سید مهدی موسوی کاشمری
از مسائل بسیار مهم در زمینه مباحث اخلاقی، توجه به اعتدال و رعایت آن در شؤون مختلف زندگی فردی و اجتماعی است که با توجه به محدودیت مقاله، به طور گذرا و مختصر مورد بررسی قرار میدهیم.
واژه «اعتدال» از ماده «عدل» مشتق شده است؛ از کتابهای لغت چنین برداشت میشود که در این واژه معنای مساوات و موازنه بین اشیاء و امور مرتبط، بیشتر مورد نظر است. راغب اصفهانی در این باره مینویسد: روایت شده است که «آسمان و زمین بر اساس عدل بر پا شده است» و این به خاطر توجه دادن به این نکته است که چنانچه هر یک از ارکان نظام هستی که بر اساس حکمت تنظیم شده، نسبت به ارکان دیگر، کمتر و یا بیشتر بود، اساس جهان دگرگون شده و در هم فرو میریخت.(1)
بنابراین، اعتدال در زمینه اخلاق، یعنی مبنای زندگی را بر قانون و برنامهای صحیح منطبق کردن، بذل توجه کافی به نیازها و امور مربوط به زندگی فردی و اجتماعی، مهمل نگذاشتن هیچ یک از ابعاد حیات انسانی و فدا نکردن هیچ کدام از آنها و در یک کلام، در هر امری بین افراط و تفریط، حدّ میانه را برگزیدن.
عدل و اعتدال از اموری است که فطرت آدمی بدان مایل است و تحسین عقل را برمیانگیزد.
«عثمانبن مظعون» میگوید: من در ابتدای مسلمانی، در حال شکّ به سر میبردم، ولی پس از نزول آیه شریفه «انّ اللّه یامر بالعدل و الاحسان»(2) که در آن دستور به عدل داده شده است به حقانیّت دین اسلام واقف شدم و جان و دل بدان سپردم.(3)
همچنین نزول این آیه کریمه و رهنمود مترقی، حتی برخی از مشرکان را تحت تأثیر قرار داد.(4)
اکنون که معنای اعتدال روشن شد، به مواردی از قلمرو آن در فرهنگ تربیتی اسلام اشاره میکنیم.
اعتدال و رعایت حدّ میانه و پرهیز از افراط و تفریط از چنان اهمیتی برخوردار است که حتی شامل شریفترین و بنیانیترین ارکان حیات معنوی انسان یعنی عبادت نیز میشود. در روایات بسیاری کوچک شمردن نماز و عبادت و بیتوجهی بدان به شدّت نهی شده(5). و حتی در برخی از آنها، برای به جای آوردن نمازهای مستحبّی تأکید شده است(6) تا آنجا که انجام قضای آنها نیز توصیه شده است(7)؛ در هر حال، روایاتی که لزوم رعایت حدّ میانه در عبادت را مورد تأکید قرار داده و از افراط در عبادت، همچون تفریط آن، نهی کرده و خروج از حدّ اعتدال را دارای آثار منفی ذکر کردهاند(8)، بسیار است.
نبی اکرم(ص) در یکی از سخنان حکیمانه خود میفرماید:
«انّ هذا الدین متین فاوغلوا فیه برفق ...»(9)
همانا این دین، متین و با صلابت است، با سرعت و با رفق و مدارا در آن حرکت کنید.
همانگونه که ملاحظه میکنید، رسول خدا(ص) در این جمله کوتاه و بلیغ، هم دستور به سیر شدید و هم توصیه به رعایت مدارا در عمل به دستورات اسلامی و عبادت کرده است. ناگفته نماند که رابطه بین متانت دین و سرعت حرکت و رفق و مدارا در آن، خود مطلب دیگری است که در این مقال نمیگنجد و بیان آن را به فرصتی دیگر واگذار میکنیم.
الف ـ کسب و کار
در رهنمودهای امامان معصوم(ع) که آییننامه جامع زندگی ماست، بیکاری، تنبلی و سستی در امور معیشت و کسب درآمد مذمّت شده است؛ حتی حضرت امام صادق علیهالسلام، ترک کسب و کار برای اداره زندگی را عمل شیطان معرفی کرده و آن را ناشی از کم عقلی و فرومایگی شخص دانستهاند.(10)
و نیز در روایت دیگری میخوانیم: شخصی به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: دعا کن خداوند به من روزی راحت و آسودهای بدهد. آن حضرت فرمود: «برایت دعا نمیکنم. برو همانگونه که خداوند دستور داده، سعی و تلاش کن.»(11)
یکی از مهمترین فلسفههای توصیه به کار و تلاش، مبارزه با فقر است و این نیز از اساسیترین
عوامل دلمشغولی و بازدارندگی انسانهای عادی از پیمودن طریق کمال و نیل به سعادت معنوی است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در یکی از سخنان خود به محمدبن حنفیّه میفرماید: ای فرزندم من از تأثیر فقر بر سرنوشت تو میترسم. پس، از آن، به خداوند پناه ببر، زیرا فقر مایه نقص در دین و پریشانی فکر و برانگیزاننده کینه است.(12)
البته آنچه گفته شد، نسبت به اشخاص عادی، صادق است، لیکن در باره انسانهای متعالی و کمال یافته، قضیه اینگونه نیست و شاید جمع بین روایات بالا که بر شمردیم و احادیثی که در آن، فقر، نیکو شمرده شده و از آن مدح گردیده است، همین نکته باشد؛ با این حال، به منظور حفظ اعتدال جامعه و جلوگیری از فرو رفتن در دنیاطلبی و غرق شدن در کسب معیشت و فراموش شدن ارزشهای اخلاقی، امامان معصوم علیهالسلام، به پیروی از رسول اکرم صلیاللّه علیه و آله، تجاوز از حدّ اعتدال در جمع ثروت و دلبستگی بدان را به شدّت نکوهش کردهاند و بر رعایت حدّ میانه در کسب درآمد و جمع ثروت، سفارش نمودهاند. به عنوان نمونه، امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
برای کسب درآمد به منظور اداره زندگی، در مرز بین عمل انسان کمکار و شخص حریص دنیاپرست، حرکت کن ... .(13)
ب ـ مصرف
از مسائلی که در قرآن کریم بدان توجه داده شده و در روایات متعدّد نیز بدان توصیه گردیده است، مصرف بهینه و بهرهوری از
نعمتها و مواهب الهی است، همچنان که بر خود سخت گرفتن و برکناری راهیانه از آن نیز به شدّت نکوهش شده است.(14)
در متون اسلامی، تجاوز از حدّ اعتدال و زیادهروی در مصرف، تحت عنوان «اسراف»، سخت مذموم شمرده شده و ممنوع به حساب آمده است(15)، به گونهای که آن را در زمره گناهان کبیره مییابیم و مرتکب آن اگر بدون توبه بمیرد، جایگاهش جهنم خواهد بود.
اسراف و عدم بهرهمندی مناسب از کالاهای مصرفی بخصوص مواد غذایی، در عصر کنونی یکی از مهمترین مشکلات جوامع بشری، چه در سطح اقتصاد خانوادهها و امور شخصی و چه در عرصه جهانی، محسوب میگردد. این موضوع برای کشور ما که در شرایط فوقالعاده دوران سازندگی به سر میبرد، از اهمیت ویژهای برخوردار و ضرورت جلوگیری از آن و ارائه الگوی مصرف مناسب، امری اجتنابناپذیر است.
بدین خاطر رهبر معظم انقلاب، در طلیعه سال نو همگان را بدان فرا خواندند و بر حیاتی بودن آن پای فشردند. آری الگوی مناسب مصرف و جلوگیری از اسراف باید بر فرهنگ مصرف جامعه، حاکم شود و دولتمردان و کارگزاران جامعه در این امر؛ الگو و اسوه مردم باشند و در استفاده از بیتالمال و مصرف ثروت ملی؛ نهایت صرفهجویی را مبذول داشته و از اسراف و ریخت و پاش آن
بپرهیزند و بر آحاد ملت نیز لازم است که علاوه بر عمل به این امر مهم و جلوگیری از اسراف در نهاد خانواده، بر عملکرد مسؤولین امر در این زمینه نظارت داشته و به موقع و با رعایت جوانب امر، تذکر لازم را بدهند.
نگاهی هر چند کوتاه به آمارهایی که گاهی به وسیله سازمانهای جهانی و منابع خبری در خصوص هزینههای جاری تسلیحاتی، خرجهای غیر ضروری، مصارف هنگفت و کلان کشورهای مرفّه و جوامع پیشرفته، نابودی مواد غذایی توسط نظام سرمایهداری برای تثبیت قیمتها و از سوی دیگر، فقر و پریشانی مردم کشورهای عقبمانده یا در حال توسعه، منتشر میکنند، دلخراش و نفرتانگیز است.
در قسمت بعد به موارد دیگری از اعتدال خواهیم پرداخت. انشاءاللّه.
1ـ المفردات فی غریب القرآن، ص325.
2ـ نحل(16) آیه 90.
3ـ تفسیر المیزان، ج12، ص349، بیروت.
4ـ همان، ص350.
5ـ وسائل الشیعة، ج4، ص23 ـ 47، ابواب اعداد الفرایض، بیروت.
6ـ وسائل الشیعة، ج3، ص51.
7ـ همان، ص55.
8ـ اصول کافی، ج2، ص86.
9ـ همان، ص87.
10ـ وسائل الشیعة، ج22، ص8.
11ـ همان، ص10.
12ـ نهجالبلاغه، حکمت 319.
13ـ وسائل الشیعة، ج12، ص30.
14ـ ر.ک: پژوهشی در اسراف، از همین نویسنده، ص179 ـ 200، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه.
15ـ همان، ص44 ـ 53.