مرگ!
بسیاری از مردم در طول زندگی خود به لحظه ی مرگ می اندیشند و سعی دارند اخرین لحظات زندگی را در مغز خود تجسم کنند ولی این کار برای هیچ کس میسر نیست.افراد خاصی که توانایی ذاتی و هوش سرشار داشته باشند می توانند در ذهن خود تصاویر خاصی را ببینند به عنوان نمونه دیمیتری مندلیف (شیمیدان روس) در خواب جدول عناصر را دید.برخی از اتفاقات علمی تخیلی و ماشی الاتی که ژول ورن (نویسنده ی معروف فرانسوی) در اثار خود از انها یاد کرده بوده بعدها به حقیقت پیوستند.به برخی از نویسندگان بزرگ الهام شده بود که مرگشان نزدیک است.تعدادی از انها حتی در کتاب های خود شرایطی مشابه شرایط مرگ خود را به نگارش در اورده بودند.
در این جا سخنانی را که بعضی از مشاهیر جهان در اخرین لحظه ی زندگی بر زبان اوردند را ذکر می کنیم.
گاندی
می گوید:((اگر نتوانیم ازاد زندگی کنیم بهتر است که مرگ را با اغوش باز استقبال کنیم.))
فیودو تایچف
شاعر روسی گفت:((وقتی انسان نمی تواند کلمات مناسب را برای احوالش بیابد چه شکنجه ای را تحمل می کند!))
ماری انتوانت
ملکه ی فرانسه در روز اعدام خود بسیار خوددار و متین بود.وقتی از سکوی اعدام بالا می رفت ناگهان لغزید و پای جلاد خود را لگد کرد.بعد رو به او کرد و گفت:((لطفا مرا به خاطر این کارم ببخش اصلا عمدی نبود.))
البرت انیشتن
اخرین کلمات او را هیچ کس نفهمید زیرا پرستاری که در کنارش بود المانی نمی دانست.
ادامه مطلب ...رازهایی شگفت انگیز ازانیشتن!
بله همگی
ما می دانیم که انیشتن این فرمول (2mc=e) را کشف کرد.اما واقعیت ان است که
چیزهای کمی در مورد زندگی خصوصی اش می دانیم خودتان را با این هشت مورد
شگفت زده کنید! 1)او با سر بزرگ متولد شد.
وقتی انیشتن به دنیا امد خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا ان جایی که مادر وی تصور می کرد فرزندش ناقص است اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت.
2)حافظه اش به خوبی انچه تصور می شود نبود.
مطمئنا انیشتن توانسته کتاب های مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند اما برای به یاد اوری چیزهای معمولی واقعا حافظه ی ضعیفی داشته است.او یکی از بدترین اشخاص در به یاد اوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموش کاری مختص دانستن تاریخ تولد برای بچه های کوچک بود.
ادامه مطلب ...ارتبـــاط بیــن تـــولد، فصــل هــا و رنــگ
بهــــار
پوست افرادی که در بهار به دنیا آمده اند، دارای رنگ های طلایی است. بعضی از متولدین این فصل چهره ای عاجی رنگ همراه با لک و کک و مک دارند و بقیه دارای پوستی شفاف و گندمگون می باشند. حتی با وجود کک و مک نیز پوست چهره ی آنها شفاف و درخشان بوده و در برابر نور آفتاب قهوه ای رنگ و برنزه می گردد. رنگ چشمهای این افراد معمولاً روشن با رگه هایی طلایی است.
رنگ های بهاری :
نارنجی
های روشن، هلویی، انواع رنگ قرمز، زنگاری روشن، صورتی های مایل به هلویی،
قرمزهای روشن و درخشان متمایل به نارنجی، طلایی روشن و درخشان، زرد طلایی،
خاکستری سایه روشن، قهوه ای متمایل به طلایی، قهوه ای مسی، آبی روشن و
درخشان، آبی فیروزه ای، آبی دریایی، و آبی لاجوردی روشن تا سبزهای روشن و
درخشان متمایل به زرد رنگ های متولدین فصل بهار است. مشکی و شرابی رنگ
متولدین این فصل نیست.
قوانینی که نیوتن از قلم انداخت
قانون صف:
اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.
قانون تلفن:
اگر شما شمارهای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.
قانون تعمیر:
بعد از این که دستتان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.
قانون کارگاه:
اگر چیزی از دستتان افتاد، قطعاً به پرتترین گوشه ممکن خواهد خزید.
ادامه مطلب ...همه ما چهار زن داریم
روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت . زن چهارم را از همه بیشتر دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت و غذاهای خوشمزه پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و تنها بهترین چیزها را به او می داد.
زن
سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار میکرد . پیش دوستهایش اورا برای
جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مردی دیگر برود و
تنهایش بگذارد
واقعیت این است که او زن دومش را هم بسیار دوست می داشت . او زنی بسیار مهربان بود که دائما نگران و مراقب مرد بود . مرد در هر مشکلی به او پناه می برد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید.
اما زن اول مرد ، زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود ، اصلا مورد توجه مرد نبود . با اینکه از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریبا هیچ توجهی به او نداشت.
ادامه مطلب ...نویسنده: جواد محدثی
هرچند از مقولههایی چون «تشویق» و «تنبیه»، در مباحث تربیتی گفتگو میشود، ولی از آنجا که «رفتار تشویقآمیز»، یکی از شیوههای نیک در معاشرت و برخورد با دیگران است، مورد بحث قرار میگیرد.
اغلب یا همه افراد، به لحاظ برخورداری از غریزه «حبّ نفس»، دوست دارند که مورد توجه و عنایت قرار بگیرند. توجه به این نیاز، در حدی که به افراط کشیده نشود و آثار سوء نداشته باشد، عاملی در جهت تغییر رفتار یا ایجاد «انگیزه عمل» در انسانهاست.
وقتی کسی را مورد تشویق قرار میدهیم و به خاطر داشتن صفتی یا انجام کاری میستاییم، در واقع حس «خود دوستی» او را ارضاء کردهایم. این هم، جاذبه و محبت میآفریند، هم، نیت و انگیزه پدید میآورد یا تقویت میکند.
همچنان که از لفظ تشویق نیز برمیآید، به معنای «بر سر شوقآوردن» و «راغبساختن» در ماهیت تشویق نهفته است. این کار، نیازمند شناخت ما از روحیات و خصلتهای روانی اشخاص به معنای عام، و از ویژگیهای روحی فرد مورد تشویق به طور خاص است. در تشویق، باید از لفظ، شیوه و برخوردی استفاده کرد که در درون شخص، شوق و نیت و علاقه ایجاد کند و این محرک درونی، او را به تلاش بیرونی وادار کند، نه اینکه صرفا یک «تحریک بیرونی» باشد.
بعضی خصلتِ «تشویق دیگران» را ندارند و به دلیل خودخواهی، غرور، حسد یا هر عامل دیگر، هرگز زبان به ستایش و تمجید از خوبیهای دیگران نمیگشایند و گفتن یک کلمه تشویقآمیز، برایشان بسیار سنگین است، هرچند خودشان پیوسته دوستدار آنند که مورد تشویق دیگران قرار بگیرند.
ادامه مطلب ...