نگاهى به: مبانى، اصول، روشها و اهداف تربیتى در صحیفه سجادیه(1)
علىاصغر ابراهیمى فر
مقدمه
صحیفه سجادیه میراث گرانبهاى بر جاى مانده از چهارمین پیشواى معصوم شیعیان امامعلىبنالحسین علیهالسلام است. این کتاب شریف، گنجینهاى بدیع و ثروتى تمام ناشدنى است. حقیقت آن تحفهاى است الهى که بر قلب عزیزترین انسانها جارى شده است. جامع و کامل است و از منبعى سر چشمه مىگیرد که مصون از هر گونه اشتباه و خطا است. زبان این کتاب شریف زبان نیایش است و به گونهاى عرضه شده است که هر خواننده به فراخور فهم و دانش خود از آن بهره مىگیرد.
اندیشمندان شیعى درباره صحیفه سجادیه تحقیقات زیادى در قالب شرح و ترجمه نگاشتهاند و میراث علمى گرانبهایى به یادگار گذاشتهاند که با این تلاشها مقدارى از راه را هموار نمودهاند؛ ولى اکثر این مطالعات بر اساس دقتهاى ادبى و شرح و توضیح واژهها در عرصههاى مختلف صورت گرفته است، نظیر شرح "ریاض السالکین"، که در هفت جلد نگاشته شده است و یکى از شرحهاى معتبر و مهم صحیفه به شمار مىآید. ولى بیشتر به جهات ادبى و شرح و توضیح واژهها از نگاه اعتقادى و اخلاقى پرداخته است.
بنابراین، ناگفته پیداست که اولا،ً تحقیقات ارزشمند علماى سلف درباره صحیفه سجادیه، بیشتر در قالب شرح و توضیح لغات و جملات بوده و در آنها کمتر به تجزیه و تحلیل تربیتى مطالب پرداخته شده است.
ثانیا، با وجود ابعاد تربیتى که صحیفه سجادیه دارد، حتى آن دسته از شرحهایىکه به طور تحلیلى به شرح و تفسیر صحیفه سجادیه پرداختهاند، با یک دید تربیتى، به تجزیه و تحلیل دعاهاى صحیفه نپرداختهاند.
ثالثا، علاوه برخلاء موجود در پژوهشهاى پیشین، نیازهاى فعلى مربیان و جوامع شیعى در برخوردارى از اندیشههاى تربیتى امام سجاد علیهالسلام توجیهگر ضرورت بررسى و اصطیاد برخى از عناصر نظام تربیتى آن است. این مقاله مرورى کوتاه بر یافتههاى یادشده در زمینههاى مبانى، اصول، روشها و اهداف تربیتى در صحیفه سجادیه است.
مبانى تربیتى در صحیفه سجادیه
مبانى عبارت از: یک سرى ویژگىها و صفات (منفى و مثبت) انسانى که در همه انسانها وجود دارند و اصول تربیتى بر آنها مبتنى مىباشند.
با مرورى بر صحیفه سجادیه به نکاتى بر مىخوریم که گرچه به شکل دعا از سوى امام بزرگوار به ما رسیده است، ولى به روشنى ویژگى انسان را تبیین نموده و اساس و مبناى اصول تربیتى را ارائه مىدهد. با پىجویى دعاهاى صحیفه سجادیه، به کشف و بررسى مهمترین مبانى تربیتى صحیفه سجادیه از جمله "خود دوستى"، "خدا دوستى"، "کمال خواهى"، "میل به جاودانگى"، "خوف و رجا"، "غفلت"، "دنیا دوستى" و "اختیار"، دست یافتیم. در این مقال، به برخى از مبانى تربیتى اشاره مىشود.
خود دوستى (حب ذات)
بر اساس این ویژگى مهم، انسان قبل از هر چیز و هر کس، بیشتر به خود علاقهمند بوده و فطرتا عاشق خود مىباشد و تمام محبتها و عشق و علاقههایش به دیگران از محبت به خودش سرچشمه مىگیرد. حتى گرایش و محبتى که به خدا دارد از خود دوستى مایه مىگیرد. حب ذات اگر کنترل نشود و در جهت صحیح و درستى هدایت نشود، انسان را به نابودى مىکشاند.
گرچه عنوان دقیق "حب ذات" یا خود دوستى مستقیما در صحیفه سجادیه نیامده است، ولى جلوههایى از آن بهصورتهاى مختلف در بعضى از دعاها مشاهده مىشود. از جمله دعاى هفتم صحیفه است که حضرت به هنگام کار دشوار و دل آزار یا پیشامدهاى سخت یا غم و اندوه، آن را چنین مىخواند:
اى آن که گرههاى ناگوارایىها بهوسیله او باز مىگردد، و اى آن که تندى سختىها به او شکسته مىشود، و اى آن که رهایى یافتن از گرفتارىها و رفتن بهسوى آسایش فراخى، از او درخواست مىگردد.(2)
همچنین دعاهایى که امام علیهالسلام در آن درخواست رفع فقر و تنگدستى و در مواردى درخواستهایى در مورد سعادت، کمال، قدرت، نعمت و... از خداوند دارد، همه ناشى از خود دوستى است و این که انسان همیشه بهدنبال خوبىهاست و از ناراحتىها و سختىها گریزان است، پس این ویژگى امرى فطرى است و به خودى خود، مطلوب است.
بنابراین، یکى از مهمترین ویژگىهاى انسان که منشأ بروز رفتارهاى انسان مىشود، خود دوستى است. خود دوستى غریزهاى است که اگر به آن توجه شود و در مسیر صحیحى قرار داده شود، منشأ عزتخواهى، کمال خواهى، سعادت و... مىشود. اما اگر غریزه خود دوستى به انحراف کشانده شود، روح استکبار و طغیان و سرکشى بر انسان چیره مىشود و منشأ رفتارهاى ناپسندى از قبیل خودپرستى، عجب و غرور، حرص مىشود.
خداخواهى و خداجویى
این ویژگى در فطرت همه انسانها نهفته است. انسانها حتى کسانى که در پیدا کردن مصداق حقیقى خداوند به اشتباه و انحراف رفتهاند همیشه به سراغ خدا و پرستش اویند.
حضرت امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه در نخستین دعا بیانى دارد که به فطرت خداجوى انسان اشاره مىکند:
به قدرت و توانایى خود آفریدگان را آفرید، و آنان را به اراده و خواست خویش به وجود آورد بى این که از روى مثال و نمونهاى باشد، سپس آنان را در راه اراده و خواست خویشتن روان گردانید، و در راه محبت و دوستى به خود بر انگیخت.(3)
امام علیهالسلام در دعاهاى بیست، بیست و یک، بیست و هشت، پنجاه و دعاهاى بسیار دیگر،(4) بیاناتى دارند که اشاره به خدا خواهى و خدا جویى انسان به هنگام اضطرار و تنگناها دارد. ایشان در یکى از این دعاها به خداوند عرضه مىدارد:
بار خدایا مرا چنان قرار ده که هنگام اضطرار به (کمک و یارى) تو (بر دشمن) حمله آورم، و هنگام نیازمندى از تو بخواهم، و هنگام درویشى (یا ذلت و خوارى) بهدرگاه تو زارى کنم، و مرا چون بیچاره شوم به یارى خواستن از غیر خود و چون فقیر گردم به فروتنى براى درخواست از غیر خویش و چون بترسم به زارى کردن پیش غیر خود آزمایش مفرما.(5)
هدف امام علیهالسلام از طرح مفهوم خدا خواهى، که از مبانى تربیتى در اسلام به حساب مىآید، توجه دادن انسانها به فطرت خداجویشان است، این گرایش، از طریق توجه دادن انسان به خدا، در اصلاح رفتارهاى وى تأثیرگذار است. انسان خداجو بهخاطر فطرت خدا خواهىاش همیشه خدا را در نظر دارد و در اثر همین توجه، آلوده به گناه و معصیت خدا نمىشود و رفتارهایش با نیت خالص و در جهت تقرب به خدا انجام مىپذیرد.
دنیا دوستى
یکى دیگر از ویژگىهاى انسان دنیادوستى است. علت این که انسان زندگى دنیا را دوست دارد، علاقه به جاودانگى و نیز علت دیگر، نقد بودن و مشهود بودن کارآیىهاى دنیا در گستره زندگى انسان و بر آوردن نیازهاى او است. آن چه از برخى از فرازهاى صحیفه بهدست مىآید، این است که دنیا و مادیات نباید به صورت ایدهآل و کمال مطلوب درآید، محبتى که مذموم است این گونه محبت است.
امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه، بیانات فراوانى در مورد نگرش به دنیا دارد که از مجموع آنها دو نوع نگرش به دست مىآید: نخست مذمت دنیا دوستى، بهخاطر زیانهاى آن، نظیر:
و دوستى دنیاى پست را که از آنچه (سعادت و نیکبختى که) نزد تو است منع مىنماید، و از طلبیدن وسیله و دستآویز بهسوى تو باز مىدارد، و از تقرب و نزدیک شدن به (طاعت) تو غافل و بىخبر مىگرداند، از دلم برکن.(6)
در این فراز امام علیهالسلام به یکى از مهمترین زیانهاى دنیادوستى که همان جلوگیرى از تقرب به خداست، اشاره مىکند و از این جهت دنیا دوستى را مورد مذمت قرار مىدهد.
نگرش دوم، درخواست دنیا براى عبادت و بندگى خدا، حضرت امام سجاد علیهالسلام در این زمینه مىفرماید:
و مرا از کسب و روزى بهدست آوردن با رنج بىنیاز کن، و بىحساب روزى ده، تا از عبادت و بندگى تو براى بهدست آوردن روزى باز نمانم، و زیر بار سنگینى زیانها و بدى عواقب کسب نروم.(7)
بنابراین ویژگى دنیادوستى با نگرشهاى مختلف آن، نظیر نگرش مستقل به دنیا یا مقدمه بودن دنیا براى آخرت، از آنجا که منشأ رفتارهایى در انسان مىشود از قبیل: حرص و آز، در صورت نگرش مستقل به دنیا داشتن و زهد، تلاش براى آباد ساختن آخرت، در صورت نگرش مقدمه بودن دنیا براى آخرت. از این ویژگى انسان به عنوان یک مبناى تربیتى در صحیفه سجادیه بحث مىشود.
غفلت
یکى دیگر از خصلتهایى که دامنگیر انسان است، غفلت و فراموشى است. انسان ذاتا به گونهاى است که در اثر توجه بیش از حد به امورى از دیگر امور و شئونات باز مىماند و غافل مىشود. این خصلت اگر چه در مواردى شاید تا حدى به نفع او باشد، ولى متأسفانه در بسیارى موارد وجود این ویژگى در انسان موجب انحرافات و از دست دادن فرصتها و سقوط و هلاکت او مىشود. تا حدى که انسان خدا و خویشتن و اهداف عالیه خویش را فراموش مىکند. براى این که دنیا و زیبایىهاى فریبنده آن، او را مدهوش مىکند و قدرت درک و تشخیص را از او مىگیرد. براى دفع این آسیب و نجات انسان از دام غفلت، در نظام تربیتى صحیفه سجادیه تدابیرى اندیشیده شده است.
حضرت امام سجاد علیهالسلام در دعاهاى فراوان و با بیانات مختلف به این ویژگى انسان پرداخته و با بیان موارد و مصادیق غفلت، انسانهاى غفلت زده را بیدار مىکند. امام علیهالسلام موارد غفلت را بدین صورت بیان مىکند: غفلت از خود، غفلت از انجام وظایف و واجبات الهى، غفلت از عالم پس از مرگ، غفلت از وعید، غفلت از نعمتها و از همه مهمتر غفلت از خداست. در این زمینه مىفرماید: و ما را از جانب خود به غفلت و نادانى گرفتار مکن؛ چون ما بهسوى تو خواهان و از گناهان توبه کنندهایم.(8)
با توجه به آنچه گفته شد، امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه یکى از ویژگىها و صفات مذموم انسان را غفلت معرفى مىکند. از آنجا که غفلت منشأ امور ناپسندى نظیر خود فراموشى، خدا فراموشى مىشود، لذا به عنوان یکى از مبانى تربیت در نظام تربیتى صحیفه مورد تأکید و بحث قرار گرفته است.
اصول تربیتى در صحیفه سجادیه
اصول، مجموعه قواعدى است که با نظر به قانونمندىهاى مربوط به ویژگىهاى عمومى انسان (مبانى تربیت) اعتبار شده و به عنوان راهنماى عمل، تدابیر تربیتى را هدایت مىکنند. بنابراین، در این نگاه اصول مبتنى بر مبانى هستند.(9)
با بررسى دعاهاى صحیفه سجادیه، به برخى از مهمترین اصول تربیتى نظیر: تقوى، توکل، زهد، ایجاد انگیزش، کنترل و هدایت، و اصل لزوم عمل مىرسیم، که امام سجاد علیهالسلام از آنها جهت اصلاح وتربیت انسانها بهره مىبرند. شرح برخى از این اصول عبارتند از:
اصل کنترل و هدایت
این اصل مبتنى بر مبانى چندى از جمله: خداجویى، خود دوستى و جاودان خواهى مىباشد. با استفاده از این اصل، انسان باید بر اساس مبناى خدا جویى به سوى توحید و یکتاپرستى هدایت شود و بر اساس مبناى خود دوستى محب و مطیع خدا شود و بسترى براى رسیدن به کمال و قرب به خدا برایش فراهم گردد. حضرت امام سجاد علیهالسلام در دعاى بیست صحیفه سجادیه با آوردن نمونهاى از خود دوستى، در مورد کنترل آن مىفرماید:
و مرا در میان مردم به درجه و مقامى سر فراز مفرما جز آنکه پیش نفسم مانند آن پست نمایى، و ارجمندى آشکارا برایم پدید میاور جز آن که به همان اندازه پیش نفسم براى من خوارى پنهانى پدید آورى.(10)
امام علیهالسلام در این فراز به نمونههایى از خود دوستى و روش کنترل آنها اشاره مىکنند. اگر چنانچه این مصادیق خود دوستى کنترل نشوند، سبب بروز خصلتهاى زشت خودخواهى، خودپسندى و خود محورى مىشود.
بر اساس مبناى جاودانخواهى، انسان باید دنیا را پایان زندگى نپندارد بلکه آن را مقدمه براى حیات جاودان به حساب آورد. بینشى که امام علیهالسلام در صحیفه سجادیه به آن اشاره کرده، این است که انسان بیش از حد لازم، دل به دنیا نمىبندد و آنجا که لازم باشد از دنیا دل مىکند. حضرت امام سجاد علیهالسلام مىفرماید:
و تا هنگامى که عمرم در فرمانبرى تو بهکار رود عمر ده، و هر گاه عمرم چراگاه شیطان شود مرا بمیران پیش از آنکه دشمنى سخت تو به من رو آورد، یا خشمت بر من استوار گردد.(11)
در این فراز نگرش امام علیهالسلام نسبت به بقا در دنیا به روشنى بیان شده است. حضرت بقا را در راستاى خداخواهى مىخواهد و آن را بهعنوان وسیلهاى براى رسیدن به مقصد، که همان مقام قرب الهى است، مىخواهد.
اصل تقوا
این اصل بیشتر مبتنى بر مبناى خوف و بیم در انسان است و براى آن است که ترسیدنها و نگرانىهاى فطرى انسان، کنترل شده و امورى مثبت و مطلوب باشد. به این معنى که اگر قرار است انسان از امورى نگران باشد، باید این ترس فقط از خدا باشد، چرا که ترسهاى دیگر کاذب و بیهوده است. ترس از خدا یا تقوا و در نتیجه، پرهیز از گناه، از مهمترین اصول تربیتى در صحیفه سجادیه است.
حضرت امام سجاد علیهالسلام در موارد مختلف به این اصل مهم اشاره مىکنند و از خداى بزرگ درخواست مىکنند:
و پرهیزکارى را به من الهام نما.(12)
و شعار دلم را بپرهیزکارى از خود بنما.(13)
و تقوا و ترس از کیفر خود را از دنیا توشه ام قرار ده.(14)
درخواستهاى مکرر امام علیهالسلام در این دعاها و موارد دیگر مبنى بر توفیق و الهام تقوا، نشاندهنده اهمیت این اصل تربیتى در نظام تربیتى صحیفه سجادیه است.
تقوا داراى آثار تربیتى فراوانى است. مهمترین آنها حفظ و نگهدارى انسان از گناه، لغزش و خطاهاست. حضرت امام سجاد علیهالسلام در این زمینه از خداى متعال مىخواهد:
و به ترس از تو از گناهان و لغزشها و نادرستیها نگاه داشته شده.(15)
اصل تذکر
اصل تذکر مبتنى بر مبناى تربیتى غفلت است. بنابر این اصل، باید انسان را از خواب غفلت بیدار نمود و آن چه را که دانستنش براى او لازم است، به او فهماند و در موارد مختلف به او تذکر داد و یادآورى کرد تا از عواقب شوم غفلت رهایى یابد. بنابراین، امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه که سراسر ذکر و یاد خداست، با دعاهاى گوناگون نظیر دعا به هنگام صبح و شام، دعا به هنگام بیمارى، دعا به هنگام دفع بلاها و سختىها و... انسان را هماره متوجه خدا مىکند و بدین وسیله، غفلت را از وى مىزداید.
همچنین امام علیهالسلام در دعاى هشتم "پناه بردن به خدا"،دعاى دوازدهم "اقرار به گناه"، دعاى سى و نهم "طلب عفو"، و دعاهاى دیگر ضمن اشاره به ویژگى غفلت در انسان، راه غفلت زدایى را ذکر و یاد خدا بیان مىکند و مىفرماید:
و مرا در اوقات فراموشى (پیروى از نفس) بیاد خود آگاه ساز.(16)
و دلهاى ما را بیاد خود از هر یادى بکار آر.(17)
حضرت امام سجاد علیهالسلام نقش و آثار مهم ذکر را در صحیفه سجادیه چنین بیان مىفرمایند:
1. یاد خدا مایه شرافت انسان است؛
2. یاد خدا مانع از رذایلى است که شیطان در دل انسان مىافکند؛
3. یاد خدا موجب سلامت قلب مىشود.
4. یاد خدا انسان را از غفلت زدگى باز مىدارد.
با آگاهانیدن تو مرا، از غفلت و فراموشى خویشتن آگاه شدم.(18)
اصل زهد
این اصل مبتنى بر مبناى دنیا دوستى است. بنابر این اصل، در نظام تربیتى صحیفه سجادیه باید این نوع محبت به دنیا از دل انسان رخت بر بسته و زهد و گریز از دنیا آن هم در حد معقول و پسندیده جاى آن را بگیرد. به صورتى که دنیا را صرفا وسیله و ابزارى بیش نداند. براى جلوگیرى از ابتلا به گرایش افراطى در دنیادوستى، امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه پیشنهاد مىدهد کهانسانها"زهد"پیشهکنندو همان راازخداىخوددرخواست مىکند:
و روزیم کن آسایش در زهد و دورى از دنیا را.(19)
امام علیهالسلام در این فراز آسایش و راحتى را در زهد و دورى از دنیا بیان مىفرماید و از خدا درخواست زهد مىکند. در فرازى دیگر، در مورد نشانههاى انسان زاهد مىفرماید:
و مرا در هر حال به ستایش و نیایش و سپاس گزاریت برگمار تا به آنچه از دنیا به من دادهاى شاد نگردم، و به آنچه مرا از آن باز داشتهاى اندوه گین نشوم.(20)
بر اساس بیان امام علیهالسلام ، زاهد کسى است که این دو نشانه را دارا باشد:
1. بهدنبال آنچه از دنیا به او داده مىشود، شاد نگردد.
2 در پى آنچه از دنیا از وى بازداشته مىشود، ناراحت نشود.
خلاصه آن که نقطه شروع تمام بدبختىها و شقاوتها در انسان از همین حب دنیا است و اصل تربیتى زهد، که در صحیفه سجادیه بسیار روى آن تکیه شده است، به معناى دورى از تعلقات دنیا و اسیر آن نبودن و آزادى از هر چیزى است که بخواهد در انسان چنان تعلقخاطرى ایجاد کند که او را از خدا و یاد خدا و آخرت جدا و غافل سازد.
روشهاى تربیتى در صحیفه سجادیه
روشهاى تربیتى حالت رفتارى و جزیى دارند که در مقام عمل نسبت به مبانى و اصول، کاربردىتر هستند و یا حد فاصل مبانى و اصول از یک سو و اهداف از سوى دیگرند و مبتنى بر اصول هستند.
روشهاى تربیتى صحیفه، به روشهاى شناختى، گرایشى و رفتارى تقسیم مىشوند. اجمالاً با پىجویى و تحقیق در دعاها و فرازهاى صحیفه سجادیه، روشهاى تربیتى از قبیل ذکر خدا، توبه، کم شمردن خوبىها و زیاد شمردن بدىها، یادآورى نعمتها، احترام و تکریم، رفق و مدارا و احسان در برابر بدى ملاحظه مىشود. توضیح برخى از این روشها عبارتند از:
1. روش شناختى
این دسته از روشها مرتبط به بُعد شناختى انسان مىشود. نقش این دسته از روشهاى تربیتى ارائه بینش و شناخت صحیح به انسان است تا از خطاها و اشتباهات وى جلوگیرى کند. روشهاى تربیتى، که در این دسته مورد بررسى قرار مىگیرد، عبارتند از:
الف. روش اعطاى بینش که خود سه قسم مىباشد:
1. بینش درمورد دنیا.
2. بینش درمورد حقیقت انسان.
3. بینش در مورد مرگ و معاد.
ب روش یاد خدا.
بینش در مورد دنیا: برخى افراد با بینشى مادى به دنیا مىنگرند و گمان مىکنند که جز زندگى دنیا که در آن زنده مىشوند و مىمیرند زندگى دیگرى وجود ندارد؛(21) از منظر دینى با چنین دیدى به دنیا نگریستن خطایى است که خطاهاى فراوان دیگرى در اعمال و رفتار انسان به دنبال خواهد داشت. پوچانگارى دنیا و زندگى در آن، که به نوبه خود آثار بسیار سویى در اعمال و رفتار انسان مىگذارد، از جمله این خطاهاست. نگریستن به دنیا با چنین دیدى انسان را به ناامیدى و یأس مىکشاند، و در نتیجه، قدرت تفکر و اندیشیدن در مورد خویش، و جبران اشتباهات را از انسان مىگیرد.
نظام تربیتى صحیفه براى آنکه از چنین بینش غلطى جلوگیرى کند، با ارائه بینش صحیح به اصلاح رفتارهاى انسان مىپردازد. در صحیفه سجادیه، زندگى انسان منحصر به زندگى دنیا نمىشود، بلکه در وراى آن، یک زندگى جاودانه براى انسان وجود دارد که رابطه آن دو، رابطه راه و مقصد است یا رابطه وسیله و هدف. با چنین بینشى زندگى دنیا هدفدار مىشود و از یک رنگى و یک نواختى خارج مىشود. بنابراین، انسان باید با سعى و تلاش روز افزون در دنیا، آخرت خویش را آباد سازد.
حضرت امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه درباره دنیا مىفرماید: آنچه از کالاى دنیاى نابود شدنى از من گرفتى پس (عوض و به جاى) آن را در گنجینههاى خود (در آخرت) که همیشگى است برایم اندوخته نما و آنچه از مال و دارایى دنیا که به من ارزانى داشتهاى، و آنچه از کالاى آن که براى من پیش انداختهاى وسیله رسیدن به جوار (رحمت) خود و پیوستن به قرب خویش گردان.(22)
حضرت امام سجاد علیهالسلام در دعاى فوق با بیان اینکه زندگى دنیا، فانى است و وراى دنیا آخرتى است که مقصود اصلى است و انسان باید براى آخرت تلاش بکند تا بتواند به مقام قرب الهى نایل آید، به ارائه بینش صحیح نسبت به دنیا پرداخته است.
در نظام تربیتى صحیفه، دنیا گذرگاه و وسیلهاى براى رسیدن به مقصد است. لذا امام سجاد علیهالسلام پیرامون روزى دنیوى و در خواست آن از خداى بزرگ، به پیشگاهش عرضه مىدارد:
و مرا از کسب و روزى بدست آوردن با رنج، بى نیاز کن، و بى حساب روزى ده، تا از عبادت و بندگى تو براى بهدست آوردن روزى باز نمانم.(23)
در این دعا امام علیهالسلام دنیا را براى طاعت و بندگى خداوند مىخواهد نه براى خود دنیا.
2. روش گرایشى
این دسته از روشها مرتبط به بُعد گرایشى انسان مىشود و نقش این دسته از روشهاى تربیتى هدایت و کنترل گرایشها از انحراف است. روشهاى تربیتى که در صحیفه سجادیه در این زمینه مورد بررسى قرار مىگیرد عبارتند از: روش توبه؛ روش کم شمردن خوبىها و زیاد شمردن بدىها؛ روش یادآورى نعمتها.
روش توبه.یکى دیگر از روشهاى اصلاح و تربیت در صحیفه سجادیه، روش "توبه"(24) است. امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه در دعاهاى فراوانى از جمله با اختصاص دادن دعاى سى و یکم به "توبه" و دعاهاىدیگر نظیردعاى "طلبمغفرت"(25)، دعاى "طلب عفو" (26) و دعاى "پناه بردن به خدا"(27) به روش فوق اشاره دارد و در یک مورد به روشنى توبه را باعث صلاح و رفع فساد در انسانها معرفى مىکند، آنجا که مىفرماید:
اى آنکه اصلاح تباهىهاى ایشان را بهوسیله توبه خواسته. (28)
توبه آن گونه که امام سجاد علیهالسلام فرمودهاند: نوعى توفیق الهى است(29) که انسان گناهکار به آن دست مىیابد و از طریق آن، به مقام غفاریت حق تعالى پناه مىبرد و حالت استغفار و آمرزش واقعى را تحصیل مىکند، و دل خود را تطهیر مىکند(30) و بر ترک آنچه از او رفته است، عزم نموده و تلافى و تدارک تقصیر گذشته مىکند و از دورى ساحت ربوبى به نزدیکى باز مىآید. حضرت امام سجاد علیهالسلام مىفرماید:
بار خدایا به سوى تو، توبه و باز گشت مىنماییم، توبه کسى که رجوع به گناهى را در دل نمىگذراند، و پس از توبه در گناهى باز نمىگردد، توبه خالصى که از شک و دو دلى پاکیزه باشد، پس آن را از ما قبول فرما، و از ما راضى و خوشنود شو، و ما را بر آن ثابت و پا بر جا گردان.(31)
اساسا ملاک تشریع توبه، در نظام تربیتى اسلام رهایى از هلاکت به سبب گناه و نجات از تباهى حاصل از معصیت است؛ زیرا توبه وسیله رستگارى و مقدمه دستیابى به سعادت است. بهعلاوه، توبه وسیله حفظ روح امیدوارى در انسان است. چنان که امام علیهالسلام مىفرماید:
از تو نومید نمىشوم در حالى که درِ توبه و بازگشت بهسوى خود را برویم گشودهاى. (32)
مادامى که انسان روح نشاط و امید به نجات دارد، در راه تربیت خود عزم مىنماید و جدیت به خرج مىدهد، اما اگر روح یأس و ناامیدى بر او چیره شود و راه نجات و اصلاح و تربیت را بر خود بسته ببیند، در عمل به سستىوناتوانى وپستى کشیده مىشود تا جایى که خود را تا مرز تباهى و هلاکت پیش مىبرد؛ وتنها راهدرمانآدمى ازاین بیمارى مهلک، توبه است.
بنابراین توبه بهعنوان یک روش تربیتى با دمیدن روح امید در کالبد مأیوس و خسته انسان، انگیزه اصلاح رفتارها را در فرد ایجاد و تقویت مىکند. پس روش تربیتى فوق از جهت ایجاد انگیزه اصلاح و تربیت در انسان، یک روش گرایشى بهشمار مىآید.
3. روش رفتارى
این دسته از روشها نیز به بُعد رفتارى انسان مرتبط مىشود و نقش این روشها ارائه الگوهاى رفتارى صحیح و مناسب است، تا انسان با عمل به این روشهاى رفتارى به اهداف مورد نظر مربى دست یابد.
این دسته از روشها عبارتند از: روش نیکى در برابر بدى؛ روش رفق و مدارا با والدین و با همسایگان و روش تکریم و احترام.
از بین روشهاى رفتارى فوق براى نمونه به "روش نیکى در برابر بدى" مىپردازیم
روش نیکى در برابر بدى: در تعلیم و تربیت، تنبیه و تشویق دو روش براى تربیت و اصلاح رفتارهاى انسان به شمار مىآیند. بدین صورت که خطاکاران را تنبیه، و افراد خوب را تشویق مىنمایند. اسلام نیز هر دو روش را مجاز مىداند و هر یک را در جاى خودش مفید و لازم مىشمارد. البته، تشویق همیشه بر تنبیه مقدم است، و مادام که از تشویق بتوان استفاده کرد، نباید به تهدید و تنبیه توسل جست.
حضرت امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه راه دیگرى نیز براى اصلاح بدىها معرفى نموده و آن عبارت است از "احسان در برابر بدى".
در فرازهاى فراوانى از صحیفه سجادیه امام علیهالسلام ، با توجه به اصل تکریم و احترام به شخصیت انسانها سفارش مىکند، با افرادى که خطاکار هستند با احسان و نیکى رفتار شود، به جهت اینکه انسان قابل احترام و داراى جایگاهى رفیع در بین سایر مخلوقات است. بنابراین، باید برخورد با آنها بر اساس احترام و تسامح و گذشت باشد. امام علیهالسلام در این زمینه مىفرماید:
بار خدایا مرا بر آن دار که بد کردارشان را به نیکى پاداش دهم، و از ستمکارشان به عفو و بخشش در گذرم، و درباره همه ایشان خوش گمان باشم و با نیکویى همه آنها را سر پرستى نمایم و با پاکدامنى چشمم را از آنان بپوشانم، و با فروتنى با آنها نرم باشم، و با مهربانى بر گرفتارانشان رقت داشته دلجویى کنم، و در پنهانى و پشت سر، دوستى را براى آنان آشکار سازم و با پاکدامنى نعمت همیشگى را نزد ایشان دوست بدارم، و آنچه براى خویشان خود واجب و لازم مىدانم درباره ایشان لازم دانم، و آنچه براى خواص و نزدیکان رعایت داشته در نظر دارم براى ایشان رعایت کنم.(33)
از دعاهاى فوق استفاده مىشود که راه تربیت و اصلاح بدىها منحصر به تنبیه و کیفر نیست، بلکه بهوسیله بخشش و احسان نیز مىتوان به اصلاح بدىها پرداخت. چنانکه انسان خطاکار از کیفر عبرت مىگیرد و خطاهایش را ترک مىکند، گاهى اوقات از احسان دیگران نیز فطرتش بیدار مىشود و از کردار بد خود پشیمان مىگردد و به راه حق مىگراید. انسانى که به شخص خطاکار احسان مىکند، برایش الگو مىشود و درس نیکوکارى مىدهد. بدین وسیله، وجدان او را بیدار و متأثر مىسازد، به طورى که اظهار شرمسارى مىکند.
بنابراین، خود این احسان، به عنوان نوعى تنبیه محسوب مىشود و طرف را به اظهار ندامت وادار مینماید.(34)
البته، بهکار بردن این روش در همه جا و نسبت به هر کس و در هر شرایطى صحیح و مؤثر نیست بلکه اگر درست انجام نگیرد ممکن است آثار سویى به همراه داشته باشد. مربى باید موارد را خوب بررسى کند و هر جا که صلاح دانست از این روش استفاده کند.(35)
اهداف تربیتى در صحیفه سجادیه
هدف در تعلیم و تربیت به معناى وضع نهایى و مطلوبى است که به طور آگاهانه، سودمند تشخیص داده شده است و براى تحقق آن، فعالیتهاى مناسب تربیتى انجام مىگیرد. اهداف تربیتى صحیفه سجادیه،ا با ملاک و معیار قرار دادن خود انسان به اهداف غایى و واسطهاى و اهداف واسطهاى را به سه دسته کلى دیگر و هر یک از آن دستهها به تقسیمات جزیىتر، تقسیم مىشود. آنگاه با استفاده از فرازهاى صحیفه سجادیه به بررسى و تحقیق در مورد هر یک از اهداف تربیتى فوق مىپردازیم.
هدف نهایى
امام علیهالسلام در سراسر صحیفه سجادیه، هدف نهایى تربیت را خداى متعال معرفى مىکند و در تمام دعاها، مخاطب را با زبان دعا و مناجات به آن حقیقت یکتا راهنمایى مىکند. امام علیهالسلام با محور قرار دادن خدا در دعاهاى مختلف، به ما مىفهماند که محور زندگى انسان در تمام شؤون آن، باید خدا باشد و منظور از این محور و هدف بودن خدا، همانا حضور خداوند در متن زندگى است. اساسا نقش هدف نهایى در مسیر زندگى، چیزى جز استمرار حضور و احساس آن نیست. همچنین حضرت علیهالسلام راههاى ارتباط انسان با خدا را قرب، عبادت، حیات طیبه و... بیان نموده است.
در این میان، یک سرى اهداف واسطهاى نیز وجود دارد که حلقههاى میانگین براى دستیازى به هدفنهایى است که مطلوبیت و ارزش خود را از هدف نهایى کسب مىنماید و در طول آن قرار دارد. اهداف واسطهاى به سه دسته کلى خلاصه مىشوند:
الف. اهداف تربیتى صحیفه در خصوص ارتباط انسان با خدا
پیوند انسان با خدا در صحیفه سجادیه از معرفت و شناخت خدا آغاز مىشود و با گرایشهاى عملى در قالب عبادت، توکل و شکرگزارى گسترش مىیابد. محورهاى کلى اهداف تربیتى در رابطه با خداوند در معرفت خدا، ایمان به او، تقواى الهى، عبودیت و شکرگزارى خلاصه مىشود. در این مقاله، به مهمترین هدف، که محور تمام اهداف تربیتى در رابطه با خداوند است، اشاره مىکنیم.
معرفت خدا
یکى از اهداف واسطهاى تربیت در صحیفه سجادیه "معرفت خدا" است. این هدف، کلید رسیدن به هدف نهایى است. شناخت هر چه بیشتر خدا، نقش مهمى در قرب به او دارد. بدون شناخت خداوند تقرب به او امکان پذیر نیست.(36) تخلق به اخلاق الهى، کسب ایمان و تقوى، توکل به او و غیره همه در گرو شناخت هر چه کاملتر اوست. شناخت سطحى، تمسک و ارتباط ضعیف را اقتضا مىکند و بر عکس، هر چه شناخت وسیعتر و عمیقتر گردد، زمینه ارتباط مستحکمتر مىشود.
از این رو، یکى از مهمترین اهداف تربیتى حضرت امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه تقویت هر چه بیشتر شناخت خداوند است. بدین منظور امام علیهالسلام در دعاهاى بسیارى به مسأله "خداشناسى" پرداخته است و با اشاره به موضوعاتى چون توحید و مراتب آن، ذات خدا و صفات خدا همچون خالق، قادر، علام، رحیم، غنى، قوى، منعم، عزیز، حکیم و... به تقویت و تعمیق شناخت ما کمک مىکند. حضرت امام سجاد علیهالسلام در نخستین دعا، ضمن حمد و سپاس خداوند به شناساندن خدا مىپردازد و مىفرماید:
خدایى که دیدههاى بینندگان از دیدنش ناتوانند و اندیشههاى وصف کنندگان از عهده وصفش برنیایند. به قدرت و توانایى خود آفریدگان را آفرید، و آنان را به اراده و خواست خویش به وجود آورد بى اینکه از روى مثال و نمونهاى باشد.(37)
در این دعا امام علیهالسلام با اشاره به ذات خداوند و این که قابل رؤیت نیست و همچنین با اشاره به صفت خالقیت خداوند، ما را به معرفت و شناخت خداوند هدایت مىکند.
همچنین در فرازهاى نخستین دعاى عرفه(38) امام علیهالسلام به "خداشناسى" مىپردازد و بدین وسیله بر شناخت و معرفت ما مىافزاید. امام علیهالسلام در فرازهایى از دعاى عرفه مىفرماید:
تویى آن که در آفریدنت شریک و نیازى یاریت نکرده و در کارت (آفریدن هر چیز) وزیر و معاونى تو را یارى ننموده، و بیننده و مانندى براى تو نبوده است.(39)
البته، ناگفته نماند که شناخت خدا، عنایتى است از سوى خدا به بندگان تا بتوانند ولى نعمت خود را بشناسند و وظایف خود را از قبیل شکرگزارى و ایمان به او، ایفا کنند. امام سجاد علیهالسلام در این زمینه در نخستین دعا مىفرماید:
سپاس خدایى را که خویشتن را (وجود، علم، قدرت وحکمتش را) به ما شناساند و شکر و سپاس خود را به ما الهام نمود و درهاى علم به ربوبیت و پروردگاریش را بر ما گشود. و بر اخلاص در توحید و یگانگیش راهنمایىمان فرمود.(40)
بنابراین، با توجه به این فرازها و دعاهاى فراوان دیگر که در صحیفه سجادیه آمده است و تأکیدى که امام علیهالسلام در این زمینه دارند، روشن مىشود که یکى از اهداف تربیتى صحیفه سجادیه هدایت پیروان به شناخت خدا و تصحیح نظام اعتقادى آنها است.
ب. اهداف تربیتى صحیفه در خصوص ارتباط انسان با خود
هدف واسطهاى دیگر از سلسله اهداف تربیتى صحیفه سجادیه، در محدوده ارتباط انسان با خود مطرح مىگردد. انسان همانطور که با خداى خود ارتباط بر قرار مىکند و از مراحل تربیتى حاکم بر این ارتباط، اهدافى خاص برداشت مىشود، همچنین داراى کنشها و واکنشهایى با خود است که بر مراحل تربیتى آن نیز اهداف خاصى حاکم است.
اهدافى که در این باب در صحیفه سجادیه مورد بررسى و تحقیق قرار گرفت، اهداف گرایشى است که از دو بُعد گرایشهاى مختص انسان از قبیل: خداجویى و فضیلت خواهى و گرایشهاى مشترک بین انسان و حیوان از قبیل: خوردن و آشامیدن و غرایز جنسى، تشکیل شده است.
در اینجا به یکى از اهداف گرایشى براى نمونه اشاره مىشود.
پرورش حس خدا جویى
یکى از اهداف گرایشى تربیت در صحیفه سجادیه "پرورش حس خدا جویى" است. گرایش به خدا به عنوان خالق انسان و رفع کننده نیازها و مشکلات او در همه وجود دارد. این گرایش در فطرت همه وجود دارد و تغییر و تبدیل نیز در آن ممکن نیست.(41) امام سجاد علیهالسلام در دعایى با اشاره به فطرت خدا جوى انسان مىگوید:
به قدرت و توانایى خود آفریدگان را آفرید، و آنان را به اراده و خواست خویش بهوجود آورد بىاینکه از روى مثال و نمونهاى باشد، سپس آنان را در راه اراده و خواست خویشتن روان گردانید، و در راه محبت و دوستى به خود برانگیخت.(42)
براى پرورش این گرایش ابتدا باید به تقویت آن و برطرف کردن موانعى همچون گرایشهاى پست غرایز حیوانى و اشتغالات روزمره، که انسان را از شناخت خداى متعال بازمىدارد، بپردازیم. حضرت امام سجاد علیهالسلام درباره این دسته از موانع عرض مىکند:
بار خدایا من داخل در صبح و داخل در شب مىشوم در حالى که، عمل و کردارم را اندک مىبینم، کردارم مرا هلاک ساخته و هواى نفس و خواهشم تباهم گردانیده و شهوات و پذیرفتن خواهشهاى نفسم مرا بىبهره نموده است.(43)
همان طور که ملاحظه مىشود، امام علیهالسلام در این فرازها، هواى نفس و شهوات و رفتارهایى که از این دو ناشى مىشود را به عنوان عوامل اصلى باز دارنده انسان از فطرت خدا جویش و مسیر هدایت و سعادت، معرفى مىکند.
در مرحله بعد، باید گرایش فوقْ هدایت و راهنمایى شود تا به پرستش معبودهاى دیگرى از قبیل بت، ماه، ستاره و حتى دلبستگى مفرط به مقام، ثروت و غیره منجر نشود. به همین دلیل خداى متعال فطرت خدا جویى در نهاد انسان قرار داده است تا انسان خودش را به یک حقیقتى وابسته و پیوسته بداند و خود را به آن حقیقت نزدیک و او را تسبیح و تقدیس کند.(44) همچنین عامل ضعف و ناتوانى ذاتى انسان در اداره امورش، مهمترین عامل در راهیابى انسان به خالق خود است. این ضعف و فقر ذاتى، گویى در عمق جان انسان، احساس نیاز به موجود بىنیاز را به وجود آورده است. این احساس باطنى که غالبا ناخود آگاه و پنهان است، گرایش و میل و کشش به سوى غنى بالذات را پدید مىآورد. بنابراین، با تقویت این احساس و تشدید آن، میل و گرایش مذکور نیز نیرومندتر و اثر آن در زندگى بیشتر خواهد شد. از این رو، امام سجاد علیهالسلام در دعاهاى بسیارى با تأکید فراوان بر فقر و نیازمندى انسان به خدا، تأکید مىنماید:
بار خدایا، من نیازمندترین نیازمندان به توام.(45)
و بر فقر و نیازمندیم بدرگاهت بیافزا.(46)
انحراف انسان، از اشتباه او در یافتن مصداق بى نیاز نشأت مىگیرد. وقتى او در تشخیص بىنیاز مطلق از نیازمند دچار اشتباه گردید، آنچه را که مانند خود فقیر و نیازمند است به جاى مبدأ اصلى انتخاب کرده و به سوى آن میل مىکند. امام سجاد علیهالسلام مىفرماید: و خوارترین آنها نزد تو کسى است که تو او را روزى مىدهى و او جز تو را مىپرستد.(47)
بنابراین، پرورش خداجویى به عنوان یک هدف واسطهاى، احیا و تقویت این تمایل و هدایت آن به سوى متعلق واقعى آن یعنى خداوند است، به نحوى که نه تنها در شرایط دشوار بلکه در شرایط عادى نیز با قوت بروز پیدا کند و این در صورتى میسّر مىشود که انسان دایما نقصان و فقر وجودى خود و غنا و بىنیازى خداوند را متذکر شود و در تشخیص مصداق بىنیاز مطلق به بیراهه کشانده نشود.
ج. اهداف تربیتى صحیفه در خصوص ارتباط انسان با دیگران
فعالیتهاى انسان علاوه بر رفتارهاى فردى، شامل سلسله ارتباطات او با دیگر انسانها نیز مىشود که با توجه به تنوع ارتباطات، دیدگاههاى خاص تربیتى را مىطلبد. این امر گاهى رنگ اجتماعى پیدا مىکند و گاهى از دیدگاه سیاسى مورد بررسى قرار مىگیرد و گاهى هم با رویکرد اقتصادى به آن نظر مىشود. با مطالعه دعاهاى صحیفه سجادیه، که در زمینه ارتباط انسان با دیگران است، مىیابیم که نظام تربیتى آن در صدد هدفمند کردن رفتارهاى انسان در حیطههاى مختلف اجتماعى، اقتصادى و سیاسى است. در این بخش به ذکر نمونهاى از اهداف تربیتى فوق بسنده مىکنیم:
یکى از اهداف تربیتى صحیفه در خصوص ارتباطات اجتماعى، نحوه ارتباط انسان با والدین است. از مهمترین اهداف امام سجاد علیهالسلام این است که هر چه بیشتر فرزندان را نسبت به وظایفشان از قبیل اطاعت، احترام، گذشت از والدین و احسان در حق ایشان، آشنا سازد و آنان را نسبت به آن وظایف تشویق نماید. امام سجاد علیهالسلام براى این منظور در دعاى بیست و چهارم که دعا براى والدین است، به مقام و شخصیت والاى پدر و مادر و وظایف فرزندان در قبال آنان اشاره نموده، مىفرمایند:
بار خدایا! صدایم را در برابر ایشان آهسته و سخنم را خوشایند و خویم را نرم نما، و دلم را بر آنها مهربان کن، و مرا به ایشان سازگار و بر آنان رحیم گردان.(48)
یکى دیگر از اهداف تربیتى صحیفه سجادیه در خصوص ارتباط با والدین، "حق شناسى و سپاسگزارى" از زحمات و تلاش آنان براى پرورش و رشد فرزندان است. همان طور که کفران نعمت و اجتناب از توجه به حق منعم، عقوبت ابدى را به دنبال دارد، روى گردانى از والدین وکوتاهى در حق آنان موجب دورى از مسیر قرب الهى مىگردد. یکى از تعالیم تربیتى صحیفه که از بارزترین مصادیق حقشناسى درباره والدین است، طلب خیر و برکت براى آنها در قالب دعاست، حضرت امام سجاد علیهالسلام مىفرماید:
بار خدایا! آنان را به پرورش من جزا ده و در گرامىداشتنم پاداش ده، و آنچه در کودکى از من محافظت نمودهاند براى آنها نگاه دار.(49)
همچنین امام علیهالسلام در فرازهاى دهم و یازدهم دعا نیز به زحمات و تلاشهایى که والدین در پرورش و تربیت فرزندان متحمل شدهاند، اشاره مىکند، سپس در حقشان طلب پاداش و غفران مىکند و مىفرماید:
و پدر و مادر مرا به بهترین چیزى (پاداش) که اختصاص دادهاى به آن پدران و مادران بندگان با ایمانت را امتیاز ده.(50)
و مرا بهوسیله دعاى براى ایشان و ایشان را بهسبب مهربانىشان بهمن بیامرز. آمرزش پا برجا، و به شفاعت و میانجىگرى من براى ایشان از آنها راضى و خوشنود شو، خوشنودى یکسره و آنها را با گرامى داشتن بهجاهاى آسایش برسان.(51)
··· پىنوشتها
1. برگرفته از: پایان نامه "بررسى نظام تربیتى صحیفه سجادیه"، مقطع کارشناسى ارشد، رشته الهیات و معارف اسلامى، مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى رحمهالله
2. دعاى 7/ بند1
3. دعاى 1/ بند3و4
4. دعاى 13، 22، 29
5. دعاى20/ بند12
6. دعاى47/ بند 109
7. دعاى20/ بند24
8. دعاى34/ بند4
9. خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، چاپ چهارم، انتشارات مدرسه، 1376، ص65.
10. دعاى20/ بند4
11. دعاى20/ بند 5
12. دعاى20/ بند 16
13. دعاى 21/ بند 9
14. دعاى 21/ بند11
15. دعاى 25/ بند10 و 11
16. دعاى20/ بند 29
17. دعاى11/ بند 1
18. دعاى 13/ بند 16
19. دعاى20/ بند 27
20. دعاى 21/ بند 9
21. قرآن شریف از این مردم چنین حکایت دارد: آنها گفتند: "چیزى جز همین زندگى دنیاى ما در کار نیست؛ گروهى از ما مىمیریم و گروهى جاى آنها را مىگیرند؛ و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمىکند". (جاثیه/24)
22. دعاى30/ بند 5و6
23. دعاى20/ بند 24
24. "توبه"بهمعنى رجوع و بازگشتن است،(معجم مقاییس اللغه، ج1، ص357)
25. دعاى 9
26. دعاى 39
27. دعاى 10
28. دعاى12/ بند10
29. و سپاس خداى را که ما را به (حقیقت) توبه و بازگشت (از گناه) راهنمایى نمود، توبهاى که آن را نیافتهایم جز به فضل و احسان او.(22/1)
30. بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و نیکى بازگشت از گناه را روزى ام فرموده و به توبه پاکم گردان.(33/16)
31. دعاى 45/ بند52
32. 7 /12
33. دعاى 26/ بند 3
34- 35. مرتضى مطهرى، تعلیم و تربیت در اسلام، چاپ بیست و ششم، انتشارات صدرا، 1374، ص365.
36. عبدالله جوادىآملى، مراحلاخلاقدرقرآن، چ اول، نشر اسراء، 1377، ص341
37. دعاى1/ بند2و3
38. دعاى عرفه از نخستین بند تا بند سى ام.
39. دعاى47/ بند14
40. دعاى1/ بند10
41. این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونى در آفرینش الهى نیست؛ این است آیین استوار؛ ولى اکثر مردم نمىدانند. (روم/30).
42. دعاى1/ بند 3و4
43. دعاى 52/ بند 7
44. محمود رجبى، انسان شناسى، چاپ سوم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى رحمهالله ، 1378، ص71.
45. دعاى10/ بند 3
46. دعاى 47/ بند118
47. دعاى52/ بند2
48. دعاى24/ بند6
49. دعاى24/ بند7
50. دعاى24/ بند12
51. دعاى24/ بند14