مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

نگاهی تاریخ‏مند به عرفان و مکاشفه

نگاهی تاریخ‏مند به عرفان و مکاشفه



دکتر محمدتقی فعالی

ماحصل و مرور

1. ریشه قرآنی

مسئله «لقاء الله» در قرآن ریشه دارد؛ چنانکه دیدیم، در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که هر یک به گونه‏ای به مسئله رؤیت خدا اشاره داشت. این دسته از آیات، مسئله رؤیت را برای اذهان حساس مسلمانان صدر اسلام مطرح کرد. احادیث متعدد این باب، به ویژه حدیث رؤیت ماه که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است، مسئله رؤیت خدا را وارد مرحله تازه‏ای کرد.

در ادامه ما با دو جریان کلام و تصوف مواجه می‏شویم؛ در میان متکلمین، عمدتا معتزله و جهمیّه، امکان رؤیت خدا را منتفی دانسته و برای اثبات این ادعا ادله‏ای ارائه داده‏اند. اهل حدیث و اشاعره، با حمله به اهل اعتزال، به جواز رؤیت خدا فتوا دادند و هر یک به گونه‏ای خاص استدلال ورزیدند. براین اساس می‏توان گفت که بیشتر متکلمان به رؤیت خدا معتقد بودند.

صوفیه بیش از دیگر فرق اسلامی رؤیت خدا را جدی گرفته و هریک به نحوی به مسئله نظر و لقا پرداختند. می‏دانیم که در همان قرون دوم، در عالم تصوف دو مکتب زهد و عشق پدیدار شد. موضوع دیدار دوست هرچند با تصوف عاشقانه و مذاق صوفیان اهل سکر و خراباتیان سازگارتر است، اما کم و بیش در میان عارفان اهل محو و مناجاتیان مطرح بوده است که به نمونه‏هایی از آنها اشاره شد.

حقیقت آن است که عرفان در دوره‏های اولیه، بیشتر به صورت عملی بوده است. ریاضت، سیر و سلوک، طی طریق، منازل و مقامات بیشترین دغدغه صوفیان بوده است و از این رو است که برخی تصوف را که از قرن دوم آغاز شد، به معنای عرفان عملی دانسته‏اند.

آنکه در معنویت و روحانیت هجرت می‏کند، «و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله»، و مراتب توحید را یک به یک می‏پیماید، حالات و وارداتی خواهد داشت که به صورت مکاشفات، مشاهدات و معاینات می‏باشد؛ لذا کشف و شهود عرفانی حاصل تجلیات الوهی است که در پی تخلیه باطن و همراهی انسان کامل رخ می‏دهد.

  • همتم بدرقه راه کن ای «طایر قدس» که درازست ره مقصد و من «نوسفرم»

  • که درازست ره مقصد و من «نوسفرم» که درازست ره مقصد و من «نوسفرم»

2. اگر در صدد تعیین جایگاه مسئله «رؤیت خدا» در عالم اسلام برآییم، آن را در میان علومی چند خواهیم دید؛ این علوم عبارت است از: علم حدیث، کلام، عرفان، فلسفه و حتی تفسیر. این مسئله ابعاد مختلفی دارد و هر علمی متکفل بعد خاصی است. در علم حدیث با اخبار و روایات متعددی از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین (ع) مواجه می‏شویم که هر یک با بیانی خاص این مسئله را عرضه داشته‏اند. متکلمین به منظور دفاع از حریم دیانت و نفی شبهات مخالفین، به جواز یا عدم جواز رؤیت خدا نظر داده‏اند و هر کدام دیدگاه خود را به نحوی مدلل، مستندسازی کرده‏اند. عارفان و صوفیان بیشتر از همه به این مسئله پرداخته‏اند.

در میان نحله‏های فلسفی، حکمت اشراق و حکمت متعالیه، از آنجا که بعد عرفانی و اشراقی دارند، مسئله حالات و واردات را مدنظر قرارداده‏اند؛ البته در مورد ابن سینا باید گفت که این حکیم الهی دو مرحله حیات علمی داشت. ابن سینای اول، کاملاً استدلالی و منطقی، و یک فیلسوف تمام عیار است، اما ابن سینای دوم به دلائلی، شاید دیدار با ابوسعید ابوالخیر، عرفان، تصوف، مقامات و اسرار درونی را مطمح نظر قرار داد و در این برهه حیات فکری خویش، آثاری به جهان علم و اندیشه عرضه داشت که بیشتر بعد عرفانی را تداعی می‏کند. علم تفسیر هم، زمانی که به شرح و بسط آیات عرفانی و شهودی می‏پردازد و نیز زمانی که به عنوان روش تفسیری عرفانی تلقی شود، با مسئله مورد نظر مرتبط می‏شود.

3. عواملی چند، موجب مطرح شدن مسئله رؤیت خدا شدند که ذیلاً به پاره‏ای از آنها اشاره می‏شود.

الف. عامل اعتقادی

بی شک مهم‏ترین عامل پیدایش اندیشه رؤیت حق، بعد اعتقادی آن است و در این بین محرک‏های قرآنی، مؤثرترین نقش را ایفا می‏کند. متکلمان، چه موافق چه مخالف، هرکدام هدف خویش را دفاع از دین قرار داده بودند، لذا انگیزه نخستین، چیزی جز دغدغه‏های فکری و اعتقادی نبوده است.

ب. عامل سنت‏گروی

دانشمندان و محققان مسلمان برای بسط و توسعه عقاید خویش به طور گسترده به سنت‏های پیشین مراجعه می‏کردند. قرآن بیشترین سهم را به خود اختصاص داد و اخبار و احادیث در درجه بعدی قرار داشتند، البته گاه توجه برخی از صوفیان احیا شد، آیات مربوط به رؤیت خدا و حدیث رؤیت ماه بود.

سنت‏گرایان با احیاء سنت قرآنی و نبوی ارزش جدیدی به منابع پیشین بخشیدند. موضوع دیدار در آخریت به اعتقاد بیشتر کسانی که به جواز آن قائل بودند، مبنای قرآنی و حدیثی داشت. صوفیه و دیگران با صحنه‏آرایی‏هایی که از بهشت و مجلس دیدار می‏کردند، از منابع روایی قرآنی و حتی یهودی یا مسیحی بهره می‏برند. این گزارش‏ها که همراه با صحنه‏هایی از تجربه‏های بهشتیان و احساس محبت و شوق دیدار بود، به تفصیل توسط حارث محاسبی فراهم شد و در ادامه توسط صوفیان دوره‏های بعد بیش از پیش مطرح شد.

ج. عامل سیاسی ـ اجتماعی

وقتی که معتزله توسط حکام بنی‏عباسی و به ویژه مأمون تأیید و تحکیم شدند، اعتقادات خود را واجب شمردند و هرکه دم از مخالفت می‏زد به شدیدترین وجه به بند کشیدند. در نتیجه عالم اسلام به بلایی خونین دچار گشت، که جامعه اسلامی را به دوگروه تقسیم کرد. گروهی به عقل ایمان داشت و دین را فرمانبردار احکام آن می‏دانست و گروهی دیگر که سخت به ظاهر قرآنی تمسک می‏جست و هر پدیده تازه‏ای را بدعت و کفر می‏شمرد و بیم آن بود که براثر این نزاع به اسلام زیانی جبران‏ناپذیر وارد آید. تا آنکه متوکل ـ که دشمن معتزله بود ـ به خلافت رسید و قدرت از دست رفته معتقدان به غیرمخلوق بودن قرآن را به ایشان بازگردانید. از آن پس معتزله که سال‏ها یکه‏تاز میدان بودند، در معرض نابودی قرارگرفتند، کتاب‏هایشان طعمه آتش و مدارکشان عرضه زوال گردید و جمعشان پریشان گشت، به ویژه از آنگاه که از یک سو ابوالحسن اشعری برخاست و از جنبه فکر و جدل با آنها درآویخت و از سوی دیگر، دشمنان دیگر به کندن بنیاد ایشان پرداختند. معتزله با اهل حدیث مبارزه کردند، اما اهل حدیث غلبه یافتند و با آنها به کارزار برخاستند.

اصل اساسی پنجم که مورد اعتقاد معتزله بود، مسئله امر به معروف و نهی از منکر است. این اصل که مربوط به رساله عملیه این فرقه می‏باشد، متشرعین را ملزم می‏کند که نه تنها با لسان، بلکه با تکیه بر قدرت حاکمه دولت عقیده خود را توسعه دهند و مخالفین را وادار به تسلیم نمایند. این اصل اعتقادی معتزله به تأسیس سازمان تفتیش عقاید ـ واقعه محقه ـ منجر شد. مأموران طی فرمانی رسمی خطاب به تمام قضات حکومت مقرر داشت که عقاید مقامات دولتی را نسبت به حدوث قرآنی مورد تفتیش قرار دهند، خلیفه حتی فرمان داد کسانی که از بازجویی شدن امتناع ورزند به مجازات مرگ محکوم شوند، این موضوع طبعا به تحریک احساسات شدید علیه معتزله منجر گردید و بالنتیجه یکی از علل سقوط آنان شد.

احمدبن حنبل و ابوالحسن اشعری که در محیط پرهیاهوی معتزله زاده شدند از آنان رخ برتافتند و به دشمنی پرداختند و به پیکر معتزلیان ضربات سخت و کشنده‏ای وارد ساختند. اهل حدیث و اشاعره در سیر مبارزات خود سنت را مطرح کرده‏اند، این مجادلات که جنبه سیاسی ـ اجتماعی هم داشت به تمام زمینه‏ها تسریع یافت. یکی از مخالفت‏های مهم حنابله و اشاعره، مسئله رؤیت خدا است. آنان با رد ادعای معتزله، با تکیه بر آیات و روایات فراوان معتقد شدند که مؤمنان پروردگار خویش را خواهند دید و به مجلس دیدار او بار خواهند یافت.

4. اگر مسئله کشف و شهود را در عرفان و تصوف پی‏جویی کنیم، خواهیم دید که:

اولاً: این مسئله در کلمات صوفیان صدر مربوط به جهان آخریت است، اما تدریجا دیدار حق به دنیا نیز منتقل می‏شود. به تعبیر دیگر صوفیه با ترتیب دادن مجلس دیدار در دنیا، بهشتی دنیوی ترسیم کرده‏اند.

ثانیا: واژگان صوفیه آهسته آهسته بسط و توسعه یافت. آنان از تعابیری نظیر وصال، معاینه، مشاهده، لقاء و کشف استفاده کردند.

ثالثا: چنانکه از ترجمه حارث محاسبی به دست آمد از این زمان به بعد مسئله رویت با مسئله شوق و اشتیاق در عرفان گره خورد. به گونه‏ای که در آثار متعدد مسئله دیدار ضمن بحث شوق مطرح می‏شد.

رابعا: آنچه در قرآن و احادیث و کلمات صوفیان قرن دوم و سوم مطرح است، رؤیت خدا است. به عبارت دیگر متعلق رؤیت تنها خدا بود، در حالی که در آثار عرفای قرون متأخر امور دیگری به جز خدا به عنوان متعلق دیدن و شهود مطرح شدند که در مباحث آینده مطرح خواهد شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد