مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

اخلاق معاشرت، دیدو بازدید

اخلاق معاشرت، دید و بازدید


نویسنده: جواد محدثی

آنچه روحیه‏ها را شاداب و زندگیها را باصفا می‏سازد، «دیدار» است. چه دیدارهای دوستانه، چه خویشاوندانه! بویژه اگر در دیدارها، سخنان دلنشین گفته شود و خاطرات شیرین و همفکری در مسیر گشایش مشکلات.

«زیارت» برادران دینی رفتن و «دیدار مؤمنان»، مورد سفارش اولیاء دین است؛ که هم رابطه‏های درونی آحاد امّت را استوارتر می‏سازد، هم محبّتها را می‏افزاید و هم کدورتها را می‏زداید و هم خدا و رسول را خوشحال می‏سازد؛ و چه کار نیکی بهتر از این؟ ...

بجاست که این‏گونه دیدارها به خاطر خدا و با انگیزه خلوص و عمل به سنّت دین باشد، نه روی طمعهای دنیوی و انگیزه‏های مادّی و سودگرایانه و سوداگرایانه!

محتوای دیدارها

گاهی رفت و آمدها و زیارتها، به جای سودمندی، زیانبار است و به جای آنکه بهره تربیتی یا پاداش اخروی داشته باشد، محصولی جز افزایش گناه یا هدر رفتن فرصتها ندارد. هوشیاران می‏کوشند از همه دیدارها سود ببرند و از تباهی فرصت، جلوگیری کنند.

باید با «حصارشکنی»، خود و زندگی خود را از انزوا درآورد و روحیه جمعی و تعاون و همزیستی را تقویت کرد. آنان که پای خود و خانواده خود را از رفت و آمد با افراد باایمان و خانواده‏های شریف و بافرهنگ می‏برند، راه خیر را به روی خود می‏بندند. مگر نه اینکه این‏گونه انزواها، حالتی از یأس برای انسان پدید می‏آورد و افسرده می‏سازد و نشاط از چنین زندگیهایی رخت برمی‏بندد؟!

ادامه مطلب ...

اخلاق معاشرت 4 سلام و مصافحه

پیوندهای اجتماعی، نیازمند «تحکیم» است.

نویسنده: جواد محدثی

سلام، چراغ سبز آشنایی است.

استوارسازی این رشته‏ها با کلّی‏گویی به دست نمی‏آید. باید نمونه‏های عملی و مصداقهای خاصّ و روشن ارائه شود، تا مرزهای دوستی و پیوندهای عاطفی استوارتر گردد و پایدار بماند. «سلام» و دست دادن یکی از این امور است.

«مَنْ بَدَءَ بالکلام قبلَ السّلامِ فَلا تُجیبوهُ»(1)

باری ... سلام، نام خداست و تحیّت الهی. سفارش پیامبر است و امامان. تا آنجا که فرموده‏اند: اگر کسی پیش از سلام، شروع به سخن کرد، جواب ندهید:

وقتی دو نفر به هم می‏رسند، نگاهها که به هم می‏افتد، چهره‏ها که رو در رو قرار می‏گیرد، نخستین علامت صداقت و مودت و برادری، «سلام دادن» است و در پی آن، دست دادن و «مصافحه».

«دست در دست، چو پیوند دو قلب

مفهوم سلام

سلام، اطمینان دادن به طرف مقابل است که: هم سلامتی و تندرستی تو را خواستارم، هم از جانب من آسوده باش و مطمئن، که گزندی به تو نخواهد رسید. من خیرخواه تو هستم، نه بدخواه و کینه‏ورز و دشمن. نیز نوعی درود و تحیّت اسلامی است که دو مسلمان به هم می‏گویند. این معنای شعار اسلامی سلام است.

گرمتر می‏گردد، نرمتر می‏گردد ...»

ادامه مطلب ...

اخلاق معاشرت (28)

اخلاق معاشرت (28)



نویسنده: جواد محدثی

ابراز دوستی

رابطه‏هایی که بر پایه دوست‏داشتن و محبت است، استوارتر و دیرپاتر است. اهرم نیرومند عشق و محبت نیز، در بسیاری از زمینه‏های اجتماعی و ارتباطات انسانی، کارسازتر از عوامل دیگر است. از این‏رو، ریشه‏یابی عوامل تقویت‏کننده دوستی، ریشه‏کنی عوامل سست‏کننده علاقه‏ها و استفاده از عوامل محبت‏آفرین، در بهبود مسایل معاشرت مهم است.

اگر عقل و اندیشه، در زندگی نقش «چراغ راهنما» دارد که روشنی می‏بخشد و راه را نشان می‏دهد، عشق و محبت قلبی نیز نقش «موتور محرک» را دارد که پیش‏برنده است و حرکت‏آفرین و زبان دل، قوی‏تر از زبان عقل است و گاهی هم که محبت و عشق، فرمان می‏دهد، عقل از پای می‏ماند و مطیع می‏گردد.

آثار مثبت و منفی محبت

در روابط انسانی، عشق و علاقه، هم آثار نیک و جهات مثبت دارد و هم اگر بی‏حساب و بی‏معیار و خارج از کنترل باشد، پیامدهای سوء خواهد داشت.

به همان اندازه که دوست‏داشتن و عشق‏ورزیدن، در انسانِ دوستدار، کشش و امید و دلگرمی ایجاد می‏کند، او را به همرنگی و همسانی با محبوب و اطاعت از معشوق می‏کشاند و عاشق را به فداکاری، گذشت و ایثار در راه محبوب می‏کشاند، گاهی هم حقایق را بر انسان پوشیده می‏سازد و عیبها را کتمان می‏کند و نقاط ضعف را به نقاط قوت تبدیل می‏نماید و زشت را زیبا جلوه می‏دهد و این، از عوارض سوء «افراط در محبت» است.

به تعبیر حضرت رسول(ص): «حُبُّ الشّئِ یُعْمی و یُصِمُّ»1، علاقه به چیزی انسان را کور و کر می‏کند.

و به فرموده حضرت امیر(ع): «مَنْ عَشِقَ شیئا اَعْشی بَصَرَهُ وَ اَعْمی قَلْبَهُ ...»2 کسی که به چیزی عاشق و شیفته شود، این محبت، چشم صورت و چشم دل او را نابینا می‏سازد، پس او با چشمی ناسالم می‏نگرد و با گوشی ناشنوا می‏شنود و خواسته‏ها و تمنیات، عقل او را از هم می‏گسلد و دنیا، دلش را می‏میراند ...

ادامه مطلب ...

اخلاق معاشرت (26) شوخی و مزاح

اخلاق معاشرت (26) شوخی و مزاح



نویسنده: جواد محدثی

کمتر جامعه و ملتی را می‏توان یافت که در ارتباطات مردم، چیزی به نام «شوخی» وجود نداشته باشد. لازمه زندگی اجتماعی و داشتن ارتباطهای سالم و فرح‏بخش، مزاح است. البته گاهی هم مزاح، به کدورت و کینه می‏انجامد و نتیجه معکوس می‏دهد که اشاره خواهد شد.

بعضیها خصلت شوخی و مزاح را چه با گفتار و چه رفتار، به عنوان شاخصه خود قرار داده‏اند. برخی هم میانه خوشی با آن ندارند و اهل شوخی نیستند.

از آنجا که این نوع برخورد، در میان مردم متداول است و نه می‏توان به کلی آن را مردود دانست و نه می‏توان بی‏حد و مرز طرفدار آن بود، در این بخش به بیان آثار، حدّ و مرز و شیوه و شرایط آن بر اساس تعالیم دینی می‏پردازیم.

مزاح، خصلتی مؤمنانه

خستگی جسم و روح، با تفریحات سالم و مزاح و لطیفه‏گویی برطرف می‏شود. پرداختن به نشاط روحی و شادابی روان، در سایه لطایف و ظرایف، امری طبیعی و مقبول و مورد حمایت شرع و دین است، البته با مراعاتهایی خاص.

برخلاف تصور یا القاء آنان که می‏کوشند چهره‏ای خشن و عبوس از اسلام ارایه دهند، در فرهنگ دینی مسأله خوشحالی و شادی و خرسندسازی و «ادخال سرور» و شاد کردن دیگران، جزء خصلتهای مثبت و پسندیده به شمار آمده است. از مزاح و شوخ‏طبعی به عنوان یک خصلت مؤمنانه یاد شده است. اولیای دین و بزرگان مکتب نیز در عمل، این گونه بوده‏اند.

امام صادق(ع) فرمود: هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه در او «دعابه» است. راوی از امام پرسید: دعابه چیست؟ حضرت فرمود: یعنی مزاح و شوخی.(1)

ادامه مطلب ...

اخلاق معاشرت (25) آیین دوستی

اخلاق معاشرت (25) آیین دوستی

نویسنده: جواد محدثی

هرچند محور مباحث گذشته در باره معاشرت، گاهی به بحث برخورد مناسب با همنشینها، بستگان و دوستان هم مربوط می‏شد، اما از آنجا که «دوستی» یکی از فراگیرترین رابطه‏های انسانی میان مردم است، بجاست که این موضوع را با تأمل بیشتری مورد توجه قرار دهیم.

نعمتِ «دوست»

از قدیم گفته‏اند: هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار.

دوست، همدم تنهاییهای انسان، شریک غمها و شادیها، بازوی یاری‏رسان در نیازمندیها، تکیه‏گاه انسان در مشکلات و گرفتاریها و مشاور خیرخواه در لحظات تردید و ابهام است.

بعضی از مردم، به خاطر خصلتهای خودخواهانه یا توقعات بالا یا تنگ‏نظری یا سختگیری یا دلایل دیگر، نمی‏توانند برای خود، دوستی برگزینند و از «تنهایی» درآیند. این به تعبیر حضرت امیر(ع) نوعی ناتوانی و بی‏دست و پایی است.

هم دوست یافتن، «هنر» است، هم دوست نگه داشتن، هم دوستیهای تعطیل شده و به هم خورده را دوباره پیوندزدن و برقرار ساختن. علی(ع) می‏فرماید:

«اَعجَزُ الناسِ مَنْ عَجَزَ عَن اکتسابِ الأخوان، وَ اعجزُ منه مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفَرَ بِهِ مِنهم»(1)

ناتوانترین مردم کسی است که از دوستیابی ناتوان باشد. ناتوانتر از او کسی است که دوستانِ یافته را از دست بدهد و قدرت حفظ آنها را نداشته باشد.

تأمل در اینکه چه خصلتها و برخوردها و روحیه‏هایی سبب می‏شود انسان، دوستان خود را از دست بدهد و تنها بماند، یا آنکه از آغاز، نتواند دوستی برای خویش بگیرد، ضروری است. سعدی گفته است: «دوستی را که به عمری فراچنگ آرند، نشاید که به یک دم بیازارند.»

ادامه مطلب ...

احساس و تفکر

احساس و تفکر

نویسنده: جوزف پى. فورگاس ( Forgas Josef P .)

ترجمه: ابوذر رضایى ـ على رضا شیخ شعاعى

چکیده

نوشتار حاضر از دو بخش تشکیل شده است:

در بخش اول، نخست توضیحاتى پیرامون بحث هیجان و شناخت، پیشینه و وضعیت فعلىِ آن در روان شناسى آمده و سپس به طور خلاصه کتاب احساس و تفکر 1 ویراسته جوزف پى. فورگاس معرفى گردیده است.

در بخش دوم، گزیده اى از فصل نهم کتاب مزبور، که در مورد تأثیر حالت هاى خلقى و هیجانى بر شیوه تفکر و نیز نحوه پردازش اطلاعات مى باشد، ارائه مى گردد.

هربرت بلس ( Herbert Bless ) در این فصل یکى از جنبه هاى تأثیر هیجان بر تفکّر را به خوبى مورد بررسى قرار داده است. مطابق نظر نویسنده، که مؤیّد به شواهد تجربى نقل شده در این فصل نیز مى باشد، حالت هاى هیجانى مثبت (شاد)، تکیه افراد بر افکار قالبى و قضاوت هاى کلیشه اى را بیشتر مى کند و به عبارت دیگر، باعث نوعى سهل انگارى و مسامحه فکرى مى شود. این سهل انگارى لزوماً منفى و زیانبار نیست، بلکه مى توان آن را نوعى مکانیزم انطباقى ارگانیزم در نحوه پردازش اطلاعات مربوط به روابط اجتماعى دانست.

ادامه مطلب ...

آموزش متوسطه و عالى در چالش مسائل ارزشیابى

آموزش متوسطه و عالى در چالش مسائل ارزشیابى



دکتر سید على‏اکبر حسینى

چکیده

در این مقاله، از مفهوم عام «ارزشیابى» سخن به میان آمده و به عناصر و اجزاى اصلى آن اشاره گردیده است. بر دو مفهوم «کارایى» و «کام‏یابى» تأکید شده و از فقدان آن‏ها به سرآغازى بر وقوع یک فاجعه انسانى هشدار داده شده است.

در طرح این سؤال که «نظام آموزش در این دیار مقدّس در چه وضعى است: آیا از همان الگو پیروى مى‏کند و یا روندى دیگر دارد؟» پاسخ آن است که با وجود جست‏وجو، به هیچ سند یا پژوهشى که به این مسئله پرداخته باشد، برخورد نشده و امید است این موضوع مورد توجه خاص پژوهشگران قرار گیرد. اما در مقوله کارایى، وضع بدین منوال نیست و پژوهش‏هاى محدود حکایت از آن دارند که نظام آموزش در این سرزمین مقدّس، نه تنها کارا نیست، که متأسفانه در بحران است!

مقدّمه

دو واژه «ارزش» و «ارزش‏شناسى» از لحاظ مفهومى، در قلمرو فلسفه نظرى مورد بحث و مداقّه قرار مى‏گیرند. اما مفاهیمى همچون «ارزیابى»، «ارزشیابى» و یا «ارزش‏گذارى» واژگانى تربیتى‏اند که جایگاه آن‏ها در مسائل و یا مجموعه نظام تربیتى است. اگر عناصر و اجزاى دانش و یا نظام تعلیم و تربیت را در مواردى همچون اهداف و آرمان‏ها، برنامه و محتوا، تعلیم و آموزش، یادگیرى، ارزشیابى و حساب‏رسى تلخیص کنیم، دو عنصر «ارزشیابى» و «حساب‏رسى» در مراتب نهایى قرار دارند، اما این حالت هرگز مانع از آن نیست تا نقشى بسیار مهم و بنیادین در تحقق اهداف و آرمان‏ها از یک‏سو و میزان کارایى‏کل‏نظام‏تربیتى‏ازسوى‏دیگر،ایفانمایند.

ادامه مطلب ...