مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

اخلاق معاشرت، در مکتب جوانمردان و کریمان

اخلاق معاشرت، در مکتب جوانمردان و کریمان


نویسنده: جواد محدثی

فتوت و جوانمردی، یکی از شاخصه‏های «برخورد کریمانه» در معاشرتهای اجتماعی است. در بخش گذشته، به طور مبسوط به مفهوم فتوت و نشانه‏های آن اشاره شد. از آنجا که ذکر نمونه‏های عینی در اخلاق و رفتار جوانمردان، تأثیرگذارتر است، در این قسمت، به چند نمونه تاریخی از رفتار اولیاء دین اشاره می‏شود.

اما باز برای اینکه ذهنیت آماده‏تری داشته باشیم، به کلامی از حضرت امیر(ع) در این مورد استناد می‏کنیم که فرمود:

«ثَلاثةٌ هُنَّ الْمُروءَةُ: جُودٌ مَعَ قِلَّةٍ، وَ احتمالٌ مِنْ غیر ذِلَّةٍ وَ تَعَفُّفٌ عَنِ المَسألة».(1)

مروت سه چیز است:

ـ بذل و سخاوت، در عین تنگدستی

ـ تحمل و بردباری، بدون ذلت و خواری

ـ عفاف ورزیدن از سؤال و طلب.

به قول صائب تبریزی:

  • پل بسته‏ای که بگذری از آبروی خویش دست طلب چو پیش کسی می‏کنی دراز

  • دست طلب چو پیش کسی می‏کنی دراز دست طلب چو پیش کسی می‏کنی دراز

مسأله مناعت طبع، دوری از سؤال و طلب و طرح نکردن نیازمندی با این و آن نیز از نشانه‏های تعالی روح است و آنان که صورت خود را با سیلی سرخ نگه می‏دارند و فقر و تنگدستی خویش را به خاطر حفظ آبرو، با دیگران در میان نمی‏گذارند، از این گروهند.

نمونه‏های تاریخی

تاریخ اسلام و شرح حال بزرگان، اندوخته‏های فراوانی از مروتهای فراموش نشدنی به خاطر دارد که هر کدام درسی از «فتوت» است و تابلویی است که چشم دل را به سوی خود جذب می‏کند. در این بخش به چند نمونه اشاره می‏شود:

1ـ پیامبر(ص) و «پیمان جوانمردان»

از فرازهای برجسته دوران جوانی رسول خدا(ص) پیش از بعثت، شرکت و عضویت او در پیمانی بود که عده‏ای از جوانمردان قریش برای دفاع از حقوق افتادگان و مظلومان بستند و به «حلف‏الفضول» معروف شد. این گروه، خود را ملزم و متعهد می‏دانستند که به استغاثه و استمدادهای بی‏پناهانی که به حقشان تجاوز می‏شود پاسخ دهند. پیامبر خدا(ص) از این پیمان به عظمت و نیکی و با افتخار یاد می‏کرد و هرگز حاضر نبود به هیچ قیمت آن را بشکند.(2)

2ـ رسول خدا(ص) و «عفو عمومی»

نمونه دیگر بزرگواری و مروت و مدارای پیامبر(ص)، حتی نسبت به دشمنان سرسخت خویش، اعلان «عفو عمومی» بود که نسبت به مردم مکه داشت. در سال «فتح مکه» که مسلمانان پیروزمندانه وارد مکه شدند، با آنکه مکیان، آن حضرت و مسلمانان را بسیار آزرده بودند و چندین بار برای نابودی اسلام، لشکرکشی کرده بودند و خود مشرکان نیز، خویش را مستحقّ هر گونه انتقامجویی می‏دیدند، اما انتظار کرم و بزرگواری هم داشتند. رسول خدا(ص) همه را بخشود.(3) و با جمله «اِذهَبوا فانتُمُ الطُّلَقاء» ـ بروید، آزادید ـ همه را عفو کرد و آب عفو و گذشت بر آتش کینه‏ها ریخت. این گونه برخورد با دشمن نیز، نشان روحیه والای او بود.

زندگی پیامبر(ص) و امامان(ع)، سرشار از نمونه‏های والایی از رفتار کریمانه با دوست و دشمن است، از قبیل عفو از موضع قدرت و نیکی حتی به دشمن.

3ـ علی(ع) در میدان نبرد خندق

رادمردی علی(ع) در تاریخ، نمونه است و نمونه‏هایش نیز فراوان. در جنگ خندق، وقتی با رقیب شجاعی همچون «عمرو بن‏عبدودّ» در افتاد و او را به هلاکت رساند، چون خواهر «عمرو» کنار کشته برادرش آمد و دید که زره قیمتی او بر تنش باقی است، پرسید: قاتل او کیست؟ گفتند: علی بن‏ابی‏طالب. آنگاه گفت: او را هماوردی بزرگوار و جوانمرد کشته است.

سپس در سوگ برادرش اشعاری خواند، به این مضمون: اگر کشنده عمرو، کسی جز «علی» بود، همواره بر برادرم می‏گریستم؛ ولی چه کنم که قاتل او کسی است که از قتل او، عیب و عاری بر «عمرو» نیست.(4)

4ـ مروت علی(ع) با قاتل خود

امیرالمؤمنین(ع) با آنکه می‏دانست قاتلش «ابن‏ملجم» است، اما متعرض او نشد و قصاص قبل از جنایت نکرد. مردانگی را به حدی رساند که به فرزندش امام مجتبی(ع) فرمود: او که اکنون در اختیار شماست، با او مدارا کنید و اگر من از دنیا رفتم، تنها یک ضربت به او بزنید. و دستور داد از شیر و غذای

حماسه عاشورا، سراسر درس کرامت و بزرگواری و جلوه‏هایی از برخورد کریمانه اهل‏بیت(ع) با دیگران بود. امام

حسین(ع) به سپاه حرّ آب داد، ابوالفضل لب تشنه از فرات بیرون آمد.

خودش به او هم بدهند.(5) این گونه حتی دشمنان و اسیران را مورد محبت و مروت قرار می‏داد. به قول شهریار:

چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا بجز از علی که گوید به پسر که: قاتل من

همین فتوتهای علی(ع) بود که او را ملقب و مفتخر به «لا فتی الاّ علی ...» ساخت.

5ـ با سپاه معاویه

در جنگ صفین، وقتی سپاه معاویه بر نهر فرات دست یافتند، یاران علی(ع) را از برداشتن آب جلوگیری کردند. خطر بی‏آبی سپاه حضرت را تهدید می‏کرد. با سخنان پرشور آن حضرت، سربازان اسلام بر دشمن تاختند و فرات را تصرف کردند. آنان می‏توانستند مقابله به مثل کنند و سپاه معاویه را با تشنگی به هلاکت برسانند. اما علی(ع) فرمود تا جایی را باز بگذارند تا لشکریان معاویه هم بتوانند از آب فرات بردارند.(6) این نیز نمونه‏ای از جوانمردی مولی، حتی در برخورد با لشکریان متجاوز شام و دشمنی همچون معاویه بود.

6ـ عاشورا، جلوه‏گاه مروت

حماسه عاشورا، سراسر درس کرامت و بزرگواری و جلوه‏ای از برخوردهای کریمانه اهل‏بیت(ع) با دیگران بود. وقتی سپاه تشنه حرّ آمدند و راه را بر امام(ع) بستند، حسین بن‏علی(ع) دستور داد همه آن گروه هزار نفری و حتی اسبهایشان را هم سیراب کنند.(7)

روز عاشورا، همین حرّ بن‏یزید، وقتی تصمیم گرفت از سپاه باطل جدا شود و به حسین بن‏علی(ع) بپیوندد، امام او را پذیرفت و خطای گذشته‏اش را نادیده گرفت. حرّ به آغوش جوانمردی امام حسین(ع) پناه آورد و توبه کرد، توبه‏اش هم قبول شد.(8)

حسین بن‏علی(ع) به سپاه کوفه فرمود: «اگر دین ندارید، لااقل آزادمرد باشید.» خود او که روح بلند و خصلت جوانمردی داشت، دشمن را هم به داشتن مردانگی و پرهیز از هجوم به زنان و کودکان بی‏دفاع، فرا می‏خواند.

علمدار رشید و وفادارش حضرت ابوالفضل(ع) نمونه اعلای فتوت و جوانمردی بود، بویژه آنجا که لب تشنه بر فرات وارد شد و مشک را از آب پر کرد و خواست از آب زلال آن بنوشد که یاد تشنگی امام حسین(ع) و کودکان خیام، مانع از آن شد و به خود خطاب کرد: ای نَفْس! پس از حسین زنده نباشی! او و یارانش در آستانه مرگ و شهادتند و تو می‏خواهی آب سرد بنوشی؟ ... آب را بر روی آب ریخت و لب تشنه از فرات بیرون آمد و به شهادت رسید.(9)

حضرت ابوالفضل، پهلوانی در میدان فتوت و نام‏آوری از دودمان غیرت و رادمردی بود.

  • مروّت بین، جوانمردی نگر، غیرت تماشا کن به دریا پا نهاد و خشک‏لب بیرون شد از دریا

  • به دریا پا نهاد و خشک‏لب بیرون شد از دریا به دریا پا نهاد و خشک‏لب بیرون شد از دریا

7ـ امام حسن(ع) و مرد شامی

مردی شامی که در اثر تبلیغات معاویه، دشمن اهل‏بیت(ع) بود، در مدینه امام مجتبی(ع) را دید و شروع کرد به ناسزاگویی و لعنت و ... آن حضرت نیز هیچ نمی‏گفت. سخنانش که تمام شد حضرت رو به او کرد، سلام داد و لبخند زد و فرمود: گویا غریب هستی! اگر از ما چیزی بخواهی می‏دهیم، اگر راهنمایی بخواهی، رهنمون می‏شویم، اگر بخواهی بارت را به مقصد می‏رسانیم. اگر گرسنه‏ای، سیرت می‏کنیم، اگر برهنه‏ای، تو را می‏پوشانیم، اگر نیازمندی بی‏نیازت می‏کنیم، اگر رانده شده و بی‏پناهی، پناهت می‏دهیم، اگر حاجتی داری بر می‏آوریم، اگر به منزل ما بیایی، تا وقتی که بخواهی بروی، مهمانت می‏کنیم و ...

مرد شامی که این سخنان را شنید و این برخورد را دید، گریست، و گفت: شهادت می‏دهم که تو جانشین خدا در زمینی. خدا داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد. تو و پدرت در نظر من منفورترین اشخاص بودید، اما اینک تو محبوب‏ترین فرد در نظر منی. آنگاه به خانه امام(ع) رفت و تا بود، مهمان او بود و از دوستداران اهل‏بیت(ع) گردید.(10) این معجزه رفتار کریمانه است که حتی دشمن را به دوست تبدیل می‏سازد.

امام مجتبی(ع) در پاسخ توهین و دشنام مرد شامی، سلام داد و لبخند زد و او را به خانه خود دعوت نمود. او هم شیفته این رفتار شد و از دوستداران اهل‏بیت(ع) گشت.

امام سجاد(ع): خوی ما این نیست که به افتاده، لگد بزنیم و از دشمن پس از آنکه ضعیف شد انتقام بگیریم، بلکه

برعکس، اخلاق ما این است که به افتادگان کمک و مساعدت کنیم.

8ـ امام سجاد(ع) و جوانمردی

هشام بن‏اسماعیل، یکی از دولتمردان اموی و حاکم مدینه بود که در دوران حکومتش ستمهای بسیار بخصوص بر علویان و بزرگ آنان امام سجاد(ع) کرده بود. وقتی عزل شد، به فرمان حاکم جدید او را جلوی خانه «مروان حکم» نگه داشته بودند که هر کس از او ستم دیده یا ناروا شنیده است، بیاید و تلافی کند.

شهید مطهری می‏نویسد: «خود هشام، بیش از همه نگران علی بن‏الحسین و علویّون بود. با خود فکر می‏کرد انتقام علی بن‏الحسین در مقابل آن همه ستمها و سبّ و لعنها نسبت به پدران بزرگوارش کمتر از کشتن نخواهد بود. ولی از آن طرف، امام به علویون فرمود: خوی ما بر این نیست که به افتاده، لگد بزنیم و از دشمن پس از آنکه ضعیف شد انتقام بگیریم. بلکه برعکس، اخلاق ما این است که به افتادگان کمک و مساعدت کنیم.

هنگامی که امام با جمعیت انبوه علوّیین به طرف هشام بن‏اسماعیل می‏آمد، رنگ در چهره وی باقی نماند. هر لحظه انتظار مرگ را می‏کشید. ولی برخلاف انتظار وی، امام طبق معمول که مسلمانی به مسلمانی می‏رسد، با صدای بلند فرمود: «السلام علیکم» و با او مصافحه کرد و بر حال او ترحم کرده، به او فرمود: اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم. بعد از این جریان، مردم مدینه هم شماتت به او را موقوف کردند.»(11)

سخن از جوانمردی و رفتار کریمانه با دوست و دشمن، بویژه در سیره پیشوایان مکتبی و اصحاب آنان دامنه‏ای وسیع دارد.

این بحث را با فرازی از دعای امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه به پایان می‏بریم که نشانگر روح بلند آن حضرت است و تجلی شخصیت کریمانه که در نیایش او مشهود است:

«خدایا! ... بر پیامبر و دودمانش درود فرست و توفیق ده و یاری کن در برابر کسی که با من ناراستی می‏کند، خیرخواهانه رفتار کنم، کسی را که از من دوری می‏گزیند، به نیکی پاداش دهم، و هر که مرا محروم می‏سازد، به او عطا و بخشش کنم، و هر که با من قطع رابطه می‏کند، صله رحم کنم، هر که مرا غیبت می‏کند، نیکیهایش را یاد کنم، نعمت را سپاس گویم و از بدیها در گذرم ...»(12)

امید است که گوشه‏ای از این گونه رفتار کریمانه و اخلاق و منش بزرگوارانه و فتوت و جوانمردی در زندگیهای ما نیز جلوه یابد و چهره جامعه و معاشرتهای مردم را زیبا سازد.

منابع:

میزان‏الحکمه,جلد =9,صفحه =113

فروغ ابدیت,جلد =1,صفحه =151

مغازی واقدی,جلد =2,صفحه =835

زندگانی حضرت محمد(ص),رسولی‏محلاتی,صفحه =153

بحارالانوار,جلد =42,صفحه =289

شرح ابن‏ابی‏الحدید,جلد =3,صفحه =331

حیاة الامام الحسین,جلد =3,صفحه =74

اعیان الشیعه,جلد =1,صفحه =603

مقتل الحسین,مقرّم,صفحه =336

مناقب,ابن‏شهر آشوب,جلد =4,صفحه =19

داستان راستان,جلد =1,صفحه =74

1ـ میزان‏الحکمه، ج9، ص113.

2ـ فروغ ابدیت، ج1، ص151.

3ـ مغازی واقدی، ج2، ص835.

4ـ زندگانی حضرت محمد، رسولی‏محلاتی، ص453.

5ـ بحارالانوار، ج42، ص289. 6ـ شرح ابن‏ابی‏الحدید، ج3، ص331.

7ـ حیاة الامام الحسین، ج3، ص74.

8ـ اعیان الشیعه، ج1، ص603.

9ـ مقتل الحسین، مقرّم، ص336.

10ـ مناقب، ابن‏شهر آشوب، ج4، ص19.

11ـ داستان راستان، ج1، ص74 (داستان: لگد به افتاده).

12ـ صحیفه سجادیه، دعای20 (مکارم الاخلاق) ... سدّدنی لان اعارض ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد