مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

اخلاق معاشرت، برخورد با سالمندان

اخلاق معاشرت، برخورد با سالمندان



نویسنده: جواد محدثی

برخلاف فرهنگ غرب، که وجود سالمندان را در خانواده‏ها، زائده‏ای مزاحم می‏پندارند و می‏کوشند برای آنکه آزادیهای شخصی‏شان محدود نشود و مزاحمی نداشته باشند، به نحوی آنان را از محیط خانه و روابط خانوادگی دور کنند، اسلام به آنان ارج می‏نهد و حرمت قائل است و به رعایت حقوق و احترام آنان سفارش کرده و به بهره‏گیری از تجارب و افکار پخته آنان تشویق می‏کند.

در این بخش، شیوه صحیح برخورد با پیران و سالمندان را ـ چه پدر و مادر باشند، چه سالخوردگان دیگر ـ بر اساس تعالیم مکتب، بررسی می‏کنیم.

1ـ محور وحدت

مجموعه افراد یک فامیل، نسبت به بزرگ خاندان احترام می‏گزارند و در کارها با آنان مشورت می‏کنند و در اختلافات، به رأی و حکمیت و داوری آنان ارج می‏نهند و گاهی یک سخن از سوی آنان، آتش فتنه‏ای را خاموش می‏سازد، یا تفرقه و کدورتی را به وفاق و همدلی و آشتی مبدل می‏سازد.

نعمت وجود بابرکت آنان، اغلب تا هستند، ناشناخته است. وقتی به جایگاه حساس و مهم و نقش کارگشای آنان پی می‏برند که از دست بدهند. چه بسیار اختلافها و قهرها و نزاعهای خانوادگی که پس از درگذشتِ «بزرگ خاندان» چهره نشان می‏دهد و چه بسیار رابطه‏ها و رفت و آمدها که قطع می‏شود، یا به سردی می‏گراید، و علت آن فقط از دنیا رفتن محوری است که مایه دلگرمی، امید، انس و معاشرت فامیل است.

رسول خدا(ص) فرمود: «البَرکة مَعَ اکابِرِکم».(1)

برکت و خیر ماندگار، همراه بزرگترهای شماست.

در سخن دیگر فرمود: «الشّیخُ فی اَهْلِهِ کالنّبیِ فی اُمّتهِ».(2)

* اگر بزرگترها در فامیل و خانواده، چراغ روشنی‏بخش و محور وحدت و همدلی و عامل انس و ارتباط و رفت و آمدهای خانوادگی‏اند، باید این جایگاه، محفوظ بماند و مورد حراست و تقویت قرار گیرد.

پیرمرد در میان خانواده‏اش، همچون یک «پیامبر» در میان امتش است.

این اشاره به همان نقش محوری، فروغ‏بخشی، صفاآوری، هدایت و ارشاد، تجمع و الفت است که در وجود آنان نهفته است. پس اگر بزرگترها در فامیل و خانواده، چراغ روشنی‏بخش و محور وحدت و همدلی و عامل انس و ارتباط و رفت و آمدهای خانوادگی‏اند، باید این جایگاه، محفوظ بماند و مورد حراست و تقویت قرار گیرد.

ب ـ حرمت بزرگترها

رعایت ادب و مقتضای حق‏شناسی نسبت به عمری تلاش صادقانه و ایثارها، گذشتها، دلسوزیها و سوختن و ساختنها که بزرگان از خود نشان داده‏اند، آن است که در خانواده‏ها مورد تکریم قرار گیرند، عزیز و محترم باشند، به آنان بی‏مهری نشود، خاطرشان آزرده نگردد، به توصیه‏ها و راهنماییهایی که از سر سوز و تجربه می‏دهند، بی‏اعتنایی نشود.

خود «بزرگسالی» و «سن بالا» در فرهنگ دینی ما احترام دارد. این سخن پیامبر خدا(ص) است: «مَنْ عَرَفَ فَضْلَ کبیرٍ لِسنّهِ فَوَقَّرَهُ، آمَنَهُ اللّه‏ُ تعالی مِن فَزَعِ یوم القیامة».(3)

هر کس فضیلت و مقام یک «بزرگ» را به خاطر سن و سالش بشناسد و او را مورد احترام قرار دهد، خدای متعال او را از هراس و نگرانی روز قیامت ایمن می‏دارد.

احترام به بزرگترها و ترحم و مهربانی نسبت به کوچکترها، از دستورالعملهای اخلاقی اسلام است و کانون خانواده‏ها را گرم و مصفا

* احترام به بزرگترها و ترحم و مهربانی نسبت به کوچکترها، از دستورالعملهای اخلاقی اسلام است و کانون خانواده‏ها را گرم و مصفا می‏سازد و این، توصیه امام صادق(ع) است.

می‏سازد و این، توصیه امام صادق(ع) است که فرمود:

«لَیسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُوَقِّرْ کبیرَنا وَ لَمْ یَرْحَمْ صَغیرنا».(4)

کسی که بزرگ ما را احترام نکند و کوچک ما را مورد شفقت و عطوفت قرار ندهد، از ما نیست.

این سخن را نیز از علی(ع) به یاد داشته باشیم که فرمود:

«یُکْرَمُ العالِمُ لِعلمه و الکبیرُ لِسِنّهِ».(5)

دانشمند را به خاطر علمش و بزرگسال را به خاطر سن او، باید احترام کرد.

اگر جوانان قدر پیران را نشناسند و به جایگاه آنان حرمت ننهند، هم رشته‏های عاطفی پیوندهای انسانی از هم گسسته می‏شود، هم از رأفت و عاطفه و تجربه سالخوردگان محروم می‏شوند، هم نشانه بی‏توجهی خود به ارزشها را امضا کرده‏اند. حضرت علی(ع) در یکی از سخنان خویش، ضمن انتقاد از اوضاع زمانه و ناهنجاریهای رفتاری مردم، از جمله بر این دو مسأله تأکید می‏فرماید: 1ـ بی‏احترامی کوچکترها نسبت به بزرگترها 2ـ رسیدگی نکردن توانگران به نیازمندان:

«انّکم فی زمانٍ ... لا یُعَظِّمُ صغیرُهم کبیرَهُمْ و لا یَعُولُ غَنیُّهُم فقیرَهم».(6)

شما در زمانه‏ای به سر می‏برید که کوچک به بزرگ تعظیم و تکریم نمی‏کند و ثروتمند، به فقیر رسیدگی نمی‏کند!

ج ـ نسبت به والدین

سالمندان به طور عموم، از احترام برخوردارند. اگر پدر و مادر باشند که این وظیفه، سنگین‏تر و مسؤولیت مضاعف است. قرآن کریم از تندی و پرخاش نسبت به پدر و مادر پیر نهی می‏کند و به سخن نیک و لحن شایسته و خضوع و تواضع و گستردن بال رأفت در برابر آنان و خیرخواهی و دعا در حق آنان دعوت می‏کند.

فرمان خداوند، چنین است:

«اِمّا یَبْلُغَنَّ عِندک الکبرَ اَحَدُهما او کلاهُما فلا تَقُلْ لَهما اُفٍّ و لا تَنْهَرهُما وَ قُلْ لَهُما قولاً کریما، وَاخفَضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِ مِنَ الرّحمةِ وَ قُل رَبِّ ارحَمْهُما کما ربّیانی صَغیرا».(7)

* قرآن کریم از تندی و پرخاش نسبت به پدر و مادر پیر نهی می‏کند و به سخن نیک و لحن شایسته و خضوع و تواضع و گستردن بال رأفت در برابر آنان و خیرخواهی و دعا در حق آنان دعوت می‏کند.

هر گاه یکی از آن دو (پدر و مادر) یا هر دو نزد تو به سن پیری و سالمندی رسیدند، به آنان اف مگو، آنان را طرد مکن و به آنان سخن کریمانه بگو و بال فروتنی را از روی رحمت و شفقت برای آنان بگستر، و بگو: پروردگارا! همان گونه که مرا در خردسالی‏ام تربیت کردند، تو نیز بر آنان رحمت آور.

ادب و احترام نسبت به پدر و مادر بزرگسال، آن است که: آنان را به اسم، صدا نکنی، به احترامشان برخیزی، از آنان جلوتر راه نروی، با آنان بلند و پرخاشگرانه سخن نگویی، نیازهایشان را برآوری، خدمتگزاری به آنان را وظیفه‏ای بزرگ بدانی و از آنان در سن کهولت و پیری مراقبت کنی.

در حدیث است که امام باقر(ع) فرموده است: پدرم به مردی نگریست که همراه پسرش راه می‏رفتند و پسر به بازوی پدرش تکیه داده بود. پدرم تا زنده بود، با آن جوان (به خاطر این بی‏حرمتی نسبت به پدرش) صحبت نکرد.(8)

به همان اندازه که آزردن آنان و «عاق» شدن، حرام و نکوهیده است و از آن نهی شده است، دل به دست آوردن و جلب رضایت و نیکی به آنان سفارش شده است و این خدمتگزاری، سبب بهشتی شدن فرزندان به شمار آمده است.

«ابراهیم بن‏شعیب» گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: پدرم بسیار پیر و سالخورده و ناتوان شده است. هر گاه حاجتی داشته باشد او را برمی‏داریم و بر دوش می‏کشیم. حضرت فرمود: «اِنْ استَطَعْتَ اَنْ تَلیَ ذلک مِنْهُ فافْعَلْ و لَقِمْهُ بِیَدِکَ، فانّه جَنَّةٌ لک غَدا»(9) اگر بتوانی عهده‏دار کارهای او شوی چنین کن، حتی با دستانت لقمه در دهان او بگذار، که این فردای قیامت، برای تو بهشت (یا سپر از آتش: جُنّه) خواهد بود.

* ادب و احترام نسبت به پدر و مادر بزرگسال، آن است که: آنان را به اسم، صدا نکنی، به احترامشان برخیزی، از آنان جلوتر راه نروی، با آنان بلند و پرخاشگرانه سخن نگویی، نیازهایشان را برآوری، خدمتگزاری به آنان را وظیفه‏ای بزرگ بدانی و از آنان در سن کهولت و پیری مراقبت کنی.

د ـ انتقال فرهنگ

از عمده‏ترین راههای انتقال یک فرهنگ به نسلهای آینده، رفتار پدر و مادر و مربیان است. کودکان، آنچه را در رفتار بزرگترها ببینند، از آن الگو می‏گیرند. احترام به بزرگترها و رعایت ادب و تکریم نسبت به سالخوردگان، اگر در عمل و رفتار ما تجلی یابد، فرزندان ما نیز، این فرهنگ را می‏آموزند و با همین آداب و سنن بار می‏آیند. کسی که انتظار ادب و معرفت و حق‏شناسی از فرزندانش دارد، باید همین حالت را نسبت به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد، تا کوچکترها هم از او بیاموزند.

این یک سنت تاریخی و تأثیر و تأثر از اعمال و رفتار است. هر کس چیزی را درو می‏کند که کشته است. اگر در حدیث است که «لا میراثَ کالادب» هیچ ارثی همانند ادب نیست که از بزرگان به فرزندان برسد، در این مورد هم مصداق می‏یابد.

امام علی(ع) فرمود:

«وَقِّروُا کبارَکُمْ، یُوَقّرْکُمْ صِغارُکُم»(10)

به بزرگانتان احترام کنید، تا کوچکترها هم به شما احترام کنند.

امام صادق(ع) نیز فرموده است:

«بِّروا آباءَکم، یَبِرُّکُمْ اَبْناؤکُمُ»(11)

به پدرانتان نیکی کنید، تا فرزندانتان هم به شما نیکی کنند.

این دقیقا برداشت محصول، از زراعتی است که انسان با رفتارش در زمین دل و لوح جان کودکان انجام می‏دهد.

  • دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر کای نور چشم من، بجز از کشته، ندروی!

  • کای نور چشم من، بجز از کشته، ندروی! کای نور چشم من، بجز از کشته، ندروی!

مهمترین درس تربیتی، آن است که با عمل داده شود. کودکان نیز مستعدترین شاگردانی‏اند که «درسهای عملی» را با دقت، از رفتار ما می‏آموزند. اگر ما به سالمندانمان احترام نگذاریم، از خردسالان و نوجوانان چه انتظاری داشته باشیم که با سالخوردگان و خود ما با احترام و تعظیم و تکریم، برخورد کنند؟ این ارتباط متقابل در تأثیرگذاریهای رفتاری را نمی‏توان نادیده گرفت. به قول معروف، اگر احترام امامزاده، توسط متولی رعایت نشود، از دیگران چه انتظاری است؟!

جای سالمندان، پیش از آنکه در «آسایشگاه»ها باشد، کانون گرم و بامحبت خانه‏هاست، تا چراغ خانه روشن بماند و محور تجمع و الفت افراد گردند. و از اندیشه آنان نیز استفاده شود. بالاخره آنان، حاصل یک عمر، تجربه و چشیدن سرد و گرم روزگاراند و می‏توانند «مشاور» خوبی در تصمیم‏گیریهای زندگی باشند.

  • آنچه در آینه جوان بیند پیر در خشت خام، آن بیند

  • پیر در خشت خام، آن بیند پیر در خشت خام، آن بیند

این هم بعد دیگری از برخورد با پیران است.

ه··· ـ تأثیر رفتار

همچنان که کودکان و نوجوانان، از رفتار و عمل بزرگترها درس و الگو می‏گیرند، سالخوردگان نیز گاهی از نظر فکری و قضاوت و دیدگاه، تحت تأثیر رفتار جوانان قرار می‏گیرند. بسیار اتفاق افتاده است که خانواده‏ای غیر متدین و بی‏تفاوت نسبت به ارزشها و پاکیها، در اثر مشاهده رفتار شایسته از جوانشان، به راه آمده‏اند. در واقع، جوان پاکدل پاک رفتار، با نحوه عملش بر بزرگترها هم تأثیر بگذارد.

* احترام به بزرگترها و رعایت ادب و تکریم نسبت به سالخوردگان، اگر در عمل و رفتار ما تجلی یابد، فرزندان ما نیز، این فرهنگ را می‏آموزند و با همین آداب و سنن بار می‏آیند. کسی که انتظار ادب و معرفت و حق‏شناسی از فرزندانش دارد، باید همین حالت را نسبت به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد، تا کوچکترها هم از او بیاموزند.

* کودکان نیز مستعدترین شاگردانی‏اند که «درسهای عملی» را با دقت، از رفتار ما می‏آموزند. اگر ما به سالمندانمان احترام نگذاریم، از خردسالان و نوجوانان چه انتظاری داشته باشیم که با سالخوردگان و خود ما با احترام و تعظیم و تکریم، برخورد کنند؟

نقل این نمونه تاریخی جالب است:

جوانی به نام «زکریا بن‏ابراهیم» مسیحی بود. چون مسلمان شد به سفر حج رفت. در این سفر، امام صادق(ع) را دیدار کرد. از جمله سؤالاتش از امام این بود که: پدر و مادر و بستگانم هنوز نصرانی‏اند. چه کنم؟ مادرم نیز نابیناست. آیا با آنان باشم و با آنان غذا بخورم؟ امام صادق(ع) پرسید: آیا گوشت خوک می‏خورند؟ گفت: نه، اصلاً دست به آن نمی‏زنند. امام فرمود: با آنان باش و به مادرت رسیدگی کن و اگر از دنیا رفت، خودت کارهای مربوط به کفن و دفن او را انجام بده و به دیگران واگذار مکن. زکریا پس از بازگشت از سفر حج، به توصیه امام صادق(ع) به مادرش بسیار نیکی و ملاطفت می‏کرد، به او غذا می‏خوراند، لباس و سر و وضع او را تمیز می‏کرد و در خدمت وی کوشا بود. مادرش از این تغییر رفتار، سؤالی به ذهنش رسید، پرسید: پسرم! قبلاً که نصرانی بودی با من چنین رفتاری نداشتی، چه شده که پس از هجرت و مسلمان شدن چنین شده‏ای؟ گفت: یکی از فرزندان پیامبر این دستور را به من داده است. مادر پرسید: آیا او پیامبر نیست؟ پسر گفت: خیر، او پسر پیامبر است. مادر اصرار داشت که نه، او حتما پیامبر است، چون این گونه تعلیمات، از تعالیم پیامبران است. پسرش جواب داد: خیر، پس از پیامبر اسلام، پیامبری نخواهد آمد. او یکی از فرزندان آخرین پیامبر الهی است.

مادرش گفت: پسرم! بهترین دین را برگزیده‏ای. به من هم ارایه بده و آن دین را بر من عرضه کن.

فرزند، تعالیم اسلام را بر مادر مسیحی خویش عرضه کرد. او هم به اسلام گروید و مسلمان از دنیا رفت.(12)

این شاهدی بر تأثیر عمل به «دستورهای دین» در مورد نحوه معاشرت با والدین و برخورد با سالمندان است که یک مسیحی را به اسلام جذب می‏کند و نور هدایت را در دل او می‏تاباند.

بر این اساس، با ادب نسبت به بزرگان و گرامیداشت خاطر سالمندان و تحویل گرفتن آنان و نیکی و مراقبت از آنان، جامعه‏ای خوب و خانواده‏ای باصفا و روابطی مستحکم و عاطفی داشته باشیم.

و نیز ... قدر نعمت جوانی را بدانیم که این گوهر، همیشه با ما نیست.

و چه نیکو سروده است ملک‏الشعرای بهار:

  • سحرگه به راهی یکی پیر دیدم بگفتم: چه گم کرده‏ای اندرین ره؟ بگفتا: جوانی، جوانی، جوانی

  • سوی خاک، خم گشته از ناتوانی بگفتا: جوانی، جوانی، جوانی بگفتا: جوانی، جوانی، جوانی

منابع:

بحارالانوار,جلد =71,صفحه =64

غررالحکم

بحارالانوار,جلد =71,صفحه =65

بحارالانوار,جلد =71,صفحه =52

بحارالانوار,جلد =72,صفحه =137، 138

غررالحکم

11ـ بحارالانوار، ج71، ص65.

1ـ بحارالانوار، ج72، ص137.

2ـ همان.

3ـ همان.

4ـ همان، ص138.

5ـ غررالحکم (چاپ دانشگاه)، حدیث 11007.

6ـ همان، حدیث 3857.

7ـ اسراء، آیه 23 و 24.

8ـ بحارالانوار، ج71، ص64.

9ـ همان، ص56.

10ـ غررالحکم، چاپ دانشگاه، حدیث 10069.

12ـ همان، ص52.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد