مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

دوستی از منظر دینی

دوستی از منظر دینی



با نگاهی به شرایط دوستی دختر و پسر

علی احمد پناهی

مقدّمه

یکی از نیازهای اساسی روان انسان نیاز به دل بستگی و تعلّق به گروه و ارتباط با همنوعان و همسالان است. 1 افراد انسانی در هر مرحله از رشد و تحوّلات زندگی، محتاج گروه یا فردی هستند که به آن تعلّق داشته باشند. این گروه در ابتدا خانواده است و سپس مدرسه و دوستان و کمی بعد جامعه و افراد آن. فرد به وسیله دوستان و افراد جامعه و به وسیله قضاوت آنان، به خصوصیات اخلاقی و استعدادهای خود پی می برد و در ارتباط با جامعه، آداب و رسوم اجتماعی را می آموزد و هنجارهای اجتماع را کشف می کند. دوست و ارتباطات دوستانه باعث رشد شخصیت و کمال آن می شود. اگرچه دوستی و رفاقت با دیگران می تواند ضررهایی هم برای انسان به وجود آورد، بخصوص اگر دوستی ها افراطی و غیرمتعادل باشند ـ مثل وابستگی بیش از حد به دوست و تقلید کورکورانه از او ـ ولی فواید و ثمرات دوستی متعادل و سنجیده به حدّی هستند که ضررهای آن قابل قیاس با فواید آن نمی باشند.

علاوه بر آن، ارتباط با همنوعان یکی از نیازهای اساسی روان انسان است و سرشت و طینت انسان نیز با میل معاشرت با همنوعان خود و عشق و علاقه به اجتماع و رفاقت با آن عجین شده است; زیرا زندگی بالنده و زیستن با مردم و شریک بودن در غم ها و شادی های آنان است. بزرگ ترین مجازات برای انسان، زندان انفرادی است که از دوستان و همنوعان دور نگه داشته می شود.

علاقه به همدیگر و محبت و دوستی است که افراد بشر را گرد هم جمع نموده و سعادت و آسایش و زیبا زیستن را برای آن ها فراهم کرده است و اگرچه نیاز بشر به همنوعان و تأمین نیازهای مادی و معنوی علت جامعه گرایی انسان ها می باشد، ولی عامل محبت و دوستی هم از علل عمده اجتماعات می باشد.

در این نوشتار، سعی شده است تا به معیارهای دوستی، اهمیت دوستی، دوستی های ممنوع و روابط دختر و پسر از چشم انداز اخلاق و روایات، هرچند به اجمال، پرداخته شود و تک تک موضوعات، مورد بررسی و تحلیل تربیتی و روان شناختی قرار گیرند و مطالب مطرح شده به گونه ای بیان شوند که مورد استفاده خوانندگان گرامی، بخصوص جوانان فرهیخته قرار گیرد.

اهمیت دوستی

حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام)می فرماید: «سَل عن الرفیق قبل الطریق»; 2 فرزندم! نخست دوست، سپس راه.

سقراط ، اندیشمند کم نظیر، می گوید: مردم هر کدام آرزویی دارند; یکی مال و ثروت می خواهد و دیگری افتخار مقام، ولی به عقیده من، یک دوست خوب از تمام این ها بهتر است. 3

شاعری هم می گوید:


  • مرد را هرچند تنهایی کند کامل عیار صحبت یاران یکدل کیمیایی دیگر است. 4

  • صحبت یاران یکدل کیمیایی دیگر است. 4 صحبت یاران یکدل کیمیایی دیگر است. 4

دوست شایسته یکی از سرمایه های بزرگ زندگی و از عوامل خوش بختی و سعادت انسان محسوب می شود. اگرچه داشتن رفیق خوب و شایسته برای همه طبقات مردم و برای تمام مراحل زندگی لازم است، ولی برای نسل جوان و نوجوانان از اهمیت بیشتری برخوردار است; زیرا جوانان، که در آستانه زندگی اجتماعی قرار گرفته اند، می توانند با کمک دوستان آگاه، دلسوز، شایسته و جوانمرد، شخصیت خود را رشد دهند و استعدادهای خویش را به شکوفایی برسانند.

بدون دوست انسان چگونه می تواند از گردنه های دشوار زندگی بگذرد؟ انسانی که هنوز برای خود شبکه ای از روابط اجتماعی سالم، که او را در تحقق بخشیدن به اهداف و حل مشکلاتش یاری رساند، به وجود نیاورده است، چگونه موفق خواهد شد؟

دوست شایسته زمینه ساز پیشرفت و موفقیت نوجوان است و از طریق گفتوگوی علمی و تبادل افکار و اندیشه ها، باعث بالندگی و پویایی انسان می گردد. انسانی که از نعمت دوست پاک و دلسوز محروم است به شکست و نافرجامی گرفتار می آید; زیرا کسی را ندارد تا از فکر و اندیشه و مشاوره او استفاده کند و عقل یک نوجوان قادر نیست تمام راهکارها و مصالح زندگی را تشخیص دهد.

امام صادق(علیه السلام) در این زمینه می فرماید: «مَنْ لَم یَرغَب فی الاستکثار مِنَ الإِخوانِ اُبتُلی الخُسران»; 5 کسی که به افزودن برادران و دوستان خود راغب نباشد، به شکست گرفتار می آید.

انسانی که رفیق و مونسی ندارد، احساس ضعف و زبونی می کند و نمی تواند در مقابل دشمنان خود در مقابل هجوم به ارزش ها و اعتقادات خود، دفاع کند و به خواری گرفتار می آید. از این رو، قرآن کریم توصیه می کند که ای انسان ها و ای مؤمنان! متحد باشید و راه تفرقه در پیش نگیرید و به دوستی و اتحاد روی آورید که رمز عظمت شما در دوستی و اتحاد است. 6 این اتحاد و همبستگی در گستره دوستی ها و رفاقت ها شکل می گیرد و انسجام پیدا می کند.

در رابطه با اهمیت دوستی و نقش دوست در زندگی نوجوان تحقیقات میدانی چندی انجام شده که نتیجه همگی آن ها دالّ بر اهمیت و جایگاه خاص دوست برای نوجوان است.

ترنر و هلمز ( Turner and Helms ) در بررسی ها و تحقیقات خود، به این نتیجه رسیدند که با افزایش نیاز نوجوان به شناخته شدن و پذیرفته شدن نزد دیگران، گروه همسالان و دوستان اهمیت خاصی برای نوجوان پیدا می کند و با توجه به کاهش وابستگی نوجوانان به خانواده، دوستی در این دوره بادوام تر، مستحکم تر و عمیق تر می شود. ارتباط دوستانه در زندگی نوجوانان، به ویژه دختران، در اوایل نوجوانی نقش کلیدی و مهمی ایفا می کند. 7

شیوه های دوست یابی

دوست یابی در دوران نوجوانی معمولا به دو شیوه صورت می گیرد:

الف. روش احساسی

در این روش، انتخاب دوست تنها بر اساس هیجان و احساسات لحظه ای انجام می پذیرد و این روش از اندیشه و تعقّل تهی بوده، به عاقبت و ثمرات این دوستی توجه کافی نمی شود و همین که نیاز نوجوان را به طور موقت برآورده می کند، کافی است. اما اینکه در میانه راه و یا پایان آن چه نتایجی به بار خواهد آمد، برای او اهمیتی ندارد.

این روش انتخاب دوست گرچه بسیار آسان و بدون زحمت است و بسیاری از نوجوانان هم در دام این گونه دوستی ها گرفتار می آیند، ولی عاقبت این رفاقت ها معمولا شکست و ناکامی و تباه شدن عمر و جوانی است. منشأ بسیاری از مفاسد اخلاقی، که نوجوانان در آن گرفتار می شوند به دلیل این نوع ارتباطات است و از طریق همین رفاقت های هیجانی و احساسی است که نوجوانان را آرام آرام به دام اعتیاد، انحرافات جنسی، اخلاقی و بزه کاری می کشانند و فرصت تعقّل و اندیشه را از آنان می گیرند. از این رو، اگر انتخاب دوست صرفاً از روی احساسات باشد خطرناک است. بنابراین، بایداز عقلوشرع نیز کمک گرفت.

ب. روش عقلانی

به کارگیری این روش استمداد از بهترین یار زندگی، یعنی «عقل» است. عقل، حجّت و هدایتگر درونی است و اگر کارهای انسان بر اساس هدایت و راهنمایی او انجام گیرند، با سعادت و پیروزی همراه می شوند، و شخصی را که عقل برای انسان رفیق راه می سازد، هم در دنیا و هم در آخرت، مفید به حال او و باعث کمال او می گردد. عقل به عنوان هدایتگر درونی، به انسان توصیه می کند تا از تجارب افراد بزرگسال و دلسوز، که مورد اطمینان هم هستند، کمک بگیرد; همچنین عقل اقتضا می کند تا به سراغ فرمایش ها و راهنمایی های معصومان(علیهم السلام) برویم و بر اساس معیارهایی که آن بزرگواران برای انتخاب دوست بیان کرده اند، عمل کنیم. زیرا حجّت ظاهری خداوند برای انسان ها، پیامبران هستند و در مجموع خداوند به وسیله دو حجت درونی (عقل) و بیرونی (پیامبران) انسان ها را به خوش بختی و سعادت می رساند، این دو حجت الهی مکمّل همدیگر بوده، تضادی با هم ندارند.

ویژگی های روش عقلانی:

1. توجه به سرانجام دوستی;

2. پرهیز از شتاب زدگی در انتخاب دوست;

3. سنجش دوستان با معیارهای عقلی.

برای وضوح مطلب، به یک مثال توجه کنید:

اگر برای خرید گل بوته ای به گل فروشی مراجعه کنیم و ببینیم که دو بوته از یک نوع در آنجا وجود دارند; یکی شاخ و برگ زیاد و تعدادی غنچه آماده شکوفایی دارد، اما با ریشه ای سست و ضعیف، و دیگری با شاخ و برگی کم پشت و کم غنچه اما با ریشه ای قوی، در اینجا چه تصمیمی خواهیم گرفت؟

احساسات به ما می گویند: آن را که شاخ و برگ زیادی دارد، انتخاب کن، ولی عقل می گوید: نه، چون ریشه اش ضعیف است زود خشک می شود و آن دیگری که ریشه های قوی دارد، زود پایه های خودش را در زمین محکم می کند و به زودی برگ و گل فراوان خواهد داد.

در انتخاب دوست هم مسئله بدین گونه است; دوست ریشه دار و با اصالت بسیار بهتر از رفیق خوش زبان، زیبا چهره، شیک پوش و پولدار است.

حضرت علی(علیه السلام) در تبیین روش دوست یابی عقلانی می فرماید: «مَن اتَّخذَ اَخاً بَعْدَ حُسنِ الاختیارِ دامَتْ صُحبَتُهُ و تَأکَدَّت مَودَّتُهُ، وَ مَنْ اتَّخَذَ اَخاً مِنْ غَیرِ اختِبار ألجأهُ الاِضطِرارُ الی مُرافَقَةِ الأشرار»; 8 کسی که پس از یک امتحان خوب، دوستی برگزیند رفاقت و دوستی آن ها دایمی و مودّت ایشان محکم خواهد بود، و کسی که بدون امتحان و دقت در احوال دیگران، دوست و برادری برگزیند به افراد شرور و گم راه گرفتار می شود.

ج. روش ترکیبی (عقلانی و احساسی)

به دلیل آنکه در دوستی ها، عواطف و محبت نقش تعیین کننده و ویژه ای دارد، لازم است در انتخاب دوست، به این جنبه توجه شده و فقط از معیارهای عقلانی محض استفاده نگردد. از این رو، بهترین روش انتخاب دوست روش سوم است; یعنی از معیارهای عقلانی استفاده شود و به عواطف و احساسات هم توجه گردد و از آن ها غافل نشود; زیرا اگر انتخاب یک دوست و رفیق هرچند با معیارهای عقلی سازگار باشد، ولی دوست داشتنی نبوده و دل انسان به او میل و گرایشی نداشته باشد شایسته دوستی نیست; ولی اگر بر اساس عقل و شرع و احساس (عاطفه) فردی را برای دوستی و رفاقت برگزینیم، این دوستی پایدار، ارزشمند و واقعی خواهد بود.

شیوه دوست‌یابی

هر انتخابی شیوه و روش خاص خود را دارد و انتخاب دوست هم از این قانون مستثنا نیست. یکی از راه های دوست یابی «آزمون» است.

انسان امروزی امتحان و آزمون را در همه امور، حتی کارهای روزمرّه خود قرار داده و آن را برای هر کاری، اعم از فنّی و علمی و اجتماعی و سیاسی، یک امر اجتناب ناپذیر دانسته و آن را شرط مقبولیت هر کاری می داند. برای مثال، اگر معلمی بخواهد بداند دانش آموزی که یک سال به مدرسه آمده است، خوب درس خوانده یا نه، یا اگر کسی بخواهد از کیفیت کالایی که خریده است اطلاع پیدا کند و یا اگر مهندسان بخواهند بدانند طرح و نقشه ای که ریخته اند درست از آب درمی آید یا نه، باید پیش از استفاده، آن را به محک آزمون، امتحان کنند. در انتخاب دوست هم باید آزمایش و امتحان در کار باشد، اگرچه آن شخص مؤمن و آشنای چند ساله باشد باید امتحان پس دهد.

اما چون هر امری امتحان مخصوص به خود را دارد، دوست و رفیق انسان هم علاوه بر معیارهای انتخاب دوست خوب ـ که بعداً ذکر می شوند ـ آزمون خاص خود را دارد.

امام صادق(علیه السلام) در روایاتی نورانی، معیارهای مهم و اساسی برای امتحان دوست را بیان نموده اند. حضرت می فرماید: «مَن غَضِبَ علیک مِن اخوانکَ ثلاثَ مرّات فَلَم یَقُل فیکَ شرّاً فاتّخِذهُ لِنفسکَ صدیقاً»; 9 هر یک از دوستانت که سه بار از دست تو عصبانی شد و برای تو تندی و پرخاشگری نکرد، او را به عنوان دوست و رفیق خود برگزین.

امام صادق(علیه السلام) در این روایت، یکی از معیارهای انتخاب دوست را «گذشت، سعه صدر و بزرگواری» دوست قرار داده است و می فرماید: اگر کسی در مقابل خطاها و بدی های تو صبر نمود و گذشت کرد، شایسته دوستی و رفاقت است.

برای اینکه معیاری عینی و واضح در گزینش دوست داشته باشیم تا نوجوانان عزیز بتوانند از آن استفاده کنند، به موارد آزمایش و امتحان دوست توجه کنید:

شیوه‌های دوست آزمایی

1. آزمایش روحی:

محبت مانند رمز تلگراف است. پس هر گاه از خویش نسبت به شخصی احساس محبت و دوستی کردی، بدان که او نیز نسبت به تو همان حالت را در قلبش احساس می کند. البته این کار نیازمند آن است که روان و عواطف و وجدان خویش را به خوبی بشناسیم تا اشاره های غریزی را از انگیزه های راستین عاطفی بازشناسیم.

امام محمدباقر(علیه السلام) در روایتی می فرماید: «اِعرف المودّةَ لکَ فی قلبِ أخیکَ بما لَهُ فی قَلبِکَ»; 10 محبت قلبی برادر و دوستت را نسبت به خود، از محبت قلبی خودت نسبت به او بشناس.

2. آزمودن به وقت نیاز:

برای شناخت هر انسانی، او را به هنگام احتیاج و نیازمندی، آزمایش کن و ببین که آیا به نیاز تو توجهی می کند یا نه؟ آیا هنگامی که به مشکلی گرفتار می شوی، به تو اعتنا و اهتمامی دارد یا خیر؟ از لقمان حکیم نقل شده است که فرمود: «دوستت را مشناس، مگر در وقت نیازت به او.» 11

  • دوست مشمار آنکه در نعمت زند دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی. 12

  • لاف یاری و برادر خواندگی در پریشان حالی و درماندگی. 12 در پریشان حالی و درماندگی. 12

3. آزمودن به هنگام خشم:

هر انسانی در حالت خشم، ماهیت خود را بروز می دهد و چهره واقعی اش را برای دیگران آشکار می‌سازد; زیرا انسان در حالت خشم آنچه را می اندیشد می گوید، نه آنچه را وانمود می کند. گاه فردی در حالت عادی خوش رویی و خوش رفتاری می کند و سخنان محبت آمیز بر زبان می راند، اما چون به خشم آید، حقیقت را، که مدت ها پنهان می داشت، بر زبان می‌آورد. از این رو، در مصاحبه های روان شناختی یا مصاحبه های پلیسی، گاهی فرد را عمداً خشمگین می کنند تا واقعیات را آشکار سازد.

4. آزمودن در سفر:

انسان در سفر، لباس تکلّف و ریا از تن به در می کند، آن طور رفتار می کند که واقعاً می اندیشد. اینجاست که می توان او را به سادگی امتحان کرد و آزمود. حدیث شریف، یکی از روش های آزمودن دوست را آزمودن او به هنگام مسافرت دانسته است. 13

5. آزمودن به هنگام زوال قدرت:

اگر دوستی به خاطر پست و مقام و پول نباشد، به هنگام نبود آن ها نیز دوستی پا برجاست و در غیراین صورت، دوستی حقیقی نیست، بلکه آن شخص پست و مقام و جایگاه تو را دوست می داشته است، نه شخص تو را.

حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «عندَ زوالِ القدرةِ یُتبیّنُ الصّدیقُ مِن العدوّ»; 14 هنگام زوال قدرت و ثروت، دوست از دشمن شناخته می شود.

6. آزمودن در سختی ها:

دوست خوب کسی است که در سختی ها و گرفتاری ها، یاری رسان باشد; هنگامی که دیگران رهایت می کنند، او در کنار تو باشد، و هنگامی که احتیاج داری و نیازمندهستی از تودریغ ننماید و سعی کندمرحم دردهای توباشد.

حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: «دوستت را در هنگام گرفتاری و سختی امتحان کن و بیازمای.» 15

با چه کسانی دوست شویم؟ به دلیل آنکه دوست تأثیر شگرفی در شخصیت و سرنوشت انسان می گذارد و به قول فردوسی :

  • به عنبرفروشان اگر بگذری و گر بگذری سوی انگشت گر 16 از او جز سیاهی نبینی دگر

  • شود جامه تو همه عنبری از او جز سیاهی نبینی دگر از او جز سیاهی نبینی دگر

باید کسی را به دوستی برگزینیم که تأثیرهای خوب و مثبتی در ما داشته باشد. نباید در جستوجوی جلوه ظاهری دوست و جایگاه اجتماعی او برآییم، بلکه باید در پی کسی باشیم که به صفات انسانی و ارزش های والا آراسته است و همنشینی با او ما را به کمال و ترقّی مادّی و معنوی رهنمون می شود.

ویژگی های دوست خوب

1. عقل و درایت

خرد و عقل از الطاف و عنایات حضرت حق به بندگان می باشد که به عنوان «حجت باطنی» معرفی شده و اگر کارها طبق عقل و اندیشه انجام شوند، به نتیجه و آینده آن ها می توان امیدوار بود و افرادی که با شخص عاقل و با تدبیر همنشین و دوست می شوند، از کمالات او بهره برده، عقلشان به شکوفایی می رسد و کارهای زندگی خود را با موفقیت به پایان می برند. حضرت علی(علیه السلام) در این زمینه می فرماید: «همنشینی با افراد عاقل و صاحب اندیشه سالم باعث صلاح و درستی کارها می شود.» 17

2. صداقت و راستی

صداقت و راست گویی از صفات پسندیده انسانی است و در قرآن کریم کسانی که اهل دروغ هستند به عنوان دشمنان خدا معرفی شده اند; چون این ها بر خلاف فطرت انسانی، که دعوت به پاکی و صداقت می کند، رفتار می نمایند و از این طریق، باعث ناامنی اجتماعی و عدم اعتماد در میان انسان ها می گردند; زیرا وقتی افراد دروغگو در جامعه وجود داشته باشند مردم به همدیگر اعتماد نمی کنند و اعتماد اجتماعی زایل می گردد.

دوستی و رفاقت با افراد دروغگو از یک سو، موجب نفوذ این صفت ناپسند در انسان می گردد و از سوی دیگر، موجب تشویش فکر و روان انسان ها شده، نمی توانند به یکدیگر اعتماد کنند.

امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «با چهار گروه رفاقت نکن: احمق، بخیل، ترسو و دروغگو. احمق و بی عقل می خواهد به تو سود برساند، ولی صدمه می زند. بخیل و تنگ نظر از تو می ستاند، ولی به تو چیزی نمی دهد. ترسو به هنگام نیاز، نه تنها تو را، بلکه پدر و مادر خود را نیز تنها می گذارد. دروغگو تو را به اشتباه و خطا می اندازد; چون اگرچه گاهی راست می گوید ولی قابل اعتماد نیست.» 18

3. بزرگواری و اصالت خانوادگی

افراد بزرگوار و دارای خانواده محترم و اصیل معمولا دارای صفات ارزشمند و کمالاتی والا هستند و همنشینی با آنان موجب احترام اجتماعی و کسب ارزش های اخلاقی و دینی می گردد و انسان را به طرف زندگی آبرومندانه و با نزاکت رهنمون می شود.

پیامبر گرامی حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) در این باره می فرماید: «اَسْعَدُ النّاس مَن خالَطَ کرامَ النّاس»; 19 خوش بخت کسی است که با افراد بزرگوار و با نجابت همنشین و دوست شود.

4. شایستگی و نیکی

خلق و خوهای نیک مثل وفاداری، امانت داری، صداقت، گذشت و با تقوایی، به طور ناخودآگاه و ناهوشیارانه به انسان منتقل می شوند و آدمی هرگاه در جمع افرادی نیکوکار به سر برد به تدریج، نیکوکار خواهد شد.

حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «قارِن أهلَ الخیرِ تَکُن مِنهم و باِئن أهلَ الشرِّ تَبِن عنهُم»; 20 به نیکوکاران نزدیک شو تا از آنان شوی، و از بدکاران دوری گزین تا از وصف آنان خارج گردی.

  • گلی خوش بوی در حمّام روزی بدو گفتم که مشکی یا عبیری بگفتا: من گِلی ناچیز بودم کمال همنشین در من اثر کرد و گرنه من همان خاکم که هستم. 21

  • رسید از دست محبوبی به دستم که از بوی دلاویز تو مستم؟ و لیکن مدتی با گُل نشستم و گرنه من همان خاکم که هستم. 21 و گرنه من همان خاکم که هستم. 21

5. وادارنده به اطاعت خدا

به دلیل آنکه آدمی را چاره ای جز معاشرت و رفاقت نیست و مسیر زندگی ایده آل به سمت اهداف عالی از لابه لای زندگی اجتماعی می گذرد، باید برای تعیین مسیر زندگی مطلوب، دنبال قطب نمایی باشیم که راه را به ما می نمایاند و مسیر واقعی را، که همانا پرستش خداوند و قرار گرفتن در مسیر بندگی اوست، به ما نشان می دهد.

افرادی که انسان را از حق دور و از قلب انسان خدازدایی می کنند شایسته معاشرت و رفاقت نیستند و این معیار، ملاک اساسی و سترگ انتخاب دوست و دوستی نمودن است. چه زیبا و جامع است آن کلامی که امام صادق(علیه السلام) به نقل از رسول خاتم(صلی الله علیه وآله) از حضرت مسیح(علیه السلام)خطاب به حواریّون نقل می کند:

«قالَتِ الحَواریّونَ لعیسی، یا روحَ اللّهِ! مَنْ نُجالِسُ؟ قال: مَنْ یُذَکِرُکُمُ اللّهَ رُؤیَتُهُ و یَزیدُ فی عِلمِکُم مَنطِقُهُ و یُرَغِّبُکُم فی الآخرةِ عَمَلَهُ»; 22 حواریّون حضرت عیسی(علیه السلام)به ایشان عرض کردند: یا روح اللّه! با چه کسی همنشینی نماییم و دوستی کنیم؟ حضرت فرمود: با کسی که سه صفت داشته باشد:

1. دیدنش شما را به یاد خدا آورد و به اطاعت خداوند ترغیب کند.

2. سخن او بر علم شمابیفزاید و باعث افزایش دانشتان گردد.

3. عمل او شما را به آخرت ترغیب کند و به یاد آخرت بیندازد.

حال که می دانیم هدف زندگی و کمال نهایی انسان همان قرب الهی و تسلیم دستورات خداوند بودن است، باید در تمام کارها، حب ها و بغض ها چیزی مطلوبمان باشد که ما را متوجه قرب الهی و اطاعت پروردگار نماید. در این میان، انتخاب دوست با رعایت سه شرط ذکر شده در روایت، ما را به قرب خدا، هدایت می کند:

ویژگی اول دوست خوب آن است که رفتار و عملش بر اساس تقوا و اخلاص باشد، به گونه ای که یاد خدا را به دل انسان بیندازد.

ویژگی دوم یک دوست خوب آن است که وقتی با او هم صحبت می شوید، بر شناخت، معرفت و علم شما بیفزاید و هیچ گاه حرف های بیهوده به زبان نمی آورد و از چنین سخنانی پرهیز دارد. بدین روی، با هر کلامی که بر زبان جاری می سازد، حکمت می آموزد و نیازی از نیازهای شما را برآورده می کند و بر معلومات شما می افزاید.

ویژگی سوم اینکه کردار و عملش به گونه ای است که شما را به کارهای اخروی ترغیب کند. اگر کسی دایم در فکر آخرت باشد، این طرز تفکر باعث می شود که رفتارش را هم به سوی آخرت و سعادت ابدی جهت دهد. کسی که از قیافه اش گناه می بارد و در صورت و لباسش شرارت و بی دینی جلوه گر است، هرگز یک دوست خوب و ایده آل نیست و معاشرت با او نه تنها انسان را به یاد خدا نمی اندازد، بلکه اگر کسی را به یاد شما بیاورد، جز شیطان نخواهد بود. پس اگر می خواهیم رفیق انتخاب کنیم باید بر اساس این معیارها باشد; یعنی کسی را به عنوان دوست انتخاب کنیم که ما را به هدف الهی نزدیک می کند و کمک می نماید تا راه خدا و صراط مستقیم را طی کنیم و به بیراهه نرفته، انحطاط پیدا نکنیم، و یقین بدانیم که دوست خوب از الطاف خداوند است و باید قدرش را دانست و در حفظ او کوشا بود.

پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) درباره ارزش دوست خوب می فرماید: «اِذا اَرادَ اللّهُ بعَبد خیراً جَعَلَ لَهُ وزیراً صالحاً إنْ نَسِی ذکَّرَهُ و إنْ ذَکَرَ اَعانَهُ»; 23 هرگاه خداوند خیر و خوبی بنده ای را بخواهد، برای او همنشین صالحی قرار می دهد که اگر (خدا) را فراموش کند، به یادش آورد و آن گاه که به یاد خداست، او را یاری می کند.

خلاصه آنکه دوست پرهیزگار کیمیاست و باید بسیار جست تا آن را یافت، ولی این تلاش و کوشش برای یافتن او ارزش دارد و در مقابل فوایدی که یک دوست با تقوا برای انسان در پی دارد این تلاش ها در مقابلِ آن همه برکات و ثمرات ناچیزند.

6. برآورنده نیاز دوست

زندگی اجتماعی هیچ گاه خالی از مشکلات و گرفتاری ها نبوده و در هر زمانی آدمی با سختی ها، نیازها و فراز و نشیب هایی مواجه بوده است. علت اجتماعی زندگی کردن انسان ها احتیاج به همدیگر بوده و اینکه در هر زمان یکدیگر را یاری می کرده و سعی نموده اند تا مصایب و مشکلات همنوعان خویش را برطرف سازند. این ایده از ارزش های والای انسانی و اسلامی به حساب آمده است. اگر فردی نسبت به گرفتاری همنوعان یا برادر دینی خود بی توجه باشد، از ارزش های دینی و انسانی بیگانه بوده و در مسیر انحطاط قرار گرفته است.

در میان روابط اجتماعی و همیاری های انسانی، نقش دوست و رفیق شایسته، جلوه و ظهور ویژه ای دارد و رفیقی که در مشکلات و هنگام نیاز به فریاد انسان می رسد، ارزش خاص و اهمیت فوق العاده ای دارد; زیرا بسیاری از دوستان در موقع راحتی و فراوانی نعمت و امکانات، ادعای دوستی می کنند و در مواقع احتیاج توجهی به مشکلات رفیق خود ندارند و او را تنها می گذارند. از این رو، بر اساس معیارهای دینی و انسانی، یکی از ویژگی های دوست شایسته این است که هنگام نیاز به یاری انسان می شتابد.

حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «بهترین دوست کسی است که موقع احتیاج به یاری تو بشتابد و کمکت کند.» 24

همچنین حضرت در جای دیگر می فرماید: «لا یکونُ الصدیقُ صدیقاً حتی یحفظَ أخاه فی ثلاث: فی نِکبته و غیبتهِ و وفاتِه»; 25 دوست و رفیق وقتی دوست واقعی است که سه هنگام انسان را فراموش نکند: هنگام گرفتاری و در نبود انسان و پس از وفات او.

و به قول شاعر شیرین سخن سعدی:

  • دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی.

  • در پریشان حالی و درماندگی. در پریشان حالی و درماندگی.

دوستی های ممنوع

گرچه وجود دوست و دوستی یکی از عوامل ترقّی و صعود انسان به مراتب عالی کمالات و ارزش هاست، ولی ـ همان گونه که در بحث های گذشته بیان شد ـ دوست خوب دارای شرایط و صفاتی است که اگر آن شرایط و صفات وجود نداشتند، دوستی و داشتن دوست نه تنها لازم نیست، بلکه ممنوع خواهد بود; زیرا بعضی از دوستی ها نه تنها باعث ترقّی و کمال انسان نمی شوند، بلکه عامل هدر رفتن نیروها و استعدادهای جوانی شده، انسان را به سمت هلاکت و نابودی سوق می دهند. قرآن کریم درباره عواقب دوستی با نااهلان از زبان اهل جهنّم چنین نقل می کند: «قیامت روزی است که انسان ظالم و گناه کار انگشت حسرت به دندان می گزد و می گوید: ای کاش با پیامبر، دوست و همراه می شدم! وای بر من! کاش فلان شخص گم راه را به دوستی نمی گرفتم! او مرا از یاد و راه حق منحرف و گم راه کرد و مرا به خذلان و خواری کشاند.» 26

امام صادق(علیه السلام) درباره دوستی با نااهلان و گم راهان می فرمایند: «مَنْ یَصحَبْ صاحِبَ السُّوءِ لا یَسلِم»; 27 کسی که با رفیق بد و گم راه، همنشین شود، سالم نمی ماند و سرانجام به ناپاکی آلوده می شود.

امام علی(علیه السلام) نیز در روایتی نورانی و پرمحتوا به نکته ای ارزشمند درباره همنشینی با اهل شرارت و گناه اشاره کرده، می فرماید: «لا تَصحَبِ الشریرَ، فانَّ طبعَکَ یسرَقُ مِن طبعِهِ شرّاً و انتَ لا تَعلَم»; 28 با انسان شرور و فاسد رفاقت مکن; زیرا شخصیت و طبع تو از شرارت های او الگوگیری می کند، بدون آنکه خودت بفهمی.

انسان در تعاملات اجتماعی و ارتباطات دوستانه، به طور ناهوشیار و غیرارادی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار می گیرد و صفاتی به طور غیرارادی در وجود او ایجاد شده و در رفتارهای او ظاهر می شوند و از این رو، در دستورات دینی، دوری از محیط های آلوده و افراد فاسد توصیه شده است. حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در روایت مزبور به این مسئله اشاره فرموده، گوشزد می کند که بعضی از صفات رذیله و زشت به طور ناهشیارانه از رفیق بد به انسان منتقل می شوند. در این بحث، سعی خواهد شد تا مواردی از دوستی های ممنوع و انحرافی به صورت عینی بیان شوند:

1. دوستی با احمق

دوستی با فرد نادان و سبک سر به دلیل تأثیرپذیری انسان از اخلاق او، به صلاح انسان نبوده و امری ناصحیح است. امام صادق(علیه السلام)می فرماید: «از هم نشینی با احمق بپرهیز; زیرا زمانی که تو به او بسیار نزدیکی، بدی و آسیب او به تو بسیار نزدیک است»; 29 یعنی چون نادان و احمق است، به جای خوبی، به انسان بدی می کند.

2. دوستی با دروغگو

بنای دوست و رفاقت بر اعتماد متقابل و صداقت است و اگر یکی از طرفین از راست گویی و اعتماد برخوردار نباشد، این دوستی ارزشی ندارد و جز خسران چیزی به انسان نمی رسد.

امام صادق(علیه السلام) درباره دوستی با دروغگو می فرمایند: از دوستی با دروغگو پرهیز کن; زیرا دروغگو مانند سراب است که دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور می نمایاند; 30 یعنی قابل اعتماد نیست و انسان را دچار گمراهی و انحراف می سازد.

3. دوستی با افراد پست و فاسد

رفاقت با افراد پست و فاسد به دلیل آنکه از یک سو، انسان را از افراد بزرگوار و مؤمن دور می سازد و از سوی دیگر، رفتارهای ناپسندش به انسان سرایت می کند، مذمّت شده و در دستورات اخلاقی و تربیتی اسلام از دوستی با چنین افرادی نهی شده است.

حضرت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در این باره می فرماید: «از همنشینی با فرد پست و فاسد پرهیز کن; زیرا تو را هم به خودش و کارهای زشتش ملحق می کند.» 31

4. دوستی با چاپلوس

«متملّق و چاپلوس» کسی است که با انگیزه ترس یا طمع، بر خلاف عقیده باطنی خود، لب به تمجید و تحسین این و آن می گشاید و با مدح و ثناگویی نابه جا و افراطی، شخصیت معنوی و ارزش انسانی خویش را ضایع می سازد. افراد متملّق برای آنکه از شدت رسوایی و زشتی کار خود بکاهند، می کوشند تا عمل نادرست خود را درست و منطقی جلوه دهند و اصرار دارند تا دیگران را در این روش هم رنگ و هم عقیده سازند.

حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «با چاپلوس رفاقت و دوستی مکن; زیرا با چرب زبانی تو را اغفال می کند و کارهای زشت خود را در نظرت زیبا جلوه می دهد و دوست دارد که تو نیز مانند وی باشی.» 32

افراد متملّق برای انحراف و گم راهی دیگران، کاری شبیه شیطان انجام می دهند که طبق فرموده قرآن کریم، شیطان برای گم راهی افراد از ابزارهای متعددی استفاده می کند; از جمله اینکه کارهای زشت و پست انسان ها را در نظرشان زیبا جلوه می دهد و بدینوسیله، آن ها را وسوسه می کند که نه تنها آن کار زشت را ترک نکنند، بلکه بیش از گذشته به انجام آن مبادرت ورزند; و مرتب در گوش آن ها می گوید و به آن ها القا می کند که این کار چه عیبی دارد؟ کار تو بسیار زیبا و پسندیده است! 33

5. دوستی با خائن و ستمگر

خیانت در تمام ابعاد و شقوقش، امری حرام و غیر انسانی و خلاف اخلاق است و افرادی که در مسائل اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و دوستی ها، اهل خدعه و خیانت باشند، افرادی پست و گناه کار بوده و در شرع مقدس اسلام مورد مذمّت قرار گرفته اند. در دستورات تربیتی و اخلاقی اسلام همچنین از دوستی و رفاقت با آنان منع و نهی شده است و فلسفه این کار آن است که افراد خائن قابل اعتماد نیستند و حریم آبروی دوست را رعایت نمی کنند و در موقع مناسب، به ناموس، اموال، آبرو و جایگاه اجتماعی دوست خیانت می کنند و نه ترسی از خدا دارند و نه از بنده خدا و نه از مذمّت اجتماعی.

امام صادق(علیه السلام) در حدیثی بسیار آموزنده و هشداردهنده می فرماید: «از سه دسته مردم کناره گیری کن و هرگز طرح دوستی و رفاقت با آنان مریز: از خائن، ستم کار و سخن چین; زیرا کسی که به خاطر تو به دیگری خیانت کند، روزی نیز به تو خیانت خواهد کرد، و کسی که به خاطر تو به دیگران ستم کند، به تو نیز ستم خواهد کرد; و کسی که از دیگران نزد تو سخن چینی کند، علیه تو نیز نزد دیگران سخن چینی خواهد کرد.» 34

6. دوستی با افراد حیله گر

دوست باید مورد اعتماد بوده و اهل مکر و ریا نباشد، وگرنه نمی توان به او دل بست و مطمئن شد. امام صادق(علیه السلام) در روایتی، پس از ترسیم سیمای دوستان ظاهری می فرماید: کسانی که در ظاهر، به صورت دوست می بینی، اگر آزمایششان کنی خواهی دید که چند دسته اند: بعضی مانند شیران فقط اهل حمله و خوردن هستند; بعضی مانند گرگ، ضرر زن و آسیب رسانند; گروهی مانند سگان، چاپلوس و متملّق اند; و دسته چهارم مانند روبا، حیله گر و دزد می باشند که ظاهرشان مختلف اما مقصدشان یکی است.» 35

نکته مهم

تمام نکاتی که درباره شرایط دوست و صفات دوست بیان شدند مربوط به زمانی هستند که می خواهیم با کسی دوستی پایدار و رسمی داشته باشیم و می خواهیم با آن ها رفتوآمد کنیم، و گرنه در برخوردهای روزمرّه و روابط اجتماعی، که با افراد متعددی انسان سلام و علیک و روابط اجمالی دارد ـ مثلا، با هم کلاسی ها یا هم محله ای ها ـ وجود تمام شرایط دوستی لازم و ضروری نیست و اصلا این ها قابل حصول نیستند; چون هم محله ای و هم کلاسی و افرادی که با آن ها ارتباط اجمالی و کمی دارد به طور جبری بر انسان تحمیل می شوند و معیارهایی که در روابط دوستانه لازمند با معیارهایی که در روابط اجتماعی مطرحند، فرق دارند; زیرا دوستی یک ارتباطی صمیمی و دارای گستره بیشتر و تعاملات بشری است، ولی روابط اجتماعی از گستره زیادی برخوردار نبوده و ارتباطات سطحی تر می باشند و تأثیرپذیری قابل توجهی در ارتباطات اجتماعی به چشم نمی خورد.

مسئله دیگر اینکه چون دوران نوجوانی و جوانی دوران کم تجربگی است و احتمال خطا و لغزش در افراد وجود دارد، بعضی خطاهای دوستان که چندان حادّ و عمدی نیستند باید نادیده انگاشته شوند و در رفع و اصلاح آن ها اقدام گردد و نباید با کوچک ترین خطا و اشتباهی، دوستی و رفاقت را به هم زد. بله، اگر شخصی به گناه و بزه کاری جدّی آلوده شده است، باید از او جدا شد و این کار لازم است.

ارتباط دختر و پسر و شرایط آن

یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان، تعامل و ارتباط با دیگران است. انسان در طول رشد خود، پیوسته برای بقا و پیشرفت خویش، محتاج ارتباط با دیگران است که بین این امر با سلامت رابطه ای نزدیک وجود دارد. تمام انسان ها به دنبال یافتن کسانی هستند که با آن ها احساس خوش بختی کنند و از زندگی با آن ها لذت ببرند و در کنارشان منفعت بیشتری کسب کنند. در بین ارتباطات انسانی، نیاز به ارتباط با جنس مخالف هم در مقطعی از زندگی انسان مطرح می شود و این زمانی است که پسر و دختر تصمیم می گیرند تا همسر آینده را انتخاب کنند و در این ارتباط مقطعی که لازمه شناخت از همدیگر است، اصولی مطرح هستند.

باید توجه داشت که نیروی پیوندجویی دو جنس مخالف، دل دادگی های پسرانه و دلبری های دخترانه و دل بستگی های طرفین، در قشر جوان وجود دارد. البته این ارتباط ها و علاقه ها منشأ تشکیل خانواده و بقای نسل و ادامه حیات می گردند، ولی باید در چارچوب اصولی اخلاقی و شرعی باشند.

گاهی این علاقه درونی به جنس مخالف و نیاز به ارتباط با او، از چارچوب هنجارهای اجتماعی و دینی خارج می شود و به سوی بی عفّتی و گناه کشیده می شود که این امر بسیار ناشایست و غیراخلاقی است.

در این بحث، سعی خواهد شد تا چارچوب ارتباط با جنس مخالف، که گاهی برای انتخاب همسر لازم است، طبق معیارهای اسلامی و اخلاقی بیان گردد تا نوجوانان عزیز از شرایط آن مطّلع گردند. اما پیش از بیان اصول ارزشی و اخلاقی ارتباط، لازم است تعریف دوستی با جنس مخالف بیان گردد ـ تا خدای ناکرده ـ جوانان عزیز به این عمل ضدارزشی و حرام گرفتار نشوند.

تعریف «دوستی دختر و پسر»

بر اساس قواعد کلی حاکم بر ارتباط میان فردی، نمی توان هر ارتباطی را «دوستی دختر و پسر» نامید، بلکه می توان گفت: «دوستی دختر و پسر» یعنی: ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط، محبت، صمیمیت، عشق، دوستورزی و علاقه قلبی ویژه وجود دارد و از این رو، ارتباط دو کودک یا ارتباط تحصیلی یا ارتباط معلم با شاگرد و مانند آن، که برای اهداف خاصی است، نمی تواند از مقوله دوستی دختر و پسر باشد. 36

انگیزه های برقراری ارتباط با جنس مخالف

1. وعده ازدواج: یکی از بهانه های ارتباط بین پسران و دختران وعده ازدواج از ناحیه پسر است و معمولا با این وعده ها پسران با دختران ارتباط پیدا می کنند. در حقیقت، دختر و پسر با طرح مسئله «ازدواج» با یکدیگر رفاقت کرده، سعی می کنند نیازهای عاطفی همدیگر را برآورده کنند، اما حقیقت امر این است که این وعده ها در حدّ خیال بافی می مانند و جامه عمل نمی پوشند; زیرا خانواده دختر و پسر چنین افرادی را در حدّ لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمی یابند، طرح مسئله «ازدواج» از سوی پسر اگر هم صورت گیرد، با مخالفت خانواده اش روبه رو می شود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانواده دختر چنین ازدواجی را نمی پسندند. بنابراین، وجود فکر ازدواج در بین دختران و پسران تنها نوعی ساز و کار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رهایی از اضطرابی است که در نتیجه عملِ بر خلاف قواعد و هنجارهای خانواده و جامعه صورت می گیرد. توجه به این نکته، بهترین روش ایجاد ارتباط، در پرتو اصول دینی است که خانواده پسر از خانواده دختر خواستگاری کند و تحت نظارت والدین تحقیقات ادامه یابند و از خصوصیات همدیگر مطلع شوند.

2. انگیزه جنسی: از انگیزه های دیگر ارتباط دختر و پسر بهره بری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه که از لحاظ رشد فکری و فرهنگی در انحطاط شدیدی به سر می برند، بیشتر دیده می شود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، همه ارزش های خانوادگی و فردی خود را قربانی می کنند و دست به رفتاری می زنند که برای اغلب افراد جامعه، بسیار پست تلقّی می شود.

چنانچه این ارتباط های ناپسند منجر به رابطه جنسی بین دختر و پسر شوند مشکلات زیادی را برای دختر، که قربانی اصلی این رابطه است به دنبال می آورند. اشتغال ذهنی درباره این موضوع که مبادا این ارتباط برای او در آینده مشکل ساز باشد، تعادل روانی او را به نحو چشم گیری بر هم می زند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل می کند.

چنین دخترانی در ازدواج با مشکل روبه رو می شوند و حاضر به ازدواج نیستند و زمانی که با فشار خانواده روبه رو می شوند و تن به ازدواج می دهند، همیشه نگران افشای رابطه گذشته خود هستند و از اینکه همسرشان از رابطه مخفی آن ها در گذشته آگاه شود رنج می برند.

3. توهّم قدرت و جاذبه: یکی دیگر از انگیزه های دوستی با جنس مخالف این است که پسران داشتن دوست دختر را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور می کنند و دختران نیز داشتن یک دوست پسر را یک جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب می آورند.

این نگرش نقش مهمی در تحریک و تلاش دختران و پسران برای دوست یابی دارد. چنین نگرشی است که گاه برخی دختران و پسران را وادار می کند تا از طریق صحنه سازی و استفاده از روش های تقلّبی این گونه وانمود کنند که دارای دوست پسر و یا دختر هستند.

اما طول نمی کشد که پی خواهند برد این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده به قیمت از دست دادن بسیاری از جاذبه ها و قدرت های اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده، در نتیجه، دوستی ها به پایان می رسند و حسرت از دست دادن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.

4. پناه جویی به یکدیگر: دختران و پسرانی که مورد بی محبتی در خانواده قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی هستند و در این زمینه، خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنهان با جنس مخالف، درصدد کسب رضایت و یا به عبارت دیگر، به دنبال یافتن شرایطی هستند که برای آن ها اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتری فراهم کند و پناه گاهی برای جبران کمبود محبت خود فراهم سازند.

اما اطمینان خاطری که دختران و پسران از طریق برقراری دوستی بین خود جستوجو می کنند هیچ گاه حاصل نمی شود; زیرا این روابط پنهانی و به دور از چشم خانواده صورت می گیرد. به همین دلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف کنند تا بتوانند زمینه این رابطه را فراهم کنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری که دو طرف باید تحمّل کنند تا این روابط از چشم آشنایان پنهان بماند، رضایتمندی و آرامشی را که به دنبال آن هستند خنثا خواهد کرد.

آثار رابطه با جنس مخالف

ارتباط با جنس مخالف، بخصوص اگر رابطه ای خارج از محدوده اخلاق و دستورات دینی باشد، آثار و تبعات زیان باری به دنبال دارد:

1. از بین رفتن کرامت انسانی و غرق شدن در گرداب شهوت ها:

اگر انسان به غریزه جنسی به عنوان یک هدف و خارج از چهارچوب مقرّرات اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی بپردازد، هر عاملی که بهتر و بیشتر به شهوت ها پاسخ دهد، جایز شمرده می شود و در این صورت، چشم چرانی، علاقه شهوانی به همجنس، خودارضایی، اعتیاد به عکس ها و فیلم های مبتذل و آزادی ارتباط شهوانی دختران و پسران با یکدیگر پسندیده می نماید، حتی اگر با ضابطه های عقلی و دینی در ستیز باشند و به نابودی شرافت انسانی و جامعه بشری بینجامند!

با نگاهی به جوامع غربی پیامدهای منفی رابطه دختران و پسران را بر فرد و جامعه به خوبی درخواهیم یافت. در این جوامع، هدف انسان از زندگی و آینده روشن از میان رفته و افزایش روزافزون قتل و جنایت، اعتیاد، خودفروشی، آشفتگی روحی و روانی و دیگر آسیب های اخلاقی و انسانی، همه ناشی از غلبه شهوات و بی بند و باری بر عقل و ایمان است.

2. کاهش آرامش روانی و افزایش التهاب و اضطراب:

برخی صاحب نظران غربی همچون فروید ، 37 آزادی های جنسی را عامل آرامش روحی و زدودن عقده های درونی می دانند، ولی پس از اجرای فراگیر این راهکار در غرب، شاهد افزایش روزافزون آمار بیماری های روانی، خودکشی و جنایت های ناشی از ناکامی های جنسی می باشند.

روشن است که گسترش محرّک های جنسی انسان را به رابطه گسترده با جنس مخالف می کشاند و هرگونه شکست در این راه، به آسیب بزرگ تری خواهد انجامید. این نوع رابطه هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای جنسی را به صورت آتشی شعلهور، عطشی روحی و خواست اشباع نشدنی درمی آورد. در نتیجه، با توجه به اینکه روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است، اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است. هیچ نوجوان پسری از تصاحب دختران و هیچ دختری از متوجه کردن پسران و در نهایت، هیچ دلی از هوس، سیر نمی شود. تقاضای نامحدود، خواه و ناخواه، انجام ناشدنی است و همیشه همراه نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوهاست و به نوبه خود، منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد. 38 البته همه این ها در صورتی است که تقوا و ترس از خدا وجود نداشته باشد. کسی که تقوا دارد و حریم الهی را نگه می دارد خداوند او را برای نجات این گرداب ها یاری می دهد.

3. پیدایش تنوّع خواهی و اثرگذاری آن بر انتخاب فرد در ازدواج:

نوجوانان و جوانانی که پیش از ازدواج، با جنس مخالف خود، رابطه برقرار می کنند، هنگام ازدواج و انتخاب همسر، به همه با دید شک و تردید می نگرند. حتی پس از ازدواج نیز روحیه هوسبازانه و تنوّع طلبانه، روانشان را آزار می دهد و چه بسا به سوی منجلاب فساد کشیده شوند و راه بی بندباری را در پیش گیرند.

4. آلوده شدن به معصیت:

قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام)از ارتباط جنسی با دیگران و نگاه های شهوت آمیز برحذر داشته و وعده خسران و عذاب به مرتکبان چنین اعمالی داده است.

قرآن کریم می فرماید: (قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَی.... وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ.... زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ...) (نور: 30 و 31); به مؤمنان بگو! چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند. این برای آنان پاکیزه تر است... و به زنان با ایمان بگو: چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را آشکار ننمایند جز بر شوهرانشان... .

این آیه، به صراحت دستور داده است که زن و مرد نامحرم به یکدیگر نگاه شهوت آلود نداشته باشند. به راستی، اگر به این آیه مبارکه عمل شود و دختر و پسر نامحرم از ابتدا به یکدیگر توجه ننمایند و به هم نگاه هوس آلود نکنند، آیا دوستی ها و عشق های خیابانی به وجود می آیند؟

علّامه مجلسی در روایتی از معصومان(علیهم السلام) نقل می کند که فرمودند: «کسی که به حرام دستش را به دست زنی برساند، چون به صحرای محشر درآید، دستش بسته باشد; و کسی که با زنان نامحرم، خوش طبعی، شوخی و مزاح کند، خداوند در عوض هر کلمه، سالیان زیادی او را در محشر حبس می کند; و اگر زنی راضی شود که مردی به حرام او را در آغوش بگیرد، ببوسد یا به حرام با او ملاقات نماید و یا با او خوش طبعی و شوخی کند، بر او نیز گناهی همانند آن مرد است.» 39

شرایط ارتباط با جنس مخالف

بر اساس بینش دینی و اسلامی هرگونه دوستی با جنس مخالف ممنوع و حرام است و عذاب اخروی در پی دارد، اما ارتباط عادی برای مصالح ویژه از قبیل مباحثات علمی، داد و ستد، رفتوآمدهای خانوادگی، استاد و شاگردی و مانند آن، که لازمه زندگی اجتماعی هستند و منافع مادی و معنوی بر آن ها مرتب هستند، اشکال ندارد، ولی این ارتباطات هم شرایط و قوانینی دارند که به بعضی از آن ها اشاره می شود:

1. رعایت حیای فردی و عفّت جمعی:

ارتباط با جنس مخالف، که در شرایط خاصی اتفاق می افتد، نه تنها مجوّز پرده دری و از بین بردن عفت نیست، بلکه از ابتدا برای حفظ حریم عفت و حیا تأسیس شده و به خاطر مصالح مهم اجتماعی وضع شده است; یعنی فلسفه وجودی این ارتباط، حفظ عفّت عمومی و تحکیم حیای فردی و کسب کمالات از طریق مقابل است. از این رو، ممکن نیست فلسفه وجودی آن را زیر پا نهاد. حتی برای زن و شوهر هم، که از ارتباط دوستی بی حد و مرز برخوردارند، این آزادی در رفتار دوستانه وجود ندارد و همه باید حیای عمومی و حریم اخلاقی جامعه را حفظ کنند و زمینه تحریک و انحراف همنوعان را فراهم ننمایند و روابط همسری در چارچوب ارزش های دینی و انسانی انجام گیرند.

خداوند متعال در سوره مبارکه قصص، در داستان ارتباط دختران حضرت شعیب(علیه السلام) با حضرت موسی(علیه السلام) به این شرط تصریح دارد و می فرماید: وقتی حضرت موسی(علیه السلام) در آب دادنِ به گوسفندان، به دختران شعیب(علیه السلام) کمک نمود، آنان نزد پدر رفتند و از جوانمردی حضرت موسی(علیه السلام) تعریف و تمجید کردند و حضرت شعیب(علیه السلام)تصمیم گرفت از حضرت موسی(علیه السلام)سپاس گزاری کند. به همین دلیل، دختران خود را به دنبال او فرستاد و دختران در اوج حیا و عفّت حرکت کردند تا به کنار جاده رسیده و در آنجا منتظر ماندند تا حضرت موسی(علیه السلام) متوجه حضور آنان شود و حضرت موسی هم متوجه آمدن آنان شد. دختران از او تقاضا کردند تا پیش پدرشان بیاید و حضرت موسی هم قبول کرد، وقتی خواستند به طرف منزل بروند، حضرت موسی(علیه السلام)به خاطر حفظ حریم حیا و عفّت، دوشادوش دختران حرکت نکرد، بلکه جلوتر از دختران راه می رفت و دختران شعیب به دنبال او با انداختن سنگ ریزه، مسیر را نشان می دادند. 40

بنابراین، ارتباط با جنس مخالف باید با حفظ حریم فردی، رعایت حیا و عفّت اجتماعی باشد و اگر برخاسته از تمایلات جنسی و شهوانی باشد، ممنوع است و گناه بزرگی در پی دارد.

2. رعایت دستورات دینی در ارتباطات:

خواستگار در مراحل خواستگاری می تواند در قالب دستورات شرع با فرد موردنظر خود ارتباط داشته باشد، اما حتماً باید با رعایت دستورات دینی انجام گیرد تا ـ خدای ناکرده ـ به گناه منجر نشود. به عنوان مثال، پسر باید سعی کند با دختر شوخی جنسی و تحریک آمیز، صحبت های عاشقانه، نگاه های شهوت انگیز، تماس بدنی و تمام کارهایی که از نظر دین اسلام ممنوع هستند، انجام ندهد و ارتباط آنان در فضایی برادرانه و جوانمردانه انجام شود; زیرا اگر مراعات مسائل دینی و اعتقادی در ارتباط وجود نداشته باشد، آرام آرام این ارتباط به طرف ناهنجاری اخلاقی کشیده شده، رابطه ناسالم می گردد و در این صورت، به ضرر هر دو تمام می شود و جامعه دینی هم این ارتباط را قبول نمی کند و در مقابل آن واکنش نشان می دهد.

3. هدفدار بودن:

بسیاری از ارتباطات دختران و پسران نوجوان هدف جدّی و ارزشمند نداشته، صرفاً لذت جویی لحظه ای می باشد که این لذت جویی ها اگر در چارچوب دستورات دینی ـ یعنی، پس از جاری شدن عقد ازدواج ـ نباشند، جایز نیستند. از این رو، این ارتباطات، که صرفاً جنبه تفریحی دارند و منفعتی مشروع از آن ها به هیچ کدام از دختر و پسر نمی رسد مذموم است. از این رو، برای جلوگیری از هدر رفتن سن نوجوانی و سنین نشاط و بالندگی لازم است تا در ارتباطات اهدافی دنبال شود و از این فرصت برای بهره برداری علمی، اخلاقی، آموزشی و هنری استفاده گردد.

نتیجه اینکه در دستورات دینی و تربیتی اسلام، توجه ویژه ای به دوستی و ارتباط شده و معیارهایی که برای انتخاب دوست بیان شده، همه در جهت تربیت و تکامل انسان ها بوده و سعی شده است ترقّی و بالندگی اخلاقی، علمی و معنوی در آن ها مورد توجه باشد و حتی در ارتباط با جنس مخالف هم دستورات و رهنمودهایی ارائه شده که با کمال طلبی انسان ها سازگاری دارد و خط مشی طوری ترسیم شده است که انسان ها را از انحراف و کج اندیشی بازداشته، به خالق یکتا نزدیک سازد و سعادت دنیوی و اخروی آنان را در پی داشته باشد.

1 ـ محمدرضا شرفی، مراحل رشد و تحوّل انسان ، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1364، ص 163.

2 ـ محمّد محمدی ری شهری، میزان الحکمه ، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1362، ج 4، ص 157، ح 7368.

3 ـ محمّدرضا کاشفی، آیین مهرورزی ، قم، انتشارات اسلامی، 376، ص 130.

4 ـ همان، ص 131.

5 ـ محمد محمدی ری شهری، پیشین، ج 1، ص 43، ح 156.

6 ـ انفال: 46،

7 . K.N. Frankel, Girl¨s Perceptions of Peer Relationship support stress , Journal of Early Adoleseence, 10 (1), pp 69-88.

8 ـ جمال الدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم ، تهران، دانشگاه تهران، 1373، ج 5، ص 2578 و 2577، ش 8921 و 8923.

9 ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار ، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج 71، ص 173، باب 11، ح 2.

10 ـ همان، ج 46، ص 291، باب 17، ح 15.

11 ـ محمّد محمّدی ری شهری، پیشین، ج 5، ص 312، ح 10325.

12 ـ محمدرضا کاشفی، پیشین، ص 137.

13 ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 75، ص 10، باب 15، ح 67.

14 ـ محمّد محمّد ری شهری، پیشین، ج 5، ص 312، ح 10323.

15 ـ همان، ح 10324.

16 ـ زعال فروش یا تهیه کننده زغال.

17 ـ محمّد محمّدی ری شهری، پیشین، ج 75، ص 301، ح 10244.

18 ـ شیخ صدوق، الخصال ، تهران، مکتبة الصدوق، 1348، ص 244، ح 100.

19 ـ محمّد محمّدی ری شهری، پیشین، ج 5، ص 302، ح 10251.

20 ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 71، ص 188، باب 13، ح 16.

21 ـ کلیات سعدی ، 1342، دیباچه، ص 4.

22 ـ محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی ، ترجمه محمدباقر کمره ای، اسوه، 1372، ج 1، ص 110، ح 3.

23 ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 74، ص 164، باب 7، ح 2.

24 ـ محمّد محمّدی ری شهری، پیشین، ج 1، ص 57.

25 ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 71، ص 163، باب 10، ح 28.

26 ـ فرقان: 27ـ29.

27 ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 68، ص 278، باب 78، ح 17.

28 ـ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ، قم، مکتبة آیة اللّه العظمی مرعشی نجفی، 1404 ق، ج 20، ص 272.

29 ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 71، ص 192، باب 14، ح 9.

30 ـ همان، ص 196، باب 14، ح 29.

31 ـ همان، ص 199، باب 14، ح 36.

32 ـ عبدالواحد الآمدی التمیمی، غررالحکم و دررالکلم ، ج 2، ص 328، ح 157.

33 ـ محمّدتقی مصباح، اخلاق در قرآن ، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ج 1، ص 232.

34 ـ ابن شعبه حرّانی، تحف العقول عن آل الرسول ، بیروت، منشورات الاعلمی للمطبوعات، 1394 ق، ص 233.

35 ـ محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج 71، ص 179، باب 11، ح 22.

36 ـ علی اصغر احمدی، روابط دختر و پسر در ایران ، تهران، سازمان انجمن اولیاء و مربیان، 1378، ص 116ـ118.

37 ـ روان شناس و روان تحلیلگر غربی که نظرات باطل زیادی درباره مسائل جنسی دارد.

38 ـ مرتضی مطهری، مسئله حجاب ، قم، صدرا، ص 84ـ87.

39 ـ محمدباقر مجلسی، عین الحیوة ، ص 140.

40 ـ سید محمّدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان ، قم، انتشارات اسلامی، ج 16، ص 35ـ36.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد