مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

مرگ؛ درس انسان ساز!

مرگ؛ درس انسان ساز!

رازهای مرگ 3



غریق

 

درس انسان ساز!

وقتی روح و روان انسان براساس یاد قیامت پرورش یابد و "ذکری الدّار"(1) در نظرش باشد، چنین باوری "ضمانت اجرایی" می‌شود که همه عقاید و اخلاق و کردار و رفتار خود را براساس این ویژگی پایه ریزی کند. اگر انسان یاد قیامت را فراموش کند، دلیلی ندارد که مقیّد به ضابطه و قانون باشد. به هر جنایتی دست می‌زند و به فرموده‌ی امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا، در ملاقات با امام سجاد علیه السلام: "استحوذ علیهم الشّیطان فأنساهم ذکر اللّه"(2)؛ غفلت همه‌ی  وجودشان را فرا گرفت و برآنان چیره گشت و یاد خدا را از یادشان برد. و چون یاد معاد همان یاد مبدأ است، با نسیان یاد مبدأ جریان معاد هم فراموش می‌شود، در حالی که انسان می‌تواند در پرتو سازندگیِ یاد قیامت، گذشته از برکات اعتقادی، اخلاقی، رفتاری آتش را بالعیان بنگرد: "کلّا لو تعلمون علم الیقین * لترونّ الجحیم"(3). یاد قیامت به معنای علم به قیامت است، و اگر کسی علم حقیقی به قیامت داشته باشد حتماً جهنّم و جهنّمیان را خواهد دید و چنین انسانی گذشته از برکات اعتقادی، اخلاقی و رفتاری، دیگر معصیت نمی‌کند؛ زیرا خاستگاه گناه، فراموشی قیامت است. کار شیطان آن است که نخست یاد خدا را از قلب انسان می‌گیرد و سپس در آن تخم گذاری می‌کند. یاد قیامت حضور دائم قلبی است.

علامه طباطبایی رحمه الله می‌فرمود: ممکن است انسان عمری تحت ولایت شیطان باشد و نداند. در این هنگام باید از عبادت یک عمر خود استغفار کند. اگر واقعاً یاد قیامت و "ذکری الدّار"(4) در جان انسان نشسته باشد، چنین انسانی آتش را می‌بیند.

خود هنر آن دان که دید آتش عیان          نـه گـپ دلّ علی النّار الـدّخـان(5)

اگر انسان دود را مشاهده و به وسیله‌ی  آن برآتش استدلال کند این هنر نیست، بلکه حرف و گپ است. هنر آن است که آتش را ببیند.

جوانی به رسول اکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: من به قیامت یقین دارم. پیامبر فرمود: هر چیزی نشانه‌ای دارد، نشانه‌ی  یقین تو چیست؟ گفت: گویا بهشت و اهل آتش را می‌بینم و صدای دوزخ را همچون زوزه‌ی سگ می‌شنوم(6). رسول اکرم در برابر ادّعای آن جوان نفرمود این شدنی نیست. او سپس از پیامبر خواست دعا کند تا به شهادت نایل آید. حضرت دعا فرمود و او در یکی از جبهه‌های اسلام علیه کفر به شهادت رسید. او در حقیقت با دو طاغوت مبارزه کرده بود: طاغوت برون، یعنی هجوم آورندگان به مرزهای دین و عقیده، و وطن اسلام و طاغوت درون، یعنی نفس شیطانی. (7)

جوان گفت: من به قیامت یقین دارم. پیامبر فرمود: نشانه‌ی  یقین تو چیست؟ گفت: گویا بهشت و اهل آتش را می‌بینم و صدای دوزخ را همچون زوزه‌ی سگ می‌شنوم!

حسابرسی و مرگ!

به انسان دستور داده‌اند مراقب شؤون ظاهر و باطن خود باشد؛ یعنی نفس خود را زیر نظر بگیرید و از آن حساب رسی داشته باشد. در این صورت اگر خلافها بیش از صوابها باشد باید نقصان را جبران کرد و اگر صوابها بیشتر باشد باید شکرگزاری کرد؛ ضرورت مراقبت برای آن است که انسان موجودی است که هر آن احتمال سقوط دارد و از یاد قیامت فاصله می‌گیرد. خدای سبحان به پیامبر گرامی اسلام سفارش اکید دارد: "فلا یصدّنّک عنها مَن لا یؤمِن بها و اتّبع هواهُ فترْدی"(8)؛ زنهار مردمی که به قیامت ایمان ندارند و پیرو هوای نفسند تو را از آن روز هولناک باز ندارند و غافل نکنند وگرنه هلاک خواهی شد. هوای نفس انسان را هم از توجه به مبدأ باز می‌دارد هم از عنایت به معاد.

اعتقاد به معاد گرچه از نظر قرآن ضروری است و برای فرزانگان ضرورت خضوع در برابر آن را به همراه دارد، لیکن بیشتر مردم گرفتار بیم و امیدند و تا ضرورت پاداش و کیفر مطرح نباشد تن به ایمان و عمل صالح نمی‌دهند. از این رو بت پرستان حجاز که به وجود خداوند و خالقیّت او اعتقاد داشتند، ولی به معاد ایمان نداشتند، به راهزنی و آدم کشی فخر می‌کردند. مهم‌ترین عامل بازدارنده‌ی بشر از معاصی خدا همان ایمان به مسؤولیت در قیامت است؛ یعنی ایمان به محکمه عدل و داد و یاد آن صحنه ی  هولناک کیفر الهی. وقتی یاد قیامت از جان انسان رخت بربست وی گرفتار هلاکت می‌شود و در عذاب دردناک گرفتار خواهد آمد: "لهم عذاب شدید بما نسوا یومَ الحساب"(9)؛ چون روز حساب را فراموش کردند به عذاب سخت معذب خواهند شد.

مولی الموحدین علی علیه السلام می‌فرماید: "ذهَب المُتذکِّرون وبقی النّاسون أو المُتناسون"(10)؛ از اصحاب خاص رسول خدا آنان که به یاد معاد بودند رخت بربستند و گروهی مانده‌اند که یا قیامت از یادشان رفته، یا قیامت را از یاد خودبرده اند. گروهی که معرفتشان اندک است می‌پندارند تحقق وعده‌ی  قیامت بسیار دور است، اما آنان که مظهر صفات خدایند و از غیب آگاهند آن را نزدیک می‌بینند (11)



1-  سوره ی  ص، آیه ی  46.

2-  سوره ی  مجادله، آیه ی  19.

3-  سوره ی  تکاثر، آیات 5 ـ 6.

4-  سوره ی  ص، آیه ی  46.

5-  مثنوی مولوی، دفتر ششم، ص998.

6-  اصول کافی، ج 2، ص 53.

7-  معاد در قرآن:ج4/ص28-30

8-  سوره ی  طه، آیه ی  16.

9-  سوره ی  ص، آیه ی  26.

10-  نهج البلاغه، خطبه 176.

11-  معاد در قرآن:ج4/ص34-36

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد