازى آداب باید به پاک سازى درون پرداخت .
ادامه مطلب ...حسین حقانى زنجانى
موقعیت علمالنفس در ردهبندى علوم چیست؟ زیرا اگر مشخص کنیم کهعلمالنفس و روانشناسى وابستگى به علمى دارد، مىدانیم کهویژگیهاى آن علم را هم دارا است. اصولا برخى از دانشمندان شککردهاند که علمالنفس، علم بوده و معیار علمى را داشته و داخلدر ردهبندى علوم باشد. و لذا نمىتوان روانشناسى را جزء علومقرار داد. چنان که یک دانشمند عربى به نام «هنرى « .گارت» ( Henry Gaurret ) در کتاب روانشناسى عمومى تحت عنوان:آیا روانشناسى علم است؟ نظر خود را در این باره ابراز مىدارد.
به عقیده وى به دو دلیل نمىتوان بهطور قاطع روانشناسى را جزءعلوم بشمار آورد:
اول این که روانشناسى فاقد اصول کلى است روى این زمینهنمىتوان آن را در شمار علوم قرار داد زیرا علم عبارت ازمعلوماتى است که به وسیله اصول و قوانین باهم مربوط شده ومعنى پیدا کرده استیا این که از طریق روش علمى حاصل شده است،به نظر وى چون این دو جهت در روانشناسى و تحقیقات مربوط به آنبهطور کامل دیده نمىشود، بنابراین نباید روانشناسى را جزءعلوم قرار داد.
دوم این که چون روانشناسى جزء علوم تجربى مثل فیزیک و شیمىنیست، بنابراین نباید آن را در عداد علوم قرار داد و در نتیجهاین دانشمند معتقد است که روانشناسى از لحاظ علمى فعلا درمراحل مقدماتى قرار دارد و روزى خواهد رسید که تحقیقات روانىنیز جنبه علمى پیدا کند» (1) .
ادامه مطلب ...اصول آموزش نماز به کودکان و نوجوانان (3)
باید کودک را به مظاهر عمل و تکرار در این ظاهر انس دهیم تا باطن او شکل گیرد. تجارب و تعالیم علمی نشان داده اند، که حتی عمل ریایی در صورت تکرار در فردی تثبیت میشود. پس از تثبیت، میتوان یک عمل ریایی را به صورت واقعی و بی ریا درآورد; به شرط اینکه نیت عمل را عوض کند.
این روش، بویژه درباره کودک مؤثر است. مثلاً، ممکن است کودک یا نوجوانی از طرف امام جماعت تشویق شود و خاطرهی خوشی در ذهنش شکل بگیرد. لذا، وی مدتی به خاطر همین تشویق، به مسجد میرود. پس از مدتی، جاذبههای معنوی مسجد و حالات نماز گزاران به هنگام نماز، این فرد را مجذوب خود میکند و او را فردی مذهبی بار میآورد.
این گونه، ما کودک را به تکرار ظاهر در عبادت سوق میدهیم، تا زمینه برای انس به عبادت، تثبیت عمل و ایجاد عادت، در او فراهم آید[1].
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم ـ، بزرگ مربی مکتب اسلام، در زمینهی آموزش نماز و تکرار آن برای نوهی گرامی شان، حضرت امام حسین علیه السلام چنین رفتاری داشتند: «روزی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلّم قصد خواندن نماز را داشتند. امام حسین علیه السلام در کنار جد بزرگوارشان بودند و قصد همراهی با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم را داشتند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم تکبیر گفتند، ولی امام حسین علیه السلام نتوانستند آن را تکرار کنند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم تکبیر دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم را گفتند. بالاخره، در هفتمین بار، تکبیر امام حسین علیه السلام صحیح ادا شد و نماز آغاز گردید»[2]. این شیوه رفتار نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم ـ، میتواند الگو و روش خوبی برای والدین و مربیان باشد. آنان باید همانند پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم ـ، مراحل رشد کودک را در نظر بگیرند و سعی کنند با صبر و حوصله، به نیاز فطری کودکان پاسخ مناسب بدهند.
ادامه مطلب ...