مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

مزرعه چاپارل

همه چیز و هیچ چیز

ازدواج و بهداشت روانى

ازدواج و بهداشت روانى


دکتر رحمت‏الله خالقى

چکیده

خانواده اولین واحد تشکیل‏دهنده اجتماع است. خداوند اولین انسان سمیع و بصیر را، که به عنوان پیامبر و پدر همه انسان‏ها در زمین تمکّن داد، برایش همسرى تعیین کرد. آن‏ها نخستین هسته اصلى خانواده را به وجود آوردند و به تدریج زمین را آباد ساختند و مردان و زنان بسیارى در زمین پراکنده شده، کارها را تقسیم کردند. خانواده اصالت پیدا کرد و هر فرد براى بقاى خود و نوع، وظایف خاصى عهده‏دار گردید. هرقدر جمعیت کره زمین زیادتر شد، شکل زندگى و خانواده تغییرات عمیق‏ترى پیدا کرد و نیازهاى انسان بیش‏تر و متنوع‏تر شد. نیاز غریزى و گرایش به سوى جنس مخالف همیشه و در تمام موجودات وجود داشته است. اما ادیان الهى و در نهایت، اسلام به این نیاز تقدّس بخشیدند. انسان علاوه بر بیمارى‏هاى جسمى، ناراحتى‏هاى روانى هم دارد. یکى از راه‏هاى یافتن آرامش و سلامت بهتر روان، اقدام به یافتن همسر و تشکیل خانواده است.

خانواده

ساده‏ترین، کوچک‏ترین و قدیمى‏ترین شکل جامعه انسانى «خانواده» است.(1) خانواده کوچک‏ترین واحد بنیادى جامعه نوین است.(2) «خانواده» در لغت از دو جزء «خان» به معناى منزل و سرا و «واده» به معناى اهل منزل تشکیل شده است. پس در جمع، همه کسانى که در خانه هستند، عضو خانواده مى‏باشند. در تعریفى دیگر، مى‏گویند: خانواده عبارت از روابط جنسى معیّن و بادوامى است که تولید اطفال و پرورش آن‏ها را به عهده دارد. بحث در این زمینه گسترده است، اما آنچه مسلّم است این‏که خانواده از مجموعه‏اى افراد تشکیل مى‏شود و قسمتى از شبکه بزرگ‏تر به نام جامعه است.(3)

خانواده از ابتداى پیدایش حیات انسان در زمین تا امروز تحولاتى عمیق یافته و عوامل گوناگون دینى، اقتصادى، سیاسى و زیست محیطى موجب این تغییرات و دگرگونى‏ها شده‏اند. هدف ما در این مقاله تجزیه و تحلیل و کنجکاوى در این تحولات نیست، که این مقوله نیاز به تحقیق عمیق جامعه‏شناسى دارد،

بلکه هدف ما از این مطالعه درباره خانواده، بیان ارزش و اهمیت آن، خانواده در ادیان الهى به ویژه اسلام، مشکلات و نابسامانى‏هاى خانواده در جهان امروز، ازدواج نخستین سنگ بناى ایجاد خانواده، و تأثیر ازدواج بر رفع ناهنجارى‏هاى روانى و کمک مؤثر در بهداشت جسمى و روانى است.

ارزش و اهمیت خانواده

هزاران سال کره زمین زیستگاه جانداران بسیار بود و شاید جاندارانى شبیه انسان در زمین بودند که حیاتشان چندان تفاوتى با سایر جانداران زمین نداشت، تا این‏که خداوند مخلوقى به نام آدم در زمین مستقر ساخت و براى رفع تنهایى و آسایش و آرامش او، همسرى به او داد و از ازدواج این دو موجود انسان‏هاى بسیارى در زمین پراکنده شدند.(4) جامعه‏شناختى و زیست‏شناختى و تشریح مقایسه‏اى (تطبیقى) و پیوستگى انواع و خلقت تدریجى و نظرات موافق و مخالف و کلام درباره کینونیّة الانسان الاولى(5) فرصتى دیگر مى‏طلبد و هر نظریه‏اى درباره خلقت انسان و تداوم آن تا به امروز اثبات شود، موجودیت بحث حاضر را دچار مخاطره نمى‏کند و ارزش و اهمیت آن را تغییر نمى‏دهد.

انسان موجودى است اجتماعى، در بهترین قوام آفریده شده (تین: 14)، خلیفه خدا در زمین (بقره: 30)، مسجود ملائکه (اعراف: 11)، مخلوق برتر (بقره: 30ـ33)، مشرّف به تشریف روح الهى (حجر: 29)، واجد عقل، فکر، استعداد، هوش، عواطف، احساسات، ادراک، حافظه، تخیّل و ده‏ها امتیاز دیگر و در نهایت، اراده و قدرت اخذ تصمیم و نیز قوّه نطق و بیان به او عنایت شده (الرحمن: 3) و از مسؤولیت‏هاى مهم او اقدام به عمران و آبادى زمین است. (هود: 61) مخلوقى به این عظمت بیهوده رها نشده و براى هدایت و ارشاد او، افرادى مأموریت یافته‏اند که آنان را «نبى» و «رسول» نامیده‏اند. این مأموران الهى وظایف گوناگونى داشته‏اند. تعداد کمى با کتاب و کلام وحى و سلاح اعجاز، مأمور هدایت گروه‏هاى بزرگ از مردم بودند و شمار کثیرى مأمور ناحیه یا بخش یا گروهى کوچک بودند و نام معدودى از آنان در کتاب‏هاى مقدّس و از جمله قرآن کریم ذکر شده است. همه انبیا بشر را به تشکیل خانواده و انتخاب همسر راهنمایى کرده‏اند. در جاى جاى کتاب مقدّس (تورات و انجیل)، عناوین احترام به ازدواج توسط والدین، ازدواج فامیلى، تأسیس ازدواج، ترغیب به ازدواج، جشن ازدواج، جشن عروسى و عناوینى مانند این در فصل‏هایى مانند رساله اول تیموتائوس، امثال سلیمان، رساله به عبرانیان و رساله اول به قرنتیان و ده‏ها مورد دیگر درباره عفّت زنان و موارد اخلاقى دیگر اشاره شده است.(6)

در آثار باقى‏مانده از زرتشت درباره پاک‏دامنى و درباره زنان پیر و جوان سخن گفته شده و خانواده و عفّت و شرافت به بزرگى یاد شده است.(7)

آثار موجود از عرفان هند و هندوان از جمله گزیده اوپه نیشدها در جاى جاى، به زوجیت و خانواده عزّت نهاده، در بخش نخستین «تقدیس خواندن سامه ویدا» از علاقه زوجیت سخن گفته و در بخش چهارم «مناجات و مراسم براى تناسل»، درباره مراسم ازدواج و داشتن فرزند نیکویى که بتواند ویدا را بخواند و به سن کمال برسد سخن گفته است.(8)

در مجموعه جوگ باسشت، داشتن فرزند و حسب و نسب پسندیده موجب افتخار دانسته شده است.(9)

آنچه در کتاب آسمانى خودمان، قرآن، آمده در بحث اهمیت و ارزش ازدواج در اسلام مطرح خواهد شد.

مباحث مربوط به خانواده بیش از همه، در جامعه‏شناسى مطرح شده و بیش‏تر مؤلّفان کتاب‏هاى جامعه‏شناسى فصل یا فصل‏هایى به خانواده اختصاص داده‏اند. کتاب‏هاى اخلاقى هم خانواده را ارج نهاده، آن را سنگ بناى جامعه خوب و منظم و «مدینه فاضله» نامیده‏اند. جامعه‏شناسان خانواده را از مهم‏ترین نهادهاى اجتماعى مى‏دانند و نقش خانواده را در بروز یا بهبود و یا عدم ظهور بیمارى‏هاى روانى، در مرتبه اول مى‏دانند اصولاً نهادهاى اساسى اجتماعى، که مقام برتر را دارند، عبارتند از: خانواده، اشتغال، دین و سیاست. معمولاً این مفاهیم ذیل مقوله «فرهنگ و ارزش‏ها» مطرح مى‏شوند.

همه این عناوین و مطالب دلیل بر آن هستند که خانواده در صعود و سقوط ملت‏ها و ساخت‏هاى اجتماعى نقش درجه اول دارد. خانواده در متعادل ساختن رفتار افراد و رشد استعدادها و رشد جسمى و عقلى افراد خود، سازگارى اجتماعى، رشد شخصیت و اجتماعى نمودن افراد خود، وظیفه سنگینى دارد و در یک کلمه، موجب بقا یا فناى جامعه مى‏شود.

اولین مؤسسه‏اى که فرزند را به زندگى اجتماعى آشنا مى‏کند خانواده است. تغییرات خانوادگى، شکل خانواده و ارتباط اعضا با یکدیگر، جوّ عاطفى خانواده، موقعیت اجتماعى خانواده (ارزش‏ها، تمایلات و طرز تفکرها)، عادات چه زشت و چه زیبا، همه از خانواده نشأت مى‏گیرند. یکى از ارکان سه‏گانه تعلیم و تربیت خانواده است.(10) بحث درباره خانواده و تعلیم و تربیت، همانندسازى بچه‏ها، تلقین‏پذیرى و سایر مسائل تربیتى هر یک به مقالات مستقلى نیاز دارد.

ازدواج و خانواده در اسلام

ازدواج یک سنّت لایتغیّر الهى است. ازدواج نه تنها در بین انسان‏ها، بلکه تمام در موجودات جاندار به شکل‏هاى گوناگون وجود دارد. گیاهان (با عمل لقاح و گرده‏افشانى)، حیوانات از کوچک‏ترین آن‏ها تا حیواناتى بزرگ مانند کرگدن، فیل، شتر؛ پرندگان، آبزیان، نهنگ‏ها؛ حیواناتى که نزدیک‏ترین جانداران به انسان هستند مانند میمون‏ها، همه توالد و تناسل و تکثیرشان حاصل رابطه جنسى نر و ماده است. به قول جلال‏الدین رومى:

بهر آن میل است از ماده ز نرتا بود تکمیل کار همدگر

میل اندر مرد و زن حق زان نهادتا بقا یابد جهان زین اتحاد

مطالعه تاریخ اجتماعى ملت‏ها و تاریخ ادیان، تحولات و تغییرات خانواده و همسرگزینى را براى ما شرح مى‏دهد، که این امر مقدّس همسرگزینى چگونه دچار دگرگونى‏هاى نفرت‏انگیز شده، زنان غالبا به عنوان وسیله‏اى در دست مردان یا همچون کالا خرید و فروش شده‏اند. حال زن نزد اقوام و ملل گوناگون، در آثار باقى‏مانده از مورّخان و جامعه‏شناسان و مردم‏شناسان جاى تأمّل و تفکر دارد. داشتن چند همسر به وسیله مردان و داشتن چند شوهر ـ که به ندرت دیده مى‏شود و سابقا در بعضى نقاط دنیا جریان داشته است ـ تا برسد به تک همسرى، سیر مسأله ازدواج را روشن مى‏کند.

آثار و فواید ازدواج

ازدواج امرى فطرى است. در این مختصر، به فواید ازدواج از دید

اجتماعى، اقتصادى و موارد مشابه اشاره مى‏شود و فایده ازدواج از دید روانى و بهداشت روانى مستقلاً ذکر خواهد شد.

علّامه طباطبائى در زمینه حقوق زن در ملل گوناگون و از جمله تمدن غرب، بحث مفصّلى در جلد چهارم تفسیر شریف المیزان (دوره چهل جلدى) دارند که به اختصار به آن اشاره مى‏شود:

عمل ازدواج از اصول کارهاى اجتماعى است و ازدواج از بدو پیدایش بشر بوده و هریک از دو انسان (مرد وزن) مجهّز به دستگاه‏هاى خاص خلقت براى ازدواج هستند و تمام احکام مربوط به حقوق مرد و زن و ارث و مهریه و طلاق بر اساس همین اصول است.(11)

ادیان و حکومت‏ها و در نهایت، سازمان ملل اساس ازدواج را بر تشریک مساعى زن و مرد قرار داده‏اند. اگرچه همه ادیان الهى اصول اخلاقى را محترم شمرده‏اند، اما آنچه را اسلام بیش از همه تأکید نموده، فراموش کرده‏اند. فطرت انسان مایل به ازدواج است. اصول انسانى و مسلّم ازدواج نزد همه ملت‏ها محترم است. ازدواج موجب جلوگیرى از زنا و فحشا مى‏شود. مسأله ازدواج و تشکیل خانواده آن‏قدر اهمیت دارد که علماى مذاهب، جامعه‏شناسان، حقوقدانان، روان‏شناسان و علماى تعلیم و تربیت، زیست‏شناسان و کسانى که در زمینه فرهنگ جهانى و فرهنگ قومى و ملّى و قبیله‏اى و علوم اقتصادى و سیاسى مطالعه و تحقیق مى‏کنند، بخش مهمى از مطالعات و تحقیقاتشان، مستقیم یا غیرمستقیم، به امور ازدواج و جوانان اختصاص دارد. اکنون جهان شاهد بروز و ظهور بیمارى مهلک و کشنده و نابودکننده نسل و حرث آدمیان، به نام «ایدز» است و پزشکان به شدت مشغول مطالعه راه‏هاى مبارزه با بیمارى‏هاى ناشى از مقاربت‏هاى غیرصحیح جنسى و فحشا هستند و هنوز نتوانسته‏اند آثار شوم سوزاک و سفلیس را برطرف کنند. این بیمارى بدون آن‏که مرز و تمدن بشناسد بشریت و خانواده‏ها را به مخاطره افکنده‏اند. همه خیرخواهان انسان و پزشکان متفق‏القول‏اند که غرق شدن در منجلاب بى‏عفّتى و آزادى‏هاى جنسى موجب پیدایش این بیمارى‏ها شده است. اگر وضع ارتباطات جنسى به ویژه آمیختن با مواد مخدر و پشتوانه ملى جنایت‏کاران مافیایى همچنان ادامه پیدا کند، نتیجه‏اى جز نابودى در انتظارمان نخواهد بود.

ازدواج پیوستگى عقل و روح و جسم مرد و زن با یکدیگر است. تمایلات جنسى جزو اساسى یک ازدواج کامل هستند و ضرورت دارند، ولى بى‏نهایت مهم نیستند.(12) امروزه روان‏شناسان عقیده دارند در مسأله زناشویى تملّک یا مورد تملّک قرار گرفتن مخالف شؤون انسان‏هاست و باید هرفرد چه مرد و چه زن، خود را از آنِ کسى بداند و جزئى از وجود او شود تا براى هر دو طرف شور و شعف ایجاد گردد. اگرچه این بحث دامنه گسترده‏اى دارد، اما به همین مختصر اکتفا مى‏شود.

آثار و فواید ازدواج در اسلام

اسلام براى ازدواج تقدّس قایل است؛ مقررات و تشریفات خاصى براى آن در نظر گرفته شده است. ازدواج راهى براى رسیدن به کمال است. براى احتراز از تکرار مطالب، اهمیت ازدواج و اصل همسرگزینى در اسلام به شرح ذیل تقسیم‏بندى مى‏شود:

الف. ازدواج در اسلام از دید اجتماعى و سیاسى

هریک از افراد جامعه شؤون و وظایفى دارند؛ در جامعه‏اى که زندگى مى‏کنند داراى حقوقى هستند که باید محترم شمرده شوند و متقابلاً مسؤولیت‏هایى (فردى و اجتماعى) به عهده دارند. یکى از اهداف مهم انبیاى الهى آشنا کردن افراد به وظایف و مسؤولیت‏هاى خودشان بوده است. مردم امّت واحدى بودند، خداوند انبیا را برانگیخت با بشارت و انذار، و همراه آنان کتاب (مجموعه قوانین) نازل نمود تا در میان مردم به حق قیام کنند. (بقره: 213)

اسلام در تمام شؤون اجتماعى، به زن و مرد حقوق برابر داده است. هرگاه مرد یا زن عمل صالح همراه با ایمان انجام دهند به حیات طیبّه مى‏رسند. (نحل: 97) و خداوند انسان را از دو جنس زن و مرد آفریده و آنان را به شعوب و قبایل تقسیم کرده است تا از یکدیگر باز شناخته شوند. (حجرات: 13) کلام الهى قریب 240 مرتبه در قرآن کلمه «ناس» را به کار برده که در تمام موارد، زنان و مردان را شامل است.

در قضیه «مباهله» با نصاراى نجران، مقرّر شد زنى از عمل ازدواج از اصول کارهاى اجتماعى است که در اسلام، پایه و اساس آن بر فطرت و تأمین نیازهاى جسمى و تکمیل یکدیگر نهاده شده، منظور اصلى از آن بقاى نوع و دوام آن است.

مسلمانان به همراه بچه‏هایش و مردى که به منزله نفس رسول‏الله باشد به همراه رسول خدا و در مقابل نیز همین ترکیب از نصارا یکدیگر را نفرین کنند که قضیه به نفع مسلمانان پایان یافت (آل عمران: 61) و روحانى مسیحى حقّانیت رسول‏الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را پذیرفت.

خداوند به وسیله یک زن و یک مرد انسان‏هاى بسیارى در زمین پراکند. (نساء: 1)

کسانى که در زمینه ارث انتقاد مى‏کنند، متأسفانه عمیقا مسأله را بررسى و مطالعه نکرده‏اند. به قول علّامه طباطبائى مهم استفاده از ارث است که پسر و دختر برابر استفاده مى‏کنند. ملاک برترى مرد یا زن تقواست. خداوند عمل هیچ عاملى را، چه مرد باشد و چه زن، ضایع نخواهد کرد. (آل عمران: 195)

اسلام لباس زواج را براى بندگان لباس افتخار دانسته، تصریح دارد که کانون گرم خانوادگى موجب آسایش و زدودن غبار اندوه از سیماى زندگى است.(13)

همان‏گونه که ملاحظه مى‏شود، اسلام زن و مرد را از لحاظ تدبیر شؤون زندگى به وسیله اراده و کار، مساوى مى‏داند، هر دو در تأمین نیازمندى‏ها و استفاده از امکانات مساوى‏اند. آنچه مسلّم است این‏که در بعضى از امور اجتماعى، اهمیت زن و مرد هرکدام شکل خاصى دارد؛ زن فرزند به دنیا مى‏آورد و لطافت و حساسیت دارد و مرد داراى قدرت بدنى و استحکام عقلانى بیش‏تر است. ملاک برترى هریک از زن و مرد کارهایى است که از نظر ساختمان وجودى (فیزیولوژى) و موقعیت اجتماعى و صنفى باید انجام دهند. (نساء: 32)(14)

عمل ازدواج از اصول کارهاى اجتماعى است که در اسلام، پایه و اساس آن بر فطرت و تأمین نیازهاى جسمى و تکمیل یکدیگر نهاده شده، منظور اصلى از آن بقاى نوع و دوام آن است. سایر احکامْ فرع بر اصل مذکورند. قوانین کنونى بشر و سازمان ملل دایره محدودى دارند و اساس آن‏ها بر تشریک مساعى زن و مرد قرار دارد و متعرّض سایر احکام مانند حجاب و عفّت نشده‏اند. این ادعاها دعوت به اجتماع مى‏کنند، اما به اجتماع هر فرد با فرد دیگر به هر صورتى که باشد، نه آن‏گونه همبستگى که براساس فطرت است، بخصوص رابطه عمیق عاطفى میان مرد و زن که در نهایت منجر به تولید مثل و داشتن فرزند مى‏شود.

ب. ازدواج در اسلام از نظر قرآن و حدیث

ابتدا آیات قرآن: اول. احیاى حقوق فطرى زنان با توجه به آیاتى که ذکر شد، ارث، عمل صالح، یافتن حیات طیبّه، آزادى در استفاده از اموال شخصى حتى مهریه، مشخص ساختن حقوق، وظایف و مسؤولیت‏هاى هر کدام از زن و مرد؛ (نساء: 124 / مؤمن: 40 / آل عمران: 195)

دوم. جلوگیرى از قتل، خفّت، خوارى و تحقیر زنان (نساء: 32)، سرزنش از خوار شمردن دختران (نحل: 59) زن مانند مرد عضوى است از خانواده که فرزند مى‏آورد. (نساء: 1)

سوم. زن باعث روشن شدن خانه و آوردن فرزند مى‏شود. (بقره: 222)

چهارم. زن کالاى خرید و فروش نیست، این مرد است که به خواستگارى مى‏رود و مهریه مى‏پردازد و معیشت و مسکن زن را تأمین مى‏کند و زن حق دخالت در آنچه را به دست آورده است، دارد. (نساء: 32)

پنجم. حرمت ساختمان وجودى زن رعایت شده؛ در ایام عادت ناراحت است و نباید اذیت شود. اگر همسرش بمیرد، پس از ایام عده مى‏تواند ازدواج کند. در همه حال، باید فطرت رعایت شود.

ششم. زن در شؤون زندگى فردى و اجتماعى، مانند مرد داراى حرمت و استقلال است،(15) با این تفاوت که غالبا اسلام امور عاطفى و پرورشى و تربیتى را به زنان، و جنگ و جهاد و قضاوت را به مردان واگذار کرده است.

هفتم. به رعایت حقوق زنان، به ویژه در رابطه با عفّت و پوشش و پرهیزگارى سفارش شده است؛ زیرا مصالح اجتماع ایجاب مى‏کند که زنان پوشیده باشند. در غیر این صورت، زشتى‏ها و فساد فراوان مى‏شوند. قرآن «حجاب» را به صراحت سفارش کرده(16) و حتى در مواردى مردان را نیز به پوشش توصیه کرده است.

اما احادیث، احادیث نیز درباره زنان و مسائل آنان از قبیل ارث، حالات خاص جسمى (حیض و نفاس و استحاضه) و ازدواج موقت (متعه) و دایم و تمام مسائلى که حول زندگى زناشویى است، در کتب مهم شیعه و سایر مذاهب اسلامى نقل شده، در میان شیعه دوازده امامى کتاب‏هایى همچون جواهر الکلام، محجّة البیضاء، فروغ کافى، وسائل الشیعه، شرح مرحوم مجلسى بر من لا یحضره الفقیه و بحارالانوار و در کتب اهل تسنّن، صحاح ستّه کلیه احادیث را نقل نموده‏اند. در ذیل، به چند حدیث مهم اشاره مى‏شود:

در حدیثى پیامبر مى‏فرماید: «خداوند هیچ بنیانى را بیش‏تر از بنیان ازدواج دوست ندارد.(17)

همچنین مى‏فرماید: «کسى که ازدواج کند، نیمى از دینش را حفظ کرده است.»(18)

امام صادق علیه‏السلام از پدر بزرگوارش نقل مى‏کند: «دو رکعت نماز متأهّل از هفتاد رکعت فرد نماز مجرّد بهتر است.»(19)

امام باقر علیه‏السلام مى‏فرماید: «جهاد زنان خوب شوهردارى کردن است.»(20)

امام صادق علیه‏السلام نیز به زنان سفارش مى‏فرماید که با همسران خود نیکى کنید و به مردان نیز مى‏فرماید: خدا رحمت کند کسى را که رابطه‏اش را با همسرش نیکو گرداند.(21)

رسول‏اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در حدیثى مى‏فرماید: «خوبان شما کسانى هستند که با همسرانشان نیکى کنند و من براى همسرانم بهترین شما هستم.»(22)

امام رضا علیه‏السلام هم مى‏فرماید: «بر آن‏که بدو نعمت داده شده لازم است به زندگى خانواده‏اش توسعه ببخشد.»(23)

سلمان و ابن عباس به نقل از رسول اللّه نقل کرده‏اند که «از ثمرات ازدواج به دست آوردن فرزندى است که دوستدار حضرت على علیه‏السلام و اهل‏بیت او باشد.»(24)

بهداشت روان و ازدواج

انسان ترکیبى از جسم و روان است. جسم بیمار مى‏شود و براى بهبود آن همواره دانشمندان به مطالعه و تحقیق پرداخته‏اند، حتى براى اجزاى بدن، مانند گوش و دندان و بینى و حلق، افرادى متخصص و فوق تخصص هستند. بیمارى جسم ترحّم‏آور است؛ به محض این‏که کسى آسیب ببیند، غالبا همه افراد تلاش مى‏کنند تا او را به مرکز درمانى منتقل کنند، اما بیمارى روان تمسخرآور است و افراد نامطلع این بیماران را «دیوانه» مى‏نامند و حرکات و رفتارشان را مى‏نگرند و مى‏خندند. علاوه بر این، در سوابق فرد هم منعکس مى‏شود و در امورى مانند اشتغال، ازدواج و موارد دیگر تأثیر مى‏گذارد، در حالى که باید به بهداشت و سلامت روان توجه بیش‏تر کرد.

ازدواج امرى است که فوق‏العاده بر بهداشت جسم و روان تأثیر مى‏گذارد. اگرچه مطالعات و تحقیقات روان درمانى و بهداشت روانى موارد متعددى را بیان مى‏کند، اما در این‏جا فقط به آنچه در قرآن و احادیث ذکر شده است بسنده مى‏شود:

1. تأمین محبت: عدم تأمین این نیازها در رفتار اختلال ایجاد مى‏کنند که از جمله آن‏ها نیازها محبت است. محبت نمودن و مورد محبت واقع شدن (تحابّ) یکدیگر را دوست داشتن است. مُحابّه هم کسى را به دوستى گرفتن است. محبت سه وجه دارد:

الف.خرسند شدن و لذت بردن؛ مثل محبت مرد نسبت به زن؛

ب. بهره‏مندى معنوى؛

ج. محبت براى فضیلت و بزرگى.

خداوند مى‏فرماید: «و مِن آیاته اَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ انفُسکم ازواجا لِتَسکنوا الیها وَ جَعَل بینکُم موّدةً و رحمة انَّ فى ذلک لآیاتٍ لقومٍ یتفکرون.» (روم: 21)؛ از نمونه آیات پروردگار آن است که براى شما از جنس خودتان (از نفوس خودتان) همسرانى آفرید تا آرامش بیابید و بین شما مودّت و رحمت قرار داد. براى افرادى که صاحب اندیشه‏اند در این امر نشانه‏هایى است.

پیش از شرح کلمه «ودّ» و تسکین و رحمت به یکى دو حدیث اشاره مى‏شود:

«قولُ الّرَجل للمراءَ انّى اُحبکَ لا یذهب مِن قلبها ابدا.»(25)

در فصل مستقلى از وسایل‏الشیعه تحت عنوان «استحباب حب النساء» دوازده حدیث آمده که ترجمه آزاد بعضى از آن‏ها ذکر مى‏شود: ازدیاد ایمان مؤمن، علاقه او به زنان (خود) است. از اخلاق انبیا، دوست داشتن زنان بود. رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: از دنیاى شما بوى خوش و زنان را مى‏خواهم. نور چشم من در نماز و دوست داشتن همسرانم است. امام صادق علیه‏السلام فرمود: هرقدر زنان (همسر و محرم) را بیش‏تر دوست بدارى، در ازدیاد ایمان کوشیده‏اى. البته اسراف و افراط در محبت هم ناپسند است.

«وُدّ» به معناى تمنّا، آرزو داشتن، دوستى از روى عشق و محبت از صفات پروردگار ودود است.

خداوند پاداش عمل صالح همراه با ایمان را «وُدّ» قرار داده است. (مریم: 96) محبّت و مودّت آن‏قدر مهم است که خداوند فرمود: «بگو مزد رسالت از شما نمى‏خواهم، مگر این‏که نسبت به اهل بیت مودّت داشته باشید.» (شورى: 23)

«سکن» هم آرامش یافتن است؛ مانند آن‏که درباره نماز فرمود: «اِنَّ صلاتَک سَکن لهم.» (نحل: 80) شب را هم براى تسکین و آرامش آفرید. سکینه، که آرامش قلب و دل است، در قرآن آمده و نیاز به بحث مستقل دارد.

«رحمت» نرمى و نرم‏خویى و نیکى کردن به طرف مقابل است.(26) احسان و نیکى معانى بیش‏ترى دارند و به قدرى مهم هستند که خداوند هم «رحمن» (براى همه مخلوقات در دنیا) و هم «رحیم» (در آخرت) است. توجه عمیق به این سه مفهوم در زندگى خانوادگى عظمت «آیه» بودن آن براى افراد صاحب فکر و اندیشمندان را روشن مى‏سازد. کافى است در همین یک آیه دقت کنیم و به عظمت بهداشت روانى و ازدواج پى ببریم. محبت منشأ عفاف و پاک‏دامنى هم هست و موجب ثبات خانواده و اجتماع مى‏شود.

2. توسعه اقتصادى: معمولاً بخشى از پریشانى‏ها و ناراحتى‏ها به سبب فقر و نداشتن امکانات مادى هستند. خداوند مى‏فرماید: «انْ یکونوا فُقراءَ یُغنِهِم اللّهُ مِن فضلِه.» (نور: 32) حسن تدبیر در اداره منزل، صرفه‏جویى و جلوگیرى از اسراف و تبذیر موجب اعتدال در امور زندگى و در نهایت، ایجاد سازگارى و تعادل شخصیت است.

3. تأمین بهداشت تن: نیاز به ازدواج امرى تکوینى است. هر دختر و پسر بالغ نیاز به ازدواج دارد. احادیث در این باب بسیارند. سرکوبى غرایز و یا اطفاى آن، بخصوص غریزه جنسى از راه‏هاى غیر مشروع از قبیل زنا، لواط و استمنا، موجب بروز انواع بیمارى‏هاى جسمى و روانى و فساد در اجتماع مى‏شود. هرگاه آز و حرص و شهوت و تمایل به هوس آدمى را گرفتار سازد، به شخصیتى نامتعادل و ناموزون و ناهماهنگ مبتلا مى‏گردد.

بوى کبر و بوى حرص و بوى آز

در سخن گفتن بیاید چون پیاز

(مولوى)

این وضعیت را اسلام با کلماتى مانند فاسق، تبه‏کار، منحرف، مجرم، بدخواه و بدکار نام برده و اسلام براى اصلاح روانى این چنین ناسالم، توبه و اصلاح رفتار ناسازگار را پیشنهاد کرده و «وقایه» در برابر شحّ نفس را سفارش مى‏کند. «وَمَن یوق شحَّ نفسه فاولئک هُمُ المفلحون» (تغابن: 16). مُسکّن این دردها و عقده‏ها و راه مبارزه با تمایلات هوسناک «ازدواج» است.

4. تأمین بهداشت روان: روان‏شناسان ثابت کرده‏اند که اختلالات روانى و روان‏نژندى‏ها همه اختلال در جنبه‏هاى گوناگون شخصیت هستند. امام على علیه‏السلام رفتارها را به کفر، نفاق و ایمان تقسیم مى‏کنند، سپس کفر را بر چهار پایه (اربعة دعائم) و هر یک از پایه‏ها را نیز تقسیم مى‏نمایند.(27) امام صادق علیه‏السلام نیز 75 رفتار بهنجار را در مقابل رفتارهاى مرضى نام برده‏اند.(28) و هنگامى که روان‏شناسان اسلامى از راه‏هاى تنظیم رفتار بهنجار صحبت مى‏کنند، پاسخ آن را در داشتن همسر و فرزند و خانواده با محبت مى‏یابند. اگر تبادل محبت نباشد، انسان غریب است. امام على علیه‏السلام مى‏فرمایند: «فقدَ المحبّة غُربه.»(29)

5. مبارزه با تمنیات نفس امّاره: ازدواج اولین مرحله خروج از فردگرایى است. احادیث فراوانى در زمینه نهى از عزوبت (بدون دلیل شرعى) وارد شده‏اند؛ از جمله آن‏که دو رکعت نماز متأهّل از هفتاد رکعت عزب افضل است و در حدیث دیگرى، دو رکعت نماز متأهّل از نماز خواندن عزب در شب و روزه‏دارى در روز برتر دانسته شده است.(30) مفهوم مخالف آن این است که تجرّد و تنها زیستن پسندیده نیست.

در هر آن چیزى که تو ناظر شوى

مى‏کند با جنس سیر، اى معنوى

در جهان هر چیز چیزى جذب کرد

گرم گرمى را کشید و سرد، سرد.

(مولوى)

برخى آیات کریمه الهى به این موضوع اشاره دارند:

ـ «انّه خلَق الزّوجین الّذکر و الانثى» (نجم: 45)؛

ـ «فجعل منهُ الزوجین الذّکر والانثى» (قیامه: 39)؛

ـ «وما خلقَ الذکرُ و الانثى» (لیل: 3)؛

ـ «لَقد ارسلنا رُسُلاً مِن قلبک و جعلنا لهم ازواجا و ذریّة» (رعد: 3)؛

ـ «فجعلهُ نسبا و صهرا.» (فرقان: 54)

مفاهیم الفت، نفرت، جذب و دفع، متابعت و تعلّق، همه مفاهیمى هستند که در جریان رشد اتفاق مى‏افتند و رشد شامل وجدان و شخصیت و صفات و عادات و اخلاق و مبانى رفتار و محیط و اشتغال و هماهنگى با ارضاى حوایج و دیگر خصوصیات هم هست. در نتیجه، ازدواج در رابطه با امور ارزشى و اخلاقیات مانند بقاى نوع، رفع ترس و دلهره، تألیف قلوب، تعدیل روان و شخصیت سالم و سازگارى اجتماعى، اعتقاد و اعتماد بر فضل عمومى پروردگار بر بندگان، بخشش، هدیه، نحله الهى، برکت براى مرد و زن و حتى دو فامیل، یافتن معرفت بیش‏ترى براى زندگى در رابطه با حقوق زن یا مرد، روش صحیح تربیت فرزند، گزاردن حقوق والدین و کمک به روان سالم مطرح مى‏شود.

مسائل شهوى و تمایلات نفسانى

این موضوع نیاز به مقاله‏اى مستقل دارد، به ویژه از زمانى که نظریه «میل جنسى» فروید به عنوان یک اصل وارد موضوعات روان‏شناختى و روان‏کاوى شد. براى رعایت اختصار، تنها به چند نکته در این زمینه اشاره مى‏شود، اگرچه آدلر و یونگ، دو تن از شاگردان فروید در حیات او به نظریه «میل جنسى» وى پاسخ گفتند.

شهوت جنسى عامل مهمى براى ادامه حیات، تلاش و کوشش و کسب و کار و درآمد، به ویژه براى افراد متأهل، است. مطالعه شرح حال کسانى که تمایلات شهوى و جنسى‏شان را نابود کرده‏اند و یا از نظر خلقت ناقص بوده‏اند، بسیارى از انحرافات رفتارى‏شان را بر محققان ثابت مى‏کند. شهوت و میل جنسى انگیزه ذاتى رفتار انسان است و اگر به شیوه صحیح ارضا نشود، ممکن است بر فطرت و عقل و کل شخصیت تسلط پیدا کند و ـ همان‏گونه که اشاره شد ـ اگر شهوات بر انسان مسلّط شوند و از راه صحیح ارضا نگردند، موجب هتک حرمت و حدود الهى و نیز بیمارى‏هاى روانى خطرناک مى‏شوند. در سوره «نساء» پس از اشاره به روش‏هاى سوء گذشتگان، غرض از تشریع احکام گذشته و مصالح آن‏ها را یاداورى مى‏کند و مردم را به روش زندگى انبیا و اولیا و حذف ناهنجارى‏ها رهنمون مى‏شود و اشاره مى‏کند: کسانى که از شهوات پى‏روى مى‏کنند، مى‏خواهند که شما بلغزید (به انحرافى عظیم مبتلا شوید) و منظور آنان هتک حرمت حدود الهى است؛ مثل زنا و ارتباط با زنانى که اسلام ازدواج با آنان را براى همیشه حرام کرده است.(31)

جلال‏الدین رومى مطالب جالبى درباره میل‏ها دارد:

میل و شهوت کر کند دل را و کور

تا نماید گرگ یوسف شهد شور

میل‏ها همچون سگان خفته‏اند

اندر ایشان خیر و شر بنهفته‏اند

چون که قدرت نیست خفتند این رده

همچون هیزم پاره‏ها و تن زده

تا که مردارى درآید در میان

نفخ صور حرص کوبد بر سگان

چون در آن کوچه سگى مردار شد

صد سگ خفته بدان بیدار شد.

*************

میل تن در سبزه و آب روان

زان بود که اصل او آمد ز آن

میل جان اندر حیات و درحى است

زان که جانِ لامکان اصل وى است

میل جان در حکمت است و در علوم

میل تن در باغ و راغ است و کروم

میل جان اندر ترقّى و شرف

میل تن در کسب اسباب و علف

میل و عشق آن شرف هم سوى جان

زین یُحِّبُ و یُحبّون را بدان

*************

میل و رغبت کان زمان آدمى است

جنبش آن رام امر آن غنى است

شهوت از خوردن بود کم کن زخور

یا نکاحى کن گریز از شور و شر

میل تو سوى مغیلان است و ریگ

تا چه گل چینى زخاک مرده ریگ

بهداشت روان مطالب و عناوین بسیارى را شامل مى‏شود که در این مختصر نمى‏گنجند؛ مانند اضطراب، ترس، ناامیدى و یأس و نکات مشابه که از آن‏ها بحث نشد. ازدواج اضطراب را به تدریج به صورت کامل برطرف مى‏کند، البته شرط مهم آن اشتغال است. بیکارى افراد متدیّن را هم دچار آشوب فکرى، رنج و خودخورى مى‏کند. امید به زندگى و امید به رستگارى و حیات جاویدان موجب تلاش و کار و کوشش براى تأمین زندگى همسر و فرزندان مى‏شود. اقدام به ارضاى ناصحیح و خلاف شرع در تمایلات جنسى، موجب ترس، دلهره، اختلال در گردش خون، ترس از گناه، ترس از عقوبت، ترس از ابتلا به بیمارى‏هاى مقاربتى یا ایدز، ایجاد اسهال و یبوست مى‏گردد و حافظه و یادگیرى را دچار اختلال مى‏کند و گاهى افراد براى فرار از گناه، به مواد مخدر پناه مى‏برند.

··· پى‏نوشت‏ها

1ـ محمدحسین بهشتى و دیگران، شناخت اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص 95.

2ـ ر.ک.به: مندراس، مبانى جامعه‏شناسى، ترجمه باقر پرهام، چاپ چهارم، سیمرغ، 1356.

3ـ ر.ک: جى. گود ویلیام، خانواده و جامعه، ترجمه ویدانا صحى (بهنام)، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1353.

4ـ جزوه‏اى مستقل تألیف علّامه طباطبائى صاحب المیزان که ظاهرا در پاسخ به کتاب خلقت انسان یدالله سحابى نگاشته‏اند.

5ـ فردریک ویلهلم نیچه، چنین گفت زرتشت، ترجمه حمید نیّر نورى، تهران، ابن‏سینا، 1351، ص 77 و 98

6ـ دهر: 1

7ـ کشف الآیات کتاب مقدّس، ص 3و4

8ـ ر.ک: گزیده اوپه نیشدها، ترجمه رضازاده شفق، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1345.

9ـ ر.ک: جوگ باسشت (در فلسفه و عرفان هند)، ترجمه نظام پانى پتى، تصحیح محمدرضا جلالى نائینى و شوکلا، تهران، اقبال، 1360.

10ـ ر.ک: شریعتمدارى، روان‏شناسى تربیتى، اصفهان، شهریار، 1342.

11ـ سیدمحمدحسین‏طباطبائى،المیزان،(دوره40جلدى)،ص79.

12ـ ر.ک: اسوالد شوارتز، روان‏شناسى جنسى، ترجمه صمد نورى‏نژاد، تهران، سپهر، 1364.

13ـ ر.ک: محسن شفایى، نفقه و آثار حقوقى و اجتماعى آن.

14ـ سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج 4، ص 73

15ـ همان، ج 4، ص 86

16ـرجوع کنیدبه‏سوره‏هاى‏نور،نساء،بقره‏درذیل‏موضوعات‏مذکور.

17و18ـ محمد حر عاملى، وسایل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1384 ق، ج 15، ص 3

19ـ محمدباقر مجلسى، شرح من لا یحضره الفقیه، ص 85

20ـ همان، ص 365

21ـ همان، ص 377.

22ـ همان، ج 8، ص 379

23ـ همان، ص 380

24ـ همان، ص 646

25ـ محمد حر عاملى، پیشین، ج 14، ص 10

26ـ راغب اصفهانى، مفردات فى الفاظ القرآن، ذیل واژه «رحم»

27و28ـ ر.ک: محمود بستانى، اسلام و روان‏شناسى، ترجمه محمود هویشم، مشهد، آستان قدس رضوى، 1372.

29ـ نهج‏البلاغه، کلمات قصار.

30ـ محمد حر عاملى، پیشین، ج 14، ص 6 و 7

31ـ سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ذیل آیات 23 ـ 27 سوره نساء

··· سایر منابع

ـ سیدکاظم ارفع، خانواده در مکتب قرآن و اهل‏بیت، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1369.

ـ حسین ادیبى، زمینه انسان‏شناسى، چ دوم، تهران، لوح، 1356.

ـ محمد شرقاوى، روان‏شناسى اسلامى یا بهداشت روانى و اخلاق در اسلام، ترجمه و تألیف سید محمدباقر حجتى، چ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1365.

ـ حسین مظاهرى، خانواده در اسلام، قم، شفق، 1364.

ـ آبراهام اچ. مازلو، به سوى روان‏شناسى بودن، ترجمه احمد رضوانى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1371.

ـ سید ابوالقاسم حسینى، اصول بهداشت روانى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1379.

ـ منوچهر محسنى، جامعه‏شناسى عمومى، چ چهارم، تهران، طهورى، 1357.

ـ مولانا جلال‏الدین رومى (بلخى)، مثنوى شریف، تهران، اسلامیه، 1338.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد