ازدواج و بهداشت روانى
دکتر رحمتالله خالقى
چکیده
خانواده اولین واحد تشکیلدهنده اجتماع است. خداوند اولین انسان سمیع و بصیر را، که به عنوان پیامبر و پدر همه انسانها در زمین تمکّن داد، برایش همسرى تعیین کرد. آنها نخستین هسته اصلى خانواده را به وجود آوردند و به تدریج زمین را آباد ساختند و مردان و زنان بسیارى در زمین پراکنده شده، کارها را تقسیم کردند. خانواده اصالت پیدا کرد و هر فرد براى بقاى خود و نوع، وظایف خاصى عهدهدار گردید. هرقدر جمعیت کره زمین زیادتر شد، شکل زندگى و خانواده تغییرات عمیقترى پیدا کرد و نیازهاى انسان بیشتر و متنوعتر شد. نیاز غریزى و گرایش به سوى جنس مخالف همیشه و در تمام موجودات وجود داشته است. اما ادیان الهى و در نهایت، اسلام به این نیاز تقدّس بخشیدند. انسان علاوه بر بیمارىهاى جسمى، ناراحتىهاى روانى هم دارد. یکى از راههاى یافتن آرامش و سلامت بهتر روان، اقدام به یافتن همسر و تشکیل خانواده است.
خانواده
سادهترین، کوچکترین و قدیمىترین شکل جامعه انسانى «خانواده» است.(1) خانواده کوچکترین واحد بنیادى جامعه نوین است.(2) «خانواده» در لغت از دو جزء «خان» به معناى منزل و سرا و «واده» به معناى اهل منزل تشکیل شده است. پس در جمع، همه کسانى که در خانه هستند، عضو خانواده مىباشند. در تعریفى دیگر، مىگویند: خانواده عبارت از روابط جنسى معیّن و بادوامى است که تولید اطفال و پرورش آنها را به عهده دارد. بحث در این زمینه گسترده است، اما آنچه مسلّم است اینکه خانواده از مجموعهاى افراد تشکیل مىشود و قسمتى از شبکه بزرگتر به نام جامعه است.(3)
خانواده از ابتداى پیدایش حیات انسان در زمین تا امروز تحولاتى عمیق یافته و عوامل گوناگون دینى، اقتصادى، سیاسى و زیست محیطى موجب این تغییرات و دگرگونىها شدهاند. هدف ما در این مقاله تجزیه و تحلیل و کنجکاوى در این تحولات نیست، که این مقوله نیاز به تحقیق عمیق جامعهشناسى دارد،
بلکه هدف ما از این مطالعه درباره خانواده، بیان ارزش و اهمیت آن، خانواده در ادیان الهى به ویژه اسلام، مشکلات و نابسامانىهاى خانواده در جهان امروز، ازدواج نخستین سنگ بناى ایجاد خانواده، و تأثیر ازدواج بر رفع ناهنجارىهاى روانى و کمک مؤثر در بهداشت جسمى و روانى است.
ارزش و اهمیت خانواده
هزاران سال کره زمین زیستگاه جانداران بسیار بود و شاید جاندارانى شبیه انسان در زمین بودند که حیاتشان چندان تفاوتى با سایر جانداران زمین نداشت، تا اینکه خداوند مخلوقى به نام آدم در زمین مستقر ساخت و براى رفع تنهایى و آسایش و آرامش او، همسرى به او داد و از ازدواج این دو موجود انسانهاى بسیارى در زمین پراکنده شدند.(4) جامعهشناختى و زیستشناختى و تشریح مقایسهاى (تطبیقى) و پیوستگى انواع و خلقت تدریجى و نظرات موافق و مخالف و کلام درباره کینونیّة الانسان الاولى(5) فرصتى دیگر مىطلبد و هر نظریهاى درباره خلقت انسان و تداوم آن تا به امروز اثبات شود، موجودیت بحث حاضر را دچار مخاطره نمىکند و ارزش و اهمیت آن را تغییر نمىدهد.
انسان موجودى است اجتماعى، در بهترین قوام آفریده شده (تین: 14)، خلیفه خدا در زمین (بقره: 30)، مسجود ملائکه (اعراف: 11)، مخلوق برتر (بقره: 30ـ33)، مشرّف به تشریف روح الهى (حجر: 29)، واجد عقل، فکر، استعداد، هوش، عواطف، احساسات، ادراک، حافظه، تخیّل و دهها امتیاز دیگر و در نهایت، اراده و قدرت اخذ تصمیم و نیز قوّه نطق و بیان به او عنایت شده (الرحمن: 3) و از مسؤولیتهاى مهم او اقدام به عمران و آبادى زمین است. (هود: 61) مخلوقى به این عظمت بیهوده رها نشده و براى هدایت و ارشاد او، افرادى مأموریت یافتهاند که آنان را «نبى» و «رسول» نامیدهاند. این مأموران الهى وظایف گوناگونى داشتهاند. تعداد کمى با کتاب و کلام وحى و سلاح اعجاز، مأمور هدایت گروههاى بزرگ از مردم بودند و شمار کثیرى مأمور ناحیه یا بخش یا گروهى کوچک بودند و نام معدودى از آنان در کتابهاى مقدّس و از جمله قرآن کریم ذکر شده است. همه انبیا بشر را به تشکیل خانواده و انتخاب همسر راهنمایى کردهاند. در جاى جاى کتاب مقدّس (تورات و انجیل)، عناوین احترام به ازدواج توسط والدین، ازدواج فامیلى، تأسیس ازدواج، ترغیب به ازدواج، جشن ازدواج، جشن عروسى و عناوینى مانند این در فصلهایى مانند رساله اول تیموتائوس، امثال سلیمان، رساله به عبرانیان و رساله اول به قرنتیان و دهها مورد دیگر درباره عفّت زنان و موارد اخلاقى دیگر اشاره شده است.(6)
در آثار باقىمانده از زرتشت درباره پاکدامنى و درباره زنان پیر و جوان سخن گفته شده و خانواده و عفّت و شرافت به بزرگى یاد شده است.(7)
آثار موجود از عرفان هند و هندوان از جمله گزیده اوپه نیشدها در جاى جاى، به زوجیت و خانواده عزّت نهاده، در بخش نخستین «تقدیس خواندن سامه ویدا» از علاقه زوجیت سخن گفته و در بخش چهارم «مناجات و مراسم براى تناسل»، درباره مراسم ازدواج و داشتن فرزند نیکویى که بتواند ویدا را بخواند و به سن کمال برسد سخن گفته است.(8)
در مجموعه جوگ باسشت، داشتن فرزند و حسب و نسب پسندیده موجب افتخار دانسته شده است.(9)
آنچه در کتاب آسمانى خودمان، قرآن، آمده در بحث اهمیت و ارزش ازدواج در اسلام مطرح خواهد شد.
مباحث مربوط به خانواده بیش از همه، در جامعهشناسى مطرح شده و بیشتر مؤلّفان کتابهاى جامعهشناسى فصل یا فصلهایى به خانواده اختصاص دادهاند. کتابهاى اخلاقى هم خانواده را ارج نهاده، آن را سنگ بناى جامعه خوب و منظم و «مدینه فاضله» نامیدهاند. جامعهشناسان خانواده را از مهمترین نهادهاى اجتماعى مىدانند و نقش خانواده را در بروز یا بهبود و یا عدم ظهور بیمارىهاى روانى، در مرتبه اول مىدانند اصولاً نهادهاى اساسى اجتماعى، که مقام برتر را دارند، عبارتند از: خانواده، اشتغال، دین و سیاست. معمولاً این مفاهیم ذیل مقوله «فرهنگ و ارزشها» مطرح مىشوند.
همه این عناوین و مطالب دلیل بر آن هستند که خانواده در صعود و سقوط ملتها و ساختهاى اجتماعى نقش درجه اول دارد. خانواده در متعادل ساختن رفتار افراد و رشد استعدادها و رشد جسمى و عقلى افراد خود، سازگارى اجتماعى، رشد شخصیت و اجتماعى نمودن افراد خود، وظیفه سنگینى دارد و در یک کلمه، موجب بقا یا فناى جامعه مىشود.
اولین مؤسسهاى که فرزند را به زندگى اجتماعى آشنا مىکند خانواده است. تغییرات خانوادگى، شکل خانواده و ارتباط اعضا با یکدیگر، جوّ عاطفى خانواده، موقعیت اجتماعى خانواده (ارزشها، تمایلات و طرز تفکرها)، عادات چه زشت و چه زیبا، همه از خانواده نشأت مىگیرند. یکى از ارکان سهگانه تعلیم و تربیت خانواده است.(10) بحث درباره خانواده و تعلیم و تربیت، همانندسازى بچهها، تلقینپذیرى و سایر مسائل تربیتى هر یک به مقالات مستقلى نیاز دارد.
ازدواج و خانواده در اسلام
ازدواج یک سنّت لایتغیّر الهى است. ازدواج نه تنها در بین انسانها، بلکه تمام در موجودات جاندار به شکلهاى گوناگون وجود دارد. گیاهان (با عمل لقاح و گردهافشانى)، حیوانات از کوچکترین آنها تا حیواناتى بزرگ مانند کرگدن، فیل، شتر؛ پرندگان، آبزیان، نهنگها؛ حیواناتى که نزدیکترین جانداران به انسان هستند مانند میمونها، همه توالد و تناسل و تکثیرشان حاصل رابطه جنسى نر و ماده است. به قول جلالالدین رومى:
بهر آن میل است از ماده ز نرتا بود تکمیل کار همدگر
میل اندر مرد و زن حق زان نهادتا بقا یابد جهان زین اتحاد
مطالعه تاریخ اجتماعى ملتها و تاریخ ادیان، تحولات و تغییرات خانواده و همسرگزینى را براى ما شرح مىدهد، که این امر مقدّس همسرگزینى چگونه دچار دگرگونىهاى نفرتانگیز شده، زنان غالبا به عنوان وسیلهاى در دست مردان یا همچون کالا خرید و فروش شدهاند. حال زن نزد اقوام و ملل گوناگون، در آثار باقىمانده از مورّخان و جامعهشناسان و مردمشناسان جاى تأمّل و تفکر دارد. داشتن چند همسر به وسیله مردان و داشتن چند شوهر ـ که به ندرت دیده مىشود و سابقا در بعضى نقاط دنیا جریان داشته است ـ تا برسد به تک همسرى، سیر مسأله ازدواج را روشن مىکند.
آثار و فواید ازدواج
ازدواج امرى فطرى است. در این مختصر، به فواید ازدواج از دید
اجتماعى، اقتصادى و موارد مشابه اشاره مىشود و فایده ازدواج از دید روانى و بهداشت روانى مستقلاً ذکر خواهد شد.
علّامه طباطبائى در زمینه حقوق زن در ملل گوناگون و از جمله تمدن غرب، بحث مفصّلى در جلد چهارم تفسیر شریف المیزان (دوره چهل جلدى) دارند که به اختصار به آن اشاره مىشود:
عمل ازدواج از اصول کارهاى اجتماعى است و ازدواج از بدو پیدایش بشر بوده و هریک از دو انسان (مرد وزن) مجهّز به دستگاههاى خاص خلقت براى ازدواج هستند و تمام احکام مربوط به حقوق مرد و زن و ارث و مهریه و طلاق بر اساس همین اصول است.(11)
ادیان و حکومتها و در نهایت، سازمان ملل اساس ازدواج را بر تشریک مساعى زن و مرد قرار دادهاند. اگرچه همه ادیان الهى اصول اخلاقى را محترم شمردهاند، اما آنچه را اسلام بیش از همه تأکید نموده، فراموش کردهاند. فطرت انسان مایل به ازدواج است. اصول انسانى و مسلّم ازدواج نزد همه ملتها محترم است. ازدواج موجب جلوگیرى از زنا و فحشا مىشود. مسأله ازدواج و تشکیل خانواده آنقدر اهمیت دارد که علماى مذاهب، جامعهشناسان، حقوقدانان، روانشناسان و علماى تعلیم و تربیت، زیستشناسان و کسانى که در زمینه فرهنگ جهانى و فرهنگ قومى و ملّى و قبیلهاى و علوم اقتصادى و سیاسى مطالعه و تحقیق مىکنند، بخش مهمى از مطالعات و تحقیقاتشان، مستقیم یا غیرمستقیم، به امور ازدواج و جوانان اختصاص دارد. اکنون جهان شاهد بروز و ظهور بیمارى مهلک و کشنده و نابودکننده نسل و حرث آدمیان، به نام «ایدز» است و پزشکان به شدت مشغول مطالعه راههاى مبارزه با بیمارىهاى ناشى از مقاربتهاى غیرصحیح جنسى و فحشا هستند و هنوز نتوانستهاند آثار شوم سوزاک و سفلیس را برطرف کنند. این بیمارى بدون آنکه مرز و تمدن بشناسد بشریت و خانوادهها را به مخاطره افکندهاند. همه خیرخواهان انسان و پزشکان متفقالقولاند که غرق شدن در منجلاب بىعفّتى و آزادىهاى جنسى موجب پیدایش این بیمارىها شده است. اگر وضع ارتباطات جنسى به ویژه آمیختن با مواد مخدر و پشتوانه ملى جنایتکاران مافیایى همچنان ادامه پیدا کند، نتیجهاى جز نابودى در انتظارمان نخواهد بود.
ازدواج پیوستگى عقل و روح و جسم مرد و زن با یکدیگر است. تمایلات جنسى جزو اساسى یک ازدواج کامل هستند و ضرورت دارند، ولى بىنهایت مهم نیستند.(12) امروزه روانشناسان عقیده دارند در مسأله زناشویى تملّک یا مورد تملّک قرار گرفتن مخالف شؤون انسانهاست و باید هرفرد چه مرد و چه زن، خود را از آنِ کسى بداند و جزئى از وجود او شود تا براى هر دو طرف شور و شعف ایجاد گردد. اگرچه این بحث دامنه گستردهاى دارد، اما به همین مختصر اکتفا مىشود.
آثار و فواید ازدواج در اسلام
اسلام براى ازدواج تقدّس قایل است؛ مقررات و تشریفات خاصى براى آن در نظر گرفته شده است. ازدواج راهى براى رسیدن به کمال است. براى احتراز از تکرار مطالب، اهمیت ازدواج و اصل همسرگزینى در اسلام به شرح ذیل تقسیمبندى مىشود:
الف. ازدواج در اسلام از دید اجتماعى و سیاسى
هریک از افراد جامعه شؤون و وظایفى دارند؛ در جامعهاى که زندگى مىکنند داراى حقوقى هستند که باید محترم شمرده شوند و متقابلاً مسؤولیتهایى (فردى و اجتماعى) به عهده دارند. یکى از اهداف مهم انبیاى الهى آشنا کردن افراد به وظایف و مسؤولیتهاى خودشان بوده است. مردم امّت واحدى بودند، خداوند انبیا را برانگیخت با بشارت و انذار، و همراه آنان کتاب (مجموعه قوانین) نازل نمود تا در میان مردم به حق قیام کنند. (بقره: 213)
اسلام در تمام شؤون اجتماعى، به زن و مرد حقوق برابر داده است. هرگاه مرد یا زن عمل صالح همراه با ایمان انجام دهند به حیات طیبّه مىرسند. (نحل: 97) و خداوند انسان را از دو جنس زن و مرد آفریده و آنان را به شعوب و قبایل تقسیم کرده است تا از یکدیگر باز شناخته شوند. (حجرات: 13) کلام الهى قریب 240 مرتبه در قرآن کلمه «ناس» را به کار برده که در تمام موارد، زنان و مردان را شامل است.
در قضیه «مباهله» با نصاراى نجران، مقرّر شد زنى از عمل ازدواج از اصول کارهاى اجتماعى است که در اسلام، پایه و اساس آن بر فطرت و تأمین نیازهاى جسمى و تکمیل یکدیگر نهاده شده، منظور اصلى از آن بقاى نوع و دوام آن است.
مسلمانان به همراه بچههایش و مردى که به منزله نفس رسولالله باشد به همراه رسول خدا و در مقابل نیز همین ترکیب از نصارا یکدیگر را نفرین کنند که قضیه به نفع مسلمانان پایان یافت (آل عمران: 61) و روحانى مسیحى حقّانیت رسولالله صلىاللهعلیهوآله را پذیرفت.
خداوند به وسیله یک زن و یک مرد انسانهاى بسیارى در زمین پراکند. (نساء: 1)
کسانى که در زمینه ارث انتقاد مىکنند، متأسفانه عمیقا مسأله را بررسى و مطالعه نکردهاند. به قول علّامه طباطبائى مهم استفاده از ارث است که پسر و دختر برابر استفاده مىکنند. ملاک برترى مرد یا زن تقواست. خداوند عمل هیچ عاملى را، چه مرد باشد و چه زن، ضایع نخواهد کرد. (آل عمران: 195)
اسلام لباس زواج را براى بندگان لباس افتخار دانسته، تصریح دارد که کانون گرم خانوادگى موجب آسایش و زدودن غبار اندوه از سیماى زندگى است.(13)
همانگونه که ملاحظه مىشود، اسلام زن و مرد را از لحاظ تدبیر شؤون زندگى به وسیله اراده و کار، مساوى مىداند، هر دو در تأمین نیازمندىها و استفاده از امکانات مساوىاند. آنچه مسلّم است اینکه در بعضى از امور اجتماعى، اهمیت زن و مرد هرکدام شکل خاصى دارد؛ زن فرزند به دنیا مىآورد و لطافت و حساسیت دارد و مرد داراى قدرت بدنى و استحکام عقلانى بیشتر است. ملاک برترى هریک از زن و مرد کارهایى است که از نظر ساختمان وجودى (فیزیولوژى) و موقعیت اجتماعى و صنفى باید انجام دهند. (نساء: 32)(14)
عمل ازدواج از اصول کارهاى اجتماعى است که در اسلام، پایه و اساس آن بر فطرت و تأمین نیازهاى جسمى و تکمیل یکدیگر نهاده شده، منظور اصلى از آن بقاى نوع و دوام آن است. سایر احکامْ فرع بر اصل مذکورند. قوانین کنونى بشر و سازمان ملل دایره محدودى دارند و اساس آنها بر تشریک مساعى زن و مرد قرار دارد و متعرّض سایر احکام مانند حجاب و عفّت نشدهاند. این ادعاها دعوت به اجتماع مىکنند، اما به اجتماع هر فرد با فرد دیگر به هر صورتى که باشد، نه آنگونه همبستگى که براساس فطرت است، بخصوص رابطه عمیق عاطفى میان مرد و زن که در نهایت منجر به تولید مثل و داشتن فرزند مىشود.
ب. ازدواج در اسلام از نظر قرآن و حدیث
ابتدا آیات قرآن: اول. احیاى حقوق فطرى زنان با توجه به آیاتى که ذکر شد، ارث، عمل صالح، یافتن حیات طیبّه، آزادى در استفاده از اموال شخصى حتى مهریه، مشخص ساختن حقوق، وظایف و مسؤولیتهاى هر کدام از زن و مرد؛ (نساء: 124 / مؤمن: 40 / آل عمران: 195)
دوم. جلوگیرى از قتل، خفّت، خوارى و تحقیر زنان (نساء: 32)، سرزنش از خوار شمردن دختران (نحل: 59) زن مانند مرد عضوى است از خانواده که فرزند مىآورد. (نساء: 1)
سوم. زن باعث روشن شدن خانه و آوردن فرزند مىشود. (بقره: 222)
چهارم. زن کالاى خرید و فروش نیست، این مرد است که به خواستگارى مىرود و مهریه مىپردازد و معیشت و مسکن زن را تأمین مىکند و زن حق دخالت در آنچه را به دست آورده است، دارد. (نساء: 32)
پنجم. حرمت ساختمان وجودى زن رعایت شده؛ در ایام عادت ناراحت است و نباید اذیت شود. اگر همسرش بمیرد، پس از ایام عده مىتواند ازدواج کند. در همه حال، باید فطرت رعایت شود.
ششم. زن در شؤون زندگى فردى و اجتماعى، مانند مرد داراى حرمت و استقلال است،(15) با این تفاوت که غالبا اسلام امور عاطفى و پرورشى و تربیتى را به زنان، و جنگ و جهاد و قضاوت را به مردان واگذار کرده است.
هفتم. به رعایت حقوق زنان، به ویژه در رابطه با عفّت و پوشش و پرهیزگارى سفارش شده است؛ زیرا مصالح اجتماع ایجاب مىکند که زنان پوشیده باشند. در غیر این صورت، زشتىها و فساد فراوان مىشوند. قرآن «حجاب» را به صراحت سفارش کرده(16) و حتى در مواردى مردان را نیز به پوشش توصیه کرده است.
اما احادیث، احادیث نیز درباره زنان و مسائل آنان از قبیل ارث، حالات خاص جسمى (حیض و نفاس و استحاضه) و ازدواج موقت (متعه) و دایم و تمام مسائلى که حول زندگى زناشویى است، در کتب مهم شیعه و سایر مذاهب اسلامى نقل شده، در میان شیعه دوازده امامى کتابهایى همچون جواهر الکلام، محجّة البیضاء، فروغ کافى، وسائل الشیعه، شرح مرحوم مجلسى بر من لا یحضره الفقیه و بحارالانوار و در کتب اهل تسنّن، صحاح ستّه کلیه احادیث را نقل نمودهاند. در ذیل، به چند حدیث مهم اشاره مىشود:
در حدیثى پیامبر مىفرماید: «خداوند هیچ بنیانى را بیشتر از بنیان ازدواج دوست ندارد.(17)
همچنین مىفرماید: «کسى که ازدواج کند، نیمى از دینش را حفظ کرده است.»(18)
امام صادق علیهالسلام از پدر بزرگوارش نقل مىکند: «دو رکعت نماز متأهّل از هفتاد رکعت فرد نماز مجرّد بهتر است.»(19)
امام باقر علیهالسلام مىفرماید: «جهاد زنان خوب شوهردارى کردن است.»(20)
امام صادق علیهالسلام نیز به زنان سفارش مىفرماید که با همسران خود نیکى کنید و به مردان نیز مىفرماید: خدا رحمت کند کسى را که رابطهاش را با همسرش نیکو گرداند.(21)
رسولاکرم صلىاللهعلیهوآله در حدیثى مىفرماید: «خوبان شما کسانى هستند که با همسرانشان نیکى کنند و من براى همسرانم بهترین شما هستم.»(22)
امام رضا علیهالسلام هم مىفرماید: «بر آنکه بدو نعمت داده شده لازم است به زندگى خانوادهاش توسعه ببخشد.»(23)
سلمان و ابن عباس به نقل از رسول اللّه نقل کردهاند که «از ثمرات ازدواج به دست آوردن فرزندى است که دوستدار حضرت على علیهالسلام و اهلبیت او باشد.»(24)
بهداشت روان و ازدواج
انسان ترکیبى از جسم و روان است. جسم بیمار مىشود و براى بهبود آن همواره دانشمندان به مطالعه و تحقیق پرداختهاند، حتى براى اجزاى بدن، مانند گوش و دندان و بینى و حلق، افرادى متخصص و فوق تخصص هستند. بیمارى جسم ترحّمآور است؛ به محض اینکه کسى آسیب ببیند، غالبا همه افراد تلاش مىکنند تا او را به مرکز درمانى منتقل کنند، اما بیمارى روان تمسخرآور است و افراد نامطلع این بیماران را «دیوانه» مىنامند و حرکات و رفتارشان را مىنگرند و مىخندند. علاوه بر این، در سوابق فرد هم منعکس مىشود و در امورى مانند اشتغال، ازدواج و موارد دیگر تأثیر مىگذارد، در حالى که باید به بهداشت و سلامت روان توجه بیشتر کرد.
ازدواج امرى است که فوقالعاده بر بهداشت جسم و روان تأثیر مىگذارد. اگرچه مطالعات و تحقیقات روان درمانى و بهداشت روانى موارد متعددى را بیان مىکند، اما در اینجا فقط به آنچه در قرآن و احادیث ذکر شده است بسنده مىشود:
1. تأمین محبت: عدم تأمین این نیازها در رفتار اختلال ایجاد مىکنند که از جمله آنها نیازها محبت است. محبت نمودن و مورد محبت واقع شدن (تحابّ) یکدیگر را دوست داشتن است. مُحابّه هم کسى را به دوستى گرفتن است. محبت سه وجه دارد:
الف.خرسند شدن و لذت بردن؛ مثل محبت مرد نسبت به زن؛
ب. بهرهمندى معنوى؛
ج. محبت براى فضیلت و بزرگى.
خداوند مىفرماید: «و مِن آیاته اَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ انفُسکم ازواجا لِتَسکنوا الیها وَ جَعَل بینکُم موّدةً و رحمة انَّ فى ذلک لآیاتٍ لقومٍ یتفکرون.» (روم: 21)؛ از نمونه آیات پروردگار آن است که براى شما از جنس خودتان (از نفوس خودتان) همسرانى آفرید تا آرامش بیابید و بین شما مودّت و رحمت قرار داد. براى افرادى که صاحب اندیشهاند در این امر نشانههایى است.
پیش از شرح کلمه «ودّ» و تسکین و رحمت به یکى دو حدیث اشاره مىشود:
«قولُ الّرَجل للمراءَ انّى اُحبکَ لا یذهب مِن قلبها ابدا.»(25)
در فصل مستقلى از وسایلالشیعه تحت عنوان «استحباب حب النساء» دوازده حدیث آمده که ترجمه آزاد بعضى از آنها ذکر مىشود: ازدیاد ایمان مؤمن، علاقه او به زنان (خود) است. از اخلاق انبیا، دوست داشتن زنان بود. رسول الله صلىاللهعلیهوآله فرمود: از دنیاى شما بوى خوش و زنان را مىخواهم. نور چشم من در نماز و دوست داشتن همسرانم است. امام صادق علیهالسلام فرمود: هرقدر زنان (همسر و محرم) را بیشتر دوست بدارى، در ازدیاد ایمان کوشیدهاى. البته اسراف و افراط در محبت هم ناپسند است.
«وُدّ» به معناى تمنّا، آرزو داشتن، دوستى از روى عشق و محبت از صفات پروردگار ودود است.
خداوند پاداش عمل صالح همراه با ایمان را «وُدّ» قرار داده است. (مریم: 96) محبّت و مودّت آنقدر مهم است که خداوند فرمود: «بگو مزد رسالت از شما نمىخواهم، مگر اینکه نسبت به اهل بیت مودّت داشته باشید.» (شورى: 23)
«سکن» هم آرامش یافتن است؛ مانند آنکه درباره نماز فرمود: «اِنَّ صلاتَک سَکن لهم.» (نحل: 80) شب را هم براى تسکین و آرامش آفرید. سکینه، که آرامش قلب و دل است، در قرآن آمده و نیاز به بحث مستقل دارد.
«رحمت» نرمى و نرمخویى و نیکى کردن به طرف مقابل است.(26) احسان و نیکى معانى بیشترى دارند و به قدرى مهم هستند که خداوند هم «رحمن» (براى همه مخلوقات در دنیا) و هم «رحیم» (در آخرت) است. توجه عمیق به این سه مفهوم در زندگى خانوادگى عظمت «آیه» بودن آن براى افراد صاحب فکر و اندیشمندان را روشن مىسازد. کافى است در همین یک آیه دقت کنیم و به عظمت بهداشت روانى و ازدواج پى ببریم. محبت منشأ عفاف و پاکدامنى هم هست و موجب ثبات خانواده و اجتماع مىشود.
2. توسعه اقتصادى: معمولاً بخشى از پریشانىها و ناراحتىها به سبب فقر و نداشتن امکانات مادى هستند. خداوند مىفرماید: «انْ یکونوا فُقراءَ یُغنِهِم اللّهُ مِن فضلِه.» (نور: 32) حسن تدبیر در اداره منزل، صرفهجویى و جلوگیرى از اسراف و تبذیر موجب اعتدال در امور زندگى و در نهایت، ایجاد سازگارى و تعادل شخصیت است.
3. تأمین بهداشت تن: نیاز به ازدواج امرى تکوینى است. هر دختر و پسر بالغ نیاز به ازدواج دارد. احادیث در این باب بسیارند. سرکوبى غرایز و یا اطفاى آن، بخصوص غریزه جنسى از راههاى غیر مشروع از قبیل زنا، لواط و استمنا، موجب بروز انواع بیمارىهاى جسمى و روانى و فساد در اجتماع مىشود. هرگاه آز و حرص و شهوت و تمایل به هوس آدمى را گرفتار سازد، به شخصیتى نامتعادل و ناموزون و ناهماهنگ مبتلا مىگردد.
بوى کبر و بوى حرص و بوى آز
در سخن گفتن بیاید چون پیاز
(مولوى)
این وضعیت را اسلام با کلماتى مانند فاسق، تبهکار، منحرف، مجرم، بدخواه و بدکار نام برده و اسلام براى اصلاح روانى این چنین ناسالم، توبه و اصلاح رفتار ناسازگار را پیشنهاد کرده و «وقایه» در برابر شحّ نفس را سفارش مىکند. «وَمَن یوق شحَّ نفسه فاولئک هُمُ المفلحون» (تغابن: 16). مُسکّن این دردها و عقدهها و راه مبارزه با تمایلات هوسناک «ازدواج» است.
4. تأمین بهداشت روان: روانشناسان ثابت کردهاند که اختلالات روانى و رواننژندىها همه اختلال در جنبههاى گوناگون شخصیت هستند. امام على علیهالسلام رفتارها را به کفر، نفاق و ایمان تقسیم مىکنند، سپس کفر را بر چهار پایه (اربعة دعائم) و هر یک از پایهها را نیز تقسیم مىنمایند.(27) امام صادق علیهالسلام نیز 75 رفتار بهنجار را در مقابل رفتارهاى مرضى نام بردهاند.(28) و هنگامى که روانشناسان اسلامى از راههاى تنظیم رفتار بهنجار صحبت مىکنند، پاسخ آن را در داشتن همسر و فرزند و خانواده با محبت مىیابند. اگر تبادل محبت نباشد، انسان غریب است. امام على علیهالسلام مىفرمایند: «فقدَ المحبّة غُربه.»(29)
5. مبارزه با تمنیات نفس امّاره: ازدواج اولین مرحله خروج از فردگرایى است. احادیث فراوانى در زمینه نهى از عزوبت (بدون دلیل شرعى) وارد شدهاند؛ از جمله آنکه دو رکعت نماز متأهّل از هفتاد رکعت عزب افضل است و در حدیث دیگرى، دو رکعت نماز متأهّل از نماز خواندن عزب در شب و روزهدارى در روز برتر دانسته شده است.(30) مفهوم مخالف آن این است که تجرّد و تنها زیستن پسندیده نیست.
در هر آن چیزى که تو ناظر شوى
مىکند با جنس سیر، اى معنوى
در جهان هر چیز چیزى جذب کرد
گرم گرمى را کشید و سرد، سرد.
(مولوى)
برخى آیات کریمه الهى به این موضوع اشاره دارند:
ـ «انّه خلَق الزّوجین الّذکر و الانثى» (نجم: 45)؛
ـ «فجعل منهُ الزوجین الذّکر والانثى» (قیامه: 39)؛
ـ «وما خلقَ الذکرُ و الانثى» (لیل: 3)؛
ـ «لَقد ارسلنا رُسُلاً مِن قلبک و جعلنا لهم ازواجا و ذریّة» (رعد: 3)؛
ـ «فجعلهُ نسبا و صهرا.» (فرقان: 54)
مفاهیم الفت، نفرت، جذب و دفع، متابعت و تعلّق، همه مفاهیمى هستند که در جریان رشد اتفاق مىافتند و رشد شامل وجدان و شخصیت و صفات و عادات و اخلاق و مبانى رفتار و محیط و اشتغال و هماهنگى با ارضاى حوایج و دیگر خصوصیات هم هست. در نتیجه، ازدواج در رابطه با امور ارزشى و اخلاقیات مانند بقاى نوع، رفع ترس و دلهره، تألیف قلوب، تعدیل روان و شخصیت سالم و سازگارى اجتماعى، اعتقاد و اعتماد بر فضل عمومى پروردگار بر بندگان، بخشش، هدیه، نحله الهى، برکت براى مرد و زن و حتى دو فامیل، یافتن معرفت بیشترى براى زندگى در رابطه با حقوق زن یا مرد، روش صحیح تربیت فرزند، گزاردن حقوق والدین و کمک به روان سالم مطرح مىشود.
مسائل شهوى و تمایلات نفسانى
این موضوع نیاز به مقالهاى مستقل دارد، به ویژه از زمانى که نظریه «میل جنسى» فروید به عنوان یک اصل وارد موضوعات روانشناختى و روانکاوى شد. براى رعایت اختصار، تنها به چند نکته در این زمینه اشاره مىشود، اگرچه آدلر و یونگ، دو تن از شاگردان فروید در حیات او به نظریه «میل جنسى» وى پاسخ گفتند.
شهوت جنسى عامل مهمى براى ادامه حیات، تلاش و کوشش و کسب و کار و درآمد، به ویژه براى افراد متأهل، است. مطالعه شرح حال کسانى که تمایلات شهوى و جنسىشان را نابود کردهاند و یا از نظر خلقت ناقص بودهاند، بسیارى از انحرافات رفتارىشان را بر محققان ثابت مىکند. شهوت و میل جنسى انگیزه ذاتى رفتار انسان است و اگر به شیوه صحیح ارضا نشود، ممکن است بر فطرت و عقل و کل شخصیت تسلط پیدا کند و ـ همانگونه که اشاره شد ـ اگر شهوات بر انسان مسلّط شوند و از راه صحیح ارضا نگردند، موجب هتک حرمت و حدود الهى و نیز بیمارىهاى روانى خطرناک مىشوند. در سوره «نساء» پس از اشاره به روشهاى سوء گذشتگان، غرض از تشریع احکام گذشته و مصالح آنها را یاداورى مىکند و مردم را به روش زندگى انبیا و اولیا و حذف ناهنجارىها رهنمون مىشود و اشاره مىکند: کسانى که از شهوات پىروى مىکنند، مىخواهند که شما بلغزید (به انحرافى عظیم مبتلا شوید) و منظور آنان هتک حرمت حدود الهى است؛ مثل زنا و ارتباط با زنانى که اسلام ازدواج با آنان را براى همیشه حرام کرده است.(31)
جلالالدین رومى مطالب جالبى درباره میلها دارد:
میل و شهوت کر کند دل را و کور
تا نماید گرگ یوسف شهد شور
میلها همچون سگان خفتهاند
اندر ایشان خیر و شر بنهفتهاند
چون که قدرت نیست خفتند این رده
همچون هیزم پارهها و تن زده
تا که مردارى درآید در میان
نفخ صور حرص کوبد بر سگان
چون در آن کوچه سگى مردار شد
صد سگ خفته بدان بیدار شد.
*************
میل تن در سبزه و آب روان
زان بود که اصل او آمد ز آن
میل جان اندر حیات و درحى است
زان که جانِ لامکان اصل وى است
میل جان در حکمت است و در علوم
میل تن در باغ و راغ است و کروم
میل جان اندر ترقّى و شرف
میل تن در کسب اسباب و علف
میل و عشق آن شرف هم سوى جان
زین یُحِّبُ و یُحبّون را بدان
*************
میل و رغبت کان زمان آدمى است
جنبش آن رام امر آن غنى است
شهوت از خوردن بود کم کن زخور
یا نکاحى کن گریز از شور و شر
میل تو سوى مغیلان است و ریگ
تا چه گل چینى زخاک مرده ریگ
بهداشت روان مطالب و عناوین بسیارى را شامل مىشود که در این مختصر نمىگنجند؛ مانند اضطراب، ترس، ناامیدى و یأس و نکات مشابه که از آنها بحث نشد. ازدواج اضطراب را به تدریج به صورت کامل برطرف مىکند، البته شرط مهم آن اشتغال است. بیکارى افراد متدیّن را هم دچار آشوب فکرى، رنج و خودخورى مىکند. امید به زندگى و امید به رستگارى و حیات جاویدان موجب تلاش و کار و کوشش براى تأمین زندگى همسر و فرزندان مىشود. اقدام به ارضاى ناصحیح و خلاف شرع در تمایلات جنسى، موجب ترس، دلهره، اختلال در گردش خون، ترس از گناه، ترس از عقوبت، ترس از ابتلا به بیمارىهاى مقاربتى یا ایدز، ایجاد اسهال و یبوست مىگردد و حافظه و یادگیرى را دچار اختلال مىکند و گاهى افراد براى فرار از گناه، به مواد مخدر پناه مىبرند.
··· پىنوشتها
1ـ محمدحسین بهشتى و دیگران، شناخت اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص 95.
2ـ ر.ک.به: مندراس، مبانى جامعهشناسى، ترجمه باقر پرهام، چاپ چهارم، سیمرغ، 1356.
3ـ ر.ک: جى. گود ویلیام، خانواده و جامعه، ترجمه ویدانا صحى (بهنام)، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1353.
4ـ جزوهاى مستقل تألیف علّامه طباطبائى صاحب المیزان که ظاهرا در پاسخ به کتاب خلقت انسان یدالله سحابى نگاشتهاند.
5ـ فردریک ویلهلم نیچه، چنین گفت زرتشت، ترجمه حمید نیّر نورى، تهران، ابنسینا، 1351، ص 77 و 98
6ـ دهر: 1
7ـ کشف الآیات کتاب مقدّس، ص 3و4
8ـ ر.ک: گزیده اوپه نیشدها، ترجمه رضازاده شفق، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1345.
9ـ ر.ک: جوگ باسشت (در فلسفه و عرفان هند)، ترجمه نظام پانى پتى، تصحیح محمدرضا جلالى نائینى و شوکلا، تهران، اقبال، 1360.
10ـ ر.ک: شریعتمدارى، روانشناسى تربیتى، اصفهان، شهریار، 1342.
11ـ سیدمحمدحسینطباطبائى،المیزان،(دوره40جلدى)،ص79.
12ـ ر.ک: اسوالد شوارتز، روانشناسى جنسى، ترجمه صمد نورىنژاد، تهران، سپهر، 1364.
13ـ ر.ک: محسن شفایى، نفقه و آثار حقوقى و اجتماعى آن.
14ـ سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج 4، ص 73
15ـ همان، ج 4، ص 86
16ـرجوع کنیدبهسورههاىنور،نساء،بقرهدرذیلموضوعاتمذکور.
17و18ـ محمد حر عاملى، وسایل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1384 ق، ج 15، ص 3
19ـ محمدباقر مجلسى، شرح من لا یحضره الفقیه، ص 85
20ـ همان، ص 365
21ـ همان، ص 377.
22ـ همان، ج 8، ص 379
23ـ همان، ص 380
24ـ همان، ص 646
25ـ محمد حر عاملى، پیشین، ج 14، ص 10
26ـ راغب اصفهانى، مفردات فى الفاظ القرآن، ذیل واژه «رحم»
27و28ـ ر.ک: محمود بستانى، اسلام و روانشناسى، ترجمه محمود هویشم، مشهد، آستان قدس رضوى، 1372.
29ـ نهجالبلاغه، کلمات قصار.
30ـ محمد حر عاملى، پیشین، ج 14، ص 6 و 7
31ـ سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ذیل آیات 23 ـ 27 سوره نساء
··· سایر منابع
ـ سیدکاظم ارفع، خانواده در مکتب قرآن و اهلبیت، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1369.
ـ حسین ادیبى، زمینه انسانشناسى، چ دوم، تهران، لوح، 1356.
ـ محمد شرقاوى، روانشناسى اسلامى یا بهداشت روانى و اخلاق در اسلام، ترجمه و تألیف سید محمدباقر حجتى، چ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1365.
ـ حسین مظاهرى، خانواده در اسلام، قم، شفق، 1364.
ـ آبراهام اچ. مازلو، به سوى روانشناسى بودن، ترجمه احمد رضوانى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1371.
ـ سید ابوالقاسم حسینى، اصول بهداشت روانى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1379.
ـ منوچهر محسنى، جامعهشناسى عمومى، چ چهارم، تهران، طهورى، 1357.
ـ مولانا جلالالدین رومى (بلخى)، مثنوى شریف، تهران، اسلامیه، 1338.